پیشنهادهای اسکندر شهبازی گهرویی (١٣٢)
بلاتش به گویش بختیاری یعنی بلا تشبیه، غیر قابل قیاس
پرچم به گویش بختیاری یعنی کثیف
برخی دیگر اعتقاد دارند کیار ابتدا کیارا بوده و از دو کلمه تشکیل شده است یکی کی به معنای پادشاه و دیگری آرا به معنای آراستن و زینت و زیبایی است که معن ...
انسان پیرامون خود با اسامی مکان های رو برو می شود که علت و انگیزه نام گذاری آنها برای وی پوشیده و پنهان است و یکی از مسائلی که ذهن بشر کنجکاو را به خ ...
دیگه در گویش بختیاری به معنای نخ لباس دوزی است، دشکه و سوزن
لامردون به گویش بختیاری یعنی مهمان خانه مانند مضیف شیوخ عرب
مندیر به گویش بختیاری یعنی منتظر ماندن
بندار به کسره ب در گویش بختیاری یعنی بلندی، سربالایی
ور به گویش بختیاری یعنی تن و بدن
بنگ با ضمه ب به گویش بختیاری یعنی اذان و صدای خروس
هف کردن به گویش بختیاری یعنی فوت کردن، دمیدن
دراهه به گویش بختیاری یعنی در می آید
شیم به گویش بختیاری یعنی نحس و بد یمن
آرمون به گویش بختیاری آرزو
نرفین به گویش بختیاری همان نفرین هست
منال به گویش بختیاری یعنی سر و صدا مکن
به گل زدن به گویش بختیاری همان به زمین زدن هست
تیغشت افتوبه گویش بختیاری همان اشعه خورشید است
بالنده به گویش بختیاری یعنی پرنده
تش و برق به گویش بختیاری یعنی رعد و برق
پار و پیرار به گویش بختیاری یعنی پارسال و سال های گذشته
نیدراه به گویش بختیاری یعنی در نمی آید
آسمون غرومنه به گویش بختیاری یعنی صدای رعد و برق
غرمنیدن به گویش بختیاری یعنی صدا کردن داد زدن
شوخین به گویش بختیاری یعنی شبیخون
آلازنگی یعنی دیو سیاه یا موجود اساطیری که برای ترساندن بچه های بکار می رود مانند اینکه آلایندگی سایه ونده یعنی آلازنگی دارد می آید
به داره به گویش بختیاری یعنی پا برجاست در حال انجام هست مانند مجلس بداره یعنی مجلس در حال انجام هست
چوپی به گویش بختیاری نوعی رقص با دستمال است که توسط زنان ایل در مراسم عروسی است
دینم به گویش بختیاری یعنی دنبالم مانند: غم وسته دینم
چمستن به گویش بختیاری یعنی درد گرفتن مانند: شاهد چمستن زحم کلار آویدمه یعنی شاهد درد و رنج زخم کوه کلار شده ام
خین به گویش بختیاری یعنی خون
لار به گویش بختیاری یعنی لاش و تن
چوبار ابزاری است از جنس چوب، مانند دسته بیل که بوسیله آن بار یا بنه بوته های خار را بار چهارپایان می کنند تا خار دستشان نرود
خش به گویش بختیاری یعنی خوب حالم نه خشه یعنی حالم خوب نیست
در گویش بختیاری به سر شیر قیماق گفته می شود
پل با کسر پ به گویش بختیاری یعنی گوساله نر دو ساله
سی چینو به گویش بختیاری یعنی چرا، به چه علت
سوده دل به گویش بختیاری یعنی سوخته دل
دلگرون به گویش بختیاری یعنی نگران، ناراحت
سرگرون به گویش بختیاری یعنی سر سنگین
تهنا به گویش بختیاری یعنی تنها
هنارس در گویش بختیاری یعنی با عجله و نفس نفس زنان کاری را انجام دادن مثال فلانی هنارسون به خانه برادرش رفت، معنای فریاد رس هم می دهد
رک به گویش بختیاری یعنی چوب زیر حمال جلو خانه یا ستون زیر حمال
حمال به گویش بختیاری به چوب بزرگ و قطور جلو ایوان حمال گفته می شود
اشکنده به گویش بختیاری یعنی شکسته
به بز یک تا دو ساله در گویش بختیاری چپش گفته می شود
به بز شش تا یکساله در گویش بختیاری تیشتر می گویند
در گویش بختیاری به بز نر بالغ تگه گفته می شود
در گویش بختیاری به بچه بز کهره گفته می شود یا همان بزغاله
به بزه کوهی به گویش بختیاری پازن گفته می شود که قدرت و مهارت خاصی جهت عبور از صخره ها و مکان های صعب العبور را دارد