سیدحسین اخوان بهابادی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دلتنگ: در گویش شهرستان بهاباد علاوه براستف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

I: I/آی/ به معنای من، عین تلفظ Eye به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eye: Eye /آی/ به معنای چشم ، عین تلفظ I ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fence: فَنس، که نوشته می شود فِنس و به معن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترناسک: تِرناسک:در گویش یزد به معنای پرنده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فیلتر: جدا کننده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کله پربادی: کله پربادو: [ ک َل ْ ل ِ پ ُ د ُ] ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کله پرباد: کله پربادو:[ ک َل ْ ل ِ پ ُ د ُ] [ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کله پر بادو: کله پربادو:[ ک َل ْ ل ِ پ ُ د ُ] [ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوریون: کله پربادو:[ ک َل ْ ل ِ پ ُ د ُ] [ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دل بهم زن: حال به هم زن، چندش آور، چیز نفرت ان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حال بهمزن: دل به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دل به هم زن: حال به هم زن، چندش آور، چیز نفرت ان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حال بهم زن: دل به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حال بهم زن: دل به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حال به هم زن: دل به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باباد: در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بهاباد شهر: در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نق نق کردن: گریه کردن و کج خلقی، در گویش شهرستا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نق نق: در گویش شهرستان بهاباد به جای نق نق ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لب و لوچه: در گویش شهرستان بهاباد به قسمت لب و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نقو: در گویش شهرستان بهاباد به عمل کج کر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دو دمبو: Dodombu/در گویش کرمان وشهرستان بهاب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دودمبی: گوش خیزک. در گویش کرمان وشهرستان ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گوش خیزک: در گویش کرمان وشهرستان بهاباد به ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سوسری: در گویش شهرستان بهاباد به سوسری، خر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حروم مغز: در گویش شهرستان بهاباد به معنای نخا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عا: ( عا. ) : از نشانه های اختصاری فرهن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حتی: در گویش شهرستان بهاباد کلمه ی تَنِه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تنه تر: تَنِه تَر. در گویش شهرستان بهاباد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دشپت: دُشپُت:در گویش شهرستان بهاباد به دُ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سبون: سُبون/sobun/ در گویش شهرستان بهاباد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یعمهون: ﻛﻠﻤﻪ [ﻳَﻌﻤﻬﻮﻥ] ﺍﺯ [ﻋَﻤَﻪ] ﻣﺜﻞ [ﻋَﻤﻲ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیر بری: در گویش شهرستان بهاباد به معنای زیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فرمت: format/قالب، فرم. قدیم، مردم در فک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لایسنس: /license/ permission اجازه نامه، ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

expert: expert: کارشناس export: صادرات Expo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

export: export: صادرات expert: کارشناس Expo ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ویتامین دی: ویتامین آفتاب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warm: گرم. برای یادسپاری بهتر می توان از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

worm: کرم. برای یادسپاری بهتر می توان از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

توقیر: مومن را تحقیر نکن سزاست که او را تو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conversion: conversion/کانوِر ژِن:تبدیل convers ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترنجیکو: تِرِنجیکو/Terenjiku پیکّو یا پیکو / ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گلگلو: گلگلو/gelgelu/قلقلک. در گویش شهرست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوملقو: کومَلَقو/kumalaghu/ واژگون، سر را ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دل پلیسکو: دِل پِلیس کو/del pelisku/وسواسی، بی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وسواسی: وسواسی:بیش از اندازه محتاط، دِل پِل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایشون: ایشان اما عامیانه ، ضمیر جمع دربارۀ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فوم: سیر، گندم، نان. برای یادسپاری بهتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بقالی: بَقل ( عربی ) :سبزی باقلا :نوعی سبز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بقل: بَقل ( عربی ) :سبزی باقلا :نوعی سبز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوار بار فروشی: بقالی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قثائها: برای یادسپاری بهتر کلمه ی قثء یا قث ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قث ء: برای یادسپاری بهتر کلمه ی قثء یا قث ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قثاء: برای یادسپاری بهتر کلمه ی قثء یا قث ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فانتوم: فانتوم هوا کردن: کنایه از کار سخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کماندو: کمان یک کمان دو کمان سه . . . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کماندو: Commando:کماندو، نوعی فرمانده خاص C ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commando: Commando:کماندو، نوعی فرمانده خاص C ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commander: Commander:فرمانده Commando:کماندو، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

command: Command: فرمان دادن Commando:کماندو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترامپ: برای یادسپاری اسان تر کلمات بهتر اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نعجه: برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بوو: bow/ صوت/در گویش شهرستان بهاباد در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاسوز: معطل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چپکی: /chapaki/مترادف کلمه ی پسکی/pasaki/ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سراکوت: سراکوت /Sarakut/در گویش شهرستان بها ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سراکوفت: سراکوت /Sarakut/در گویش شهرستان بها ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرکوفت زدن: سراکوت /Sarakut/در گویش شهرستان بها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نفرین: آه صدایی است که برای نشان دادن درد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اه و نفرین: آه صدایی است که برای نشان دادن درد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تف و لعنت: آه صدایی است که برای نشان دادن درد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قلفه: قلفه /Qolfe/ نام های دیگر این گیاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خرفه: خُرفِه، نام های دیگر این گیاه قلفه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرپهن: پرپهن/ parpahn یا parpahan/نام های ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قدوه: قُدوِه/مقتدا، رهبر. برای یادسپاری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قائله: بعضی ها ان را به اشتباه به معنی آشو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قائله: بعضی ها ان را به اشتباه به معنی آشو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غائله: بعضی ها، قائله را به اشتباه به معنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مداد تراش: قلم سَرْکُنْ /sarkon/ در گویش شهرست ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قلم سر کردن: قلم سَرْکُنْ /sarkon/:در گویش شهرست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قلم سر کن: قلم سَرْکُنْ /sarkon/ در گویش شهرست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قلم سرکن: قلم سَرْکُنْ /sarkon/ در گویش شهرست ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خویش و قوم: فامیل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حسب: ارتباط نَسَب با دو کلمه ی سَبَب و ح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حسب و نسب: ارتباط نَسَب با دو کلمه ی سَبَب و ح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خوض: برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اداب مشتی: آدابْ مَشتی/با کلاس. ( از لحاظ نحوه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرپوچ: Par puch/در گویش شهرستان بهاباد در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چرت و پرت: چِرت و پِرت/سخنان پرت و پلا. در گو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خروپف کردن: صدای تنفس بیش از حد معمول هنگام خوا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خور خور کردن: صدای تنفس بیش از حد معمول هنگام خوا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خر خر کردن: صدای تنفس بیش از حد معمول هنگام خوا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrink: کوچک کردن، منقبض کردن. برای یادسپا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متک: متک. [ م َ ] شیرین بیان ، که به فار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهک: مَهْک/شیرین بیان ، مَتک. گیاه شیری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ریشه متک: ریشه مَتک /ریشه گیاه شیرین بیان، بی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

candle: candlestick:جاشمعی candle:شمع stick ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick: candlestick:جاشمعی candle:شمع stick ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stock: candlestick:جاشمعی candle:شمع stick ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steak: candlestick:جاشمعی candle:شمع stick ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

missile: missile :موشک، راکت. muscle:ماهیچ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plot: برای یادسپاری بهتر می توان از ارتبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاتریوت: میهن پرست، Patriot

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وطن پرست: پاتریوت.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forgive: forgive:بخشیدن. forget:فراموش کردن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

او اشکو: اُوْ اَشکو، در گویش شهرستان بهاباد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تژ: تج , tej در گویش بهابادی به معنی جو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تجزیه ترکیب: صرف و نحو، نوع و نقش. دستور زبان ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نوع و نقش: صرف و نحو، تجزیه و ترکیب. دستور زب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صرف و نحو: تجزیه و ترکیب، نوع و نقش. دستور زب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کله بند: کله بند/kale band/در اصل کَلِّه ( ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

غد بودن: غد. [ غ ُدد ] ( ع ص ) در تداول عامه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غد: غد. [ غ ُدد ] یک دنده، لجباز. مثال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیسکو: در گویش شهرستان بهاباد به بیسکویت، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خیارسبز: خیار. در گویش شهرستان بهاباد به خی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خیاربلنگ: در گویش شهرستان بهاباد به خیاربالنگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

combi: comb ( کلمه ی انگلیسی با تلفظ کَومب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قشو: قَشُو:شانه حیوانات، شانه چهارپایان. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گمب: گُمْب : ( gomb ) در گویش شهرستان به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اصلا: بغیر از ابدا و هرگز معنی براستی هم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

براستی: اصلا. اصلا بغیر از ابدا و هرگز معن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تخمو: در گویش شهرستان بهاباد به تخمه به م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اجیل: تخمه یکی از اجزای اصلی آجیل است که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تخمو گلو: در گویش شهرستان بهاباد به تخمه به م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ریشه متکی: ریشه مَتکی/ریشه گیاه شیرین بیان . ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جاءت: برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جئت: برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جئت: برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تغمده اللـه برحمته: تَغَمَّدَهُ اللّه برحمتِه: خداوند ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تغمد: تَغَمَّدَهُ اللّه برحمتِه: خداوند ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وزوز کردن: در گویش شهرستان بهاباد به جای وز وز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کر کر کاردن: کرکر کردن. در گویش شهرستان بهاباد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کیش کیش: ( لهجه ی تهرانی ) ( اسم صوت ) برای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کش کش کردن: ( اسم صوت ) برای راندن مرغ، کیش کیش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کش کش کش: [کِش، کِش، کِش] ( اسم صوت ) برای را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رایت: رایت:رؤیت، دیدن، مشاهده. اصل آن ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رایتموه: رَأَّیْتُمُوه : کلمة أصلها الفعل ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرعت نور: آموزش سرعت نور به زبان ساده و همراه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مناهل: مناهل:آبشخور ها برای یادسپاری بهتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ممدوح: ممدوح:بر وزن مفعول و از ریشه مدح وب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مندوح: برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مستاثرین: افرادی که چیزهای نیکوبرای خود می خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

استامبولی: در گویش مردم بهاباد به استامبولی به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انا: معرفی یادسپاری به روش ساخت تصویر ذه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اتا: معرفی یادسپاری به روش ساخت تصویر ذه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قواریر: برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قواریرا: برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

امشاج: ممزوج. ممزوج بیشتر مخلوط است. مثلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تعریک: برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کولیگری: به کسی که بی جهت سر وصدا راه انداخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کولی بازی: به کسی که بی جهت سر وصدا راه انداخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کولی: به کسی که بی جهت سر وصدا راه انداخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relate: relate=شرح دادن ، بازگو کردن، مربوط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

genuine: برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لوسانه: این کلمه با کلمه ی لوس هم خانواده ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اصفاد: برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صفاد: برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سیب: سَیْبْ:عطا، بخشش. برای یادسپاری به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مفاد: کلمه عربی و ریشه آن فید است. توضیح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فایده: ( یِ دِ ) [ ع . فائدة ] ریشه آن فید ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فائده: ریشه آن فید است.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مستفید: کلمه عربی و ریشه آن فید است و اسم ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مستفید: کلمه عربی و ریشه آن فید است و اسم ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خبالا: ان الدنیا دار خبال و وبال و زوال و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنغیص: ان الدنیا دار خبال و وبال و زوال و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سلاخ خانه: از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، س ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سلخ خانه: از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، س ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سالخ: از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، س ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سالخ النهار: از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، س ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دو غرت و نیم: از امثال : دو غرت و نیم باقی است. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دو قرت و نیم: از امثال : دو غرت و نیم باقی است. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مفتقر: کَیْفَ یُسْتَدَلُّ عَلَیْکَ بِمَا ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ممازجت: ریشه کلمه مزج است و هم خانواده کلمه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افتقار: اِفتَقَرَ، یفتقِرُ، اِفتِقار ( باب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غره: برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لم یزل: وَ لَمْ یَزَلْ وَ لاَ یَزَالُ مَلَک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لم یزل و لا یزال: لَمْ یَزَلْ وَ لاَ یَزَالُ ( در اصل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لم یزل و لا یزال: لَمْ یَزَلْ وَ لاَ یَزَالُ ( در اصل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ازلی: ازلی:انکه اول ندارد از حیث زمان، آن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کافیتنی: ریشه کلمه:کَفَیَ. بردن به باب مفاع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وکلنی: وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَکَلَ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لم یکلنی: وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَکَلَ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وکل: وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَکَلَ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اجزهما: اِجزِهِما:پاداش بده آن دو را. ریشه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لا تکلنی: اَللّهُمَّ لا تَکِلْنی اِلی نَفْسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کلا: کِلَا:هردو، هردوی، این یکی و آن یکی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلاهما: کِلَاهُما:هردوی ایشان. کِلَا [کلو] ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چرکو: Cherku/در گویش شهرستان بهاباد به مع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راودته: ریشه ی کلمه: رود ( فعل اجوف ) وزن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راود: ریشه ی کلمه: رود ( فعل اجوف ) وزن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مفتکی: مجانی. نصیحت یک پیرمرد یزدی به یک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اب و جارو: باور قدیم مردم شهرستان بهاباد: هر ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چغز: برای یادسپاری بهترِ کلمات در ذهن می ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسپست: اَسْپِسْت: اَسْپِسْ. یونجه.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسپس: اَسْپِسْ:در اصل اَسْپِسْت است به مع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شخودن: برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شوخی واردی: شوخی وارِدی:در گویش شهرستان بهاباد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شوخی باردی: شوخی باردی: به معنای شوخی و مزاح در ...

١ سال پیش

مدال‌های سیدحسین اخوان بهابادی