پیشنهادهای سپهر بیرانوند (١٣)
								
									١٣٧
								
							
						
											٣ سال پیش
										
									
											٤
										
									مریض شدن
											٣ سال پیش
										
									
											٧
										
									spare time / spare momentیعنی اوقات فراغت
											٣ سال پیش
										
									
											٢٠
										
									مسئول و پاسخگو که معمولا با حرف اضافه for/to می آید.
											٣ سال پیش
										
									
											٢٥
										
									به طور کلی میشه گفت از حالت عادی خارج کردن . Time and space are distorted when traveling at the speed of light. زمان و مکان هنگام سفر با سرعت نور ...
											٣ سال پیش
										
									
											٦
										
									نمیشه گفت به خاک سیاه نشستن معادل دقیقش هست چون منظور از این اصطلاح یک پروژه یا یک ایده است. میشه گفت که معنی شکست خوردن براش بهتره
											٣ سال پیش
										
									
											٨
										
									شرایط نامشخص و مقررات نامعلوم
											٣ سال پیش
										
									
											٩
										
									جای ناواقعی ای که همه چی خوب و خوشه و مشکلی نیست وبیشتر میشه به چشم یه اصطلاح بهش نگاه کرد واصلا به معنی ناکجاآباد نیست و ربطی هم نداره
											٣ سال پیش
										
									
											١١
										
									منتقل کردن / بیان کردن / فهماندن / رساندن
											٣ سال پیش
										
									
											٦
										
									صادقانه بحث کردن/رک گفتن
											٣ سال پیش
										
									
											٤
										
									مصالحه کردن/صلح کردن/آشتی کردن
											٣ سال پیش
										
									
											٣
										
									بسیار مهم و ضروری
											٣ سال پیش
										
									
											٤
										
									be of no account به حساب نیامدن/بی ارزش بودن
											٣ سال پیش
										
									
											٣
										
									سخت - محکم - دقیق - شدید