صادق جباری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

exceptional: منحصربفرد

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

back rub: ماساژ دادن کمر

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underside: وجه یا وجوه پنهان، جنبه ناپیدای هر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

graft versus host disease: بیماری پیوند علیه میزبان ( GVHD )

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

place back: بازگرداندن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

within: در چارچوب

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contained in: موجود در

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fermented: تخمیر شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lacuna: لاکونا ( فضاهای بین لاملا که محتوی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unpaid: بدون دستمزد، بی جیره و مواجب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fundamentals: اصول پایه، اصول بنیادی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in effect: در نتیجه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lightweight: ( در حوزه شبکه و کامپیوتر ) کم حجم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lightweight: ( در حوزه شبکه و کامپیوتر ) کم حجم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coupled: بهم پیوسته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coupled: بهم پیوسته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

with respect to: با توجه به

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

with respect to: با توجه به

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more common: رایج تر متداول تر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more common: رایج تر متداول تر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with notes of: با توجه به در مقایسه با

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mallow: ( گیاه شناسی ) تیره پنیرکیان ( نام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fermented: تخمیر شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fermented: تخمیر شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

momentum: فرصت آنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tightly: قاطعانه، بصورت قاطع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tightly: قاطعانه، بصورت قاطع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rebellious: جسورانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rebellious: جسورانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

even more: از این گذشته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

even more: از این گذشته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

basically: اساساً، در اصل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

basically: اساساً، در اصل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

placebo: دارونما

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

placebo: دارونما

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

following: به دنبال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bottom line: مخلص کلام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

besides: علاوه بر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

besides: علاوه بر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

to the core: کاملاً، بطور کامل شدیداً

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to the core: کاملاً، بطور کامل شدیداً

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eye opening: شگفت آور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

laid down: تعیین شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tactic: شیوه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tactic: شیوه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whipped: مجبور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

only that: فقط اینکه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lending: اعطای وام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lending: اعطای وام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overhiring: استخدام بیش از حد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

propolis: ( در اصطلاح زنبورداری ) بره موم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

propolis: ( در اصطلاح زنبورداری ) بره موم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thriving: در حال رشد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cryptocurrency: ارز رمزپایه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ethereum: اتریوم، اثریوم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethereum: اتریوم، اثریوم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from here: از آن ( این ) لحظه به بعد از آنجا ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from here: از آن ( این ) لحظه به بعد از آنجا ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bioavailablity: قابلیت زیستی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

armor: حفاظ، محافظ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

armor: حفاظ، محافظ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beloved: دوست داشتنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beloved: دوست داشتنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

split: مو خوره ( دوشاخه شدن انتهای مو )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supress: سرکوب کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tit for tat: مقابله به مثل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glow: تلألو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

glow: تلألو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stand in: جایگزین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand in: جایگزین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zingiberaceae: ( گیاه شناسی ) زنجبیلیان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

no frills: بدون ویژگی های اضافی غیرضروری غیرتج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no frills: بدون ویژگی های اضافی غیرضروری غیرتج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lower tier: رده پایین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top tier: رده بالا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

top tier: رده بالا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feature rich: سرشار از امکانات دارای جنبه ها و وی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feature rich: سرشار از امکانات دارای جنبه ها و وی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

asteraceae: ( در گیاه شناسی ) تیره کاسنیان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lacuna: لاکونا ( فضاهای بین لاملا که محتوی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take up: پر شدن اشغال شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lame: مصنوعی، تقلبی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lame: مصنوعی، تقلبی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dentate gyrus: چین دندانه ای مغز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dentate gyrus: چین دندانه ای مغز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

convincing: باورپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

convincing: باورپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

induced: ناشی از

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aides: مددکاران

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acoustic emission: نشر امواج صوتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

echo with: مشابه بودن با، تقلید از

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

place back: بازگرداندن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

raked: اُریب، کج

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raked: اُریب، کج

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rationalization: عقلانی شدن، عُقلایی شدن ( یکی از نظ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

depersonalize: شخصیت زدایی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

judeo: یهودیت Western Judeo - Christianity ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bureaucracy: کاغذبازی اداری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exigencies: الزامات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exigencies: الزامات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interest group: گروه ذینفع؛ گروه ذی نفوذ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sacralized: مقدس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

photonic: فوتونی [فیزیک]

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

components: قطعات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

metaphysis: متافیز، پهنه ی استخوان، قسمت پهن تر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

metaphysis: متافیز، پهنه ی استخوان، قسمت پهن تر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

couch potato: عامیانه: تنه لش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

isoperibolic: ایزوپریبولیک ( فرآیند شبه هم دما )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

withdrawn: برداشته شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

titration: عیارسنجی ( شیمی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

titration: عیارسنجی ( شیمی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

given: ارائه شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

middle adulthood: دوره میانسالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overcommitted: تعهد بیش از حد داشتن، خود را بیش از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back rub: ماساژ دادن کمر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hover: متغیر ( در یک بازه زمانی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leave: ( به کسی ) سپردن To leave something ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turning: تبدیل کردن، تغییر دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gun law: قانون آزادی اسلحه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transact: تعامل داشتن، در تعامل بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in closing: در خاتمه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in closing: در خاتمه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perceptions: تعابیر، تعبیرها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demonstrating: به نمایش گذاشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in this way: بدین ترتیب، بدین طریق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

understudied: کمتر مورد مطالعه قرار گرفته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to our knowledge: تا جاییکه اطلاع داریم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to our knowledge: تا جاییکه اطلاع داریم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conflict avoidance: اجتناب از منازعه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conflict: منازعه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happen to be: اتفاقاً

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

happen to be: اتفاقاً

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sort out: رسیدگی کردن، حل و فصل کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nail down: تعیین کردن، رسیدگی کردن، تکمیل کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nail down: تعیین کردن، رسیدگی کردن، تکمیل کردن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

undercount: کمبود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hand wringing: بزرگنمایی، بیش از اندازه جلوه دادن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hand wringing: بزرگنمایی، بیش از اندازه جلوه دادن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shy away: خودداری کردن از انجام کاری به دلیل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

irradiance: چگالی تابش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at speed: به سرعت، سریع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

icon: نماد، اسطوره، شخص معروف و تأثیرگذار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

claim: دست یافتن ( مثلاً در مورد رکورد )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

claim: دست یافتن ( مثلاً در مورد رکورد )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stagnation line: خط ایستایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

relevant: مدنظر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

culmination: حاصل، در نتیجه ی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hookup: سرهم بندی نهایی اجزاء و قطعات تأسیس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take care: رسیدگی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

function: عملگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

provisions: ذخایر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lens: دیدگاه در رشته علوم اجتماعی: Theore ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

festivalized: جشنواره ای

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swath: طیف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swath: طیف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

remainder: ادامه ( در مورد متن کتاب و مقاله )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exceptional: منحصربفرد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

retime: زمانبندی مجدد، برنامه ریزی مجدد برا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonlinearity: غیرخطی بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chillblain: سرمازدگی، زخم یا التهاب ناشی از سرم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fundamentals: اصول پایه، اصول بنیادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wafting: ( پلیمر و مهندسی مواد ) موج دار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self levelling: خود تراز شونده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

complying: مطابق با

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complying: مطابق با

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

complying with: مطابق با

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intervention with: اقدامات مربوط به

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to the best of our knowledge: تا جاییکه می دانیم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to the best of our knowledge: تا جاییکه می دانیم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agreed upon: پذیرفته شده، مورد قبول واقع شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsustainable: غیر قابل مهار، غیر قابل کنترل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

es needed: بر حسب نیاز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

panic value: معادل Critical Value، به معنی: مقدا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

panic value: معادل Critical Value، به معنی: مقدا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unpaid: بدون دستمزد، بی جیره و مواجب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with meaning: معنادار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

telehealth: پزشکی از راه دور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

telehealth: پزشکی از راه دور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beneficiary: تحت پوشش ( مثلاً در مورد بیمه )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dysphagia: نارسایی بلع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dysphagia: نارسایی بلع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

catheterization: در پزشکی به معنی: سوندگذاری ( مثانه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catheterization: در پزشکی به معنی: سوندگذاری ( مثانه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

motion: در پزشکی: قدرت حرکتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

under resourced: منابع کمی برای آن اختصاص یافته است

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well adjusted: کاملاً تطبیق یافته، کاملاً سازگار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

common sense: خرد جمعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preventable: در مورد بیماری: قابل پیشگیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

critically: به دقت، بطور دقیق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

within: در چارچوب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at this point in time: در حال حاضر، اکنون، هم اکنون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at this point in time: در حال حاضر، اکنون، هم اکنون

١ سال پیش

مدال‌های صادق جباری