نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give something a miss: بی خیال شدن
١ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
caregiver: پرستار مراقب
٢ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
civic duty: وظیفه شهروندی Public duty کارهایی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
no frills: بدون تجملات و حاشیه و چیز اضافه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crack of dawn: کله سحر
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ascribe: نسبت دادن اسناد دادن
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be the case: درست بودن صدق کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
high profile: چهره یا شخصیت خبرساز و مهم
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
doom and gloom: یاس و ناامیدی
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gut feeling: Go with your gut feeling به حس درون ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
look back: به گذشته فکر کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
burn out: خسته شدن از پا درآمدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
groundbreaking: پیشگامانه نوین
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
consumer goods: کالاهای مصرفی.
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get in touch with: تماس گرفتن ارتباط گرفتن
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stand around: بیکار ایستادن منتظر ایستادن
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
expedite: Speed up Accelerate تسریع کردن
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stakeholder: Beneficiary ذینفع
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
over the worst: رو به بهبود بودن در حال ریکاوری بود ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scaffold: پل زدن چارچوب بندی کردن . داربست
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hit the nail on the head: تو خال زدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
plethora: فراوانی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
coastal city: شهر ساحلی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
buy up: همه موجودی یک محصول یا . . . را خری ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
age group: گروه سنی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sharp tongue: زبان تند و تیز
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get a feel for something: قلق کاری را یاد گرفتن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
jalopy: ابوقراضه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
calling: رسالت شغلی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
extinguish: خاموش کردن منقرض کردن ملغی کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
paradigm shift: سنت شکنی تغییر اساسی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come true: محقق شدن به واقعیت بدل شدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
openly accuse: آشکارا متهم کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
circumscribe: محدود کردن . دور چیزی خط کشیدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
out of sync: همگام و هماهنگ نبودن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw lots: قرعه کشیدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
purge: پاکسازی کردن حذف کردن بیرون کردن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
salient: بارز مهم چشمگیر
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give way to: جای خود را به چیزی دادن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cutting edge: Leading Latest
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
heyday: دوران طلایی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hit list: لیست افراد یا اقلامی که باید از بین ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
followed by: به دنبالش
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come in: رسیدن بیا داخل ( به صورت ندا ) را ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fake it till you make it: وانمود کن ، اداشو در بیار تا بهش بر ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crackdown: سخت گیری بیشتری کردن تحت فشار بیشت ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ask for sb's hands: درخواست ازدواج کردن Propose
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blemish: در جایگاه اسم نقص یا لک یا عیبی که ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
think on one's feet: سریع واکنش نشون دادن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
as opposed to: در مقایسه با Compared with
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
petty thief: آفتابه دزد دله دزد
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
passerby: رهگذر عابر
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
turn to: رو آوردن به سمتی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
oasis: واحه ، آبادی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
centerpiece: The cornerstone of something قسمت ب ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
freedom of the press: آزادی مطبوعات
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
back on track: برگشتن به مسیر نرمال
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get into a state: مضطرب شدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in depth: جامع و با جزییات عمیق
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
reflect on: عمیقأ در مورد چیزی فکر کردن . تاثی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blockage: انسداد گرفتگی محاصره
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
limelight: کانون توجه عموم
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep up with: پا به پای کسی رفتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get to know: شناختن آشنا شدن .
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
live life to the full: از انجام دادن کارای مختلف لذت بردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
confirmed bachelor: فرد مجردی که هیچوقت نمیخواد ازدواج ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tech savvy: Technophile خوره تکنولوژی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
conflict resolution: حل اختلافات
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
counterintuitive: غیرمنطقی و دور از عقل
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
conflict of interest: تعارض منافع
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
factory farming: دامداری صنعتی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
long haul flights: پروازهای طولانی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
plunge: سقوط کردن افت ناگهانی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a blast: اوقات خوش داشتن خوش گذشتن Have a ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lose the plot: عقلشو از دست بده
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
may he live long: خدا زندگی طولانی بهش بده
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pay rise: افزایش حقوق
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
oversight: سهل انگاری کوتاهی و غفلت . سرپرست ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
well traveled: خوش سفر . اهل سفر. بسیار سفر کرده
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
soak in the culture: غوطه ور شدن در یک فرهنگ
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
loophole: راه گریز مفر
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inordinate: Excessive. فراوان بیش از حد
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pendant: پلاک گردنبند
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
eat humble pie: معذرت خواهی کردن با تم خود حقیر کرد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rendezvous: قرار ملاقات
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take your time: اوکی با حوصله به کارت برس
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the part of: On behalf of از طرف
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
empirical: تجربی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nonprofit: موسسه ای که از درآمد خود برای کمک ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
old school: سنتی . با تفکر قدیمی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
publicity: بازخورد عمومی آوازه محبوبیت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get wrong: اشتباه برداشت نکن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
attic: اتاق زیرشیروانی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hyped: دو معنی داره با up که بیاد به معنی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
course of life: در طول زندگی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
what are the odds: احتمالش چقدره
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have something up one's sleeve: ایده یا نقشه ای برای موقع نیاز داشت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
you name it: هرچی فکر کنی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crowd pleaser: عامه پسند
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
suchlike: امثال این
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
curiosity killed the cat: فضولی نکن😁 فضولو بردن جهنم گفت هیز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
half the battle: بیشتر راه رو رفتی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a healthy disrespect for authority: انتقاد سالم از مسیولین
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
chocolatier: سازنده شکلات
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rub it in: اشتباه کسی رو به روش بیاری
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be devoid of: خالی از چیزی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
two can play game: چیزی که عوض داره گله نداره
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the law of the jungle: قانون جنگل
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
out of interest for something: از روی علاقه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take a toll on: صدمه زدن تاثیر منفی گذاشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
no frills: بدون تجملات و حاشیه و چیز اضافه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to do with: Related
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
good job: Well done Good job اینا همه یعنی ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
down with: Down with dictator
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
every hour on the hour: ساعت به ساعت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a bad workman blames his tools: کنایه از تقصیر رو گردن یه چیز الکی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
گرمم است: I'm hot I feel hot
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get your feet under the table: ریزه کاری ها رو یاد گرفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in someone's good books: نظر مثبت کسی را جلب کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in someone's good books: نظر مثبت کسی را جلب کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
call it a day: دست از کار کشیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give someone the sack: اخراج کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
work your fingers to the bone: جان کندن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
work your fingers to the bone: جان کندن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
seize the moment: از لحظه لذت بردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
burn one's fingers: خودتو تو دردسر انداختن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
more of: بیشتر اینجوری باشه تا . . .
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stand the test of time: دوام آوردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cross my heart: بجان خودم
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
halfway house: منزل بین راهی هست اما وقتی میگن یه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
house of correction: زندان بازپروری
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
house of correction: زندان بازپروری
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to get on the property ladder: خرید اولین خونه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hold your horses: خودتو کنترل کن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bob's your uncle: همین !
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take something in your stride: کم نیاوردن اجازه ندی یه چیزی ناراحت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull up your socks: آستین همت بالا زدن شروع کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pull up your socks: آستین همت بالا زدن شروع کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
having said that: ناگفته نماند
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
needless to say: نیاز به گفتن نیست که . . . یعنی وا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make the cut: در میان آپشن های انتخاب شده بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rise to the occasion: از پس چیزی برآمدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
keepsake: یادگاری
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
turn a blind eye to: مدیریت اغلب قلدری را در محل کار ناد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین ترجمه

-
دیکشنری
-
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pass the buck: از زیر بار مسیولیت چیزی شانه خالی ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fast car: اتومبیل پرسرعت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pull someone: سربه سر کسی گذاشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give someone a lift: کسی را تا جایی رساندن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
make one: ادامه دادن به سمت موفقیت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
get off one: دست از سر کسی برداشتن بی خیالش شدن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run a bath: to fill the bathtub with water for ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run a bath: to fill the bathtub with water for ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sharp pain: درد شدید
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
acute pain: درد حاد
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
acute pain: درد حاد
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ease the pain: تسکین درد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get in someone: سد راه کسی شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mission: ماموریت رسالت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ماموریت کاری: Business trip
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stress buster: عاملی که استرس آدم رو کم میکنه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stress buster: عاملی که استرس آدم رو کم میکنه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel a surge of anger: ناگهان خشمگین شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel a sense of pride: احساس غرور کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel a pang of nostalgia: حس نوستالژیک داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel a pang of conscience: احساس عذاب وجدان داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with the effects spanning the globe: با تاثیرات فراگیر در تمام دنیا
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
residue: پسماند باقی مانده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
snip: با قیچی بریدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
concerted effort: تلاش مصرانه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
infinitesimal: بینهایت کوچک
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
get spliced: ازدواج کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be at a loose end: مردد بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
patch things up: آشتی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
patch things up: آشتی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
softy: آدم ضعیف النفس
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tread: پا گذاشتن گام برداشتن کف پله
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bored stiff: Extremely bored
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in honor of: به افتخار
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a family feud: نزاع خانوادگی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bookbinder: صحاف
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sharp tongue: زبان تند و تیز
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
suit yourself: راحت باش
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
playhouse: خاله بازی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
between a rock and a hard place: بین بد و بدتر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
between jobs: در حال حاضر بیکارم
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
piece of work: آدم نوبر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take away: از بین بردن. گرفتن و بردن . بیرون ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
virtuous circle: چرخه مطلوب چرخه ای که افزایش یک فا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sought after: پر طرفدار. High demand
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gain speed: سرعت گرفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carry out to the letter: جزء به جزء و طبق دستورالعمل انجام د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have your number: دستتو خوندم
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give me a buzz: The tea gave me a buzz. یعنی خیلی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leave no stone unturned: از هیچ تلاشی فروگذار نکردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
through thick and thin: در بالا و پایین های زندگی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be out of the count: در خواب عمیق بودن بیهوش بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
age before beaty: اول بزرگترها
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cry wolf: دروغ گفتن
٤ ماه پیش