صادق جباری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

exceptional: منحصربفرد

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

back rub: ماساژ دادن کمر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underside: وجه یا وجوه پنهان، جنبه ناپیدای هر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

graft versus host disease: بیماری پیوند علیه میزبان ( GVHD )

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

place back: بازگرداندن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

within: در چارچوب

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contained in: موجود در

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fermented: تخمیر شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lacuna: لاکونا ( فضاهای بین لاملا که محتوی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unpaid: بدون دستمزد، بی جیره و مواجب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fundamentals: اصول پایه، اصول بنیادی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in effect: در نتیجه

١١ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lightweight: ( در حوزه شبکه و کامپیوتر ) کم حجم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lightweight: ( در حوزه شبکه و کامپیوتر ) کم حجم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coupled: بهم پیوسته

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coupled: بهم پیوسته

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

with respect to: با توجه به

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

with respect to: با توجه به

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more common: رایج تر متداول تر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more common: رایج تر متداول تر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with notes of: با توجه به در مقایسه با

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mallow: ( گیاه شناسی ) تیره پنیرکیان ( نام ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fermented: تخمیر شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fermented: تخمیر شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

momentum: فرصت آنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tightly: قاطعانه، بصورت قاطع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tightly: قاطعانه، بصورت قاطع

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rebellious: جسورانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rebellious: جسورانه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

even more: از این گذشته

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

even more: از این گذشته

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

basically: اساساً، در اصل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

basically: اساساً، در اصل

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

placebo: دارونما

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

placebo: دارونما

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

following: به دنبال

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bottom line: مخلص کلام

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

besides: علاوه بر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

besides: علاوه بر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

to the core: کاملاً، بطور کامل شدیداً

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to the core: کاملاً، بطور کامل شدیداً

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eye opening: شگفت آور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

laid down: تعیین شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tactic: شیوه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tactic: شیوه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whipped: مجبور

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

only that: فقط اینکه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lending: اعطای وام

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lending: اعطای وام

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overhiring: استخدام بیش از حد

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

propolis: ( در اصطلاح زنبورداری ) بره موم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

propolis: ( در اصطلاح زنبورداری ) بره موم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thriving: در حال رشد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cryptocurrency: ارز رمزپایه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ethereum: اتریوم، اثریوم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethereum: اتریوم، اثریوم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from here: از آن ( این ) لحظه به بعد از آنجا ( ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from here: از آن ( این ) لحظه به بعد از آنجا ( ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bioavailablity: قابلیت زیستی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

armor: حفاظ، محافظ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

armor: حفاظ، محافظ

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beloved: دوست داشتنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beloved: دوست داشتنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

split: مو خوره ( دوشاخه شدن انتهای مو )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supress: سرکوب کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tit for tat: مقابله به مثل

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glow: تلألو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

glow: تلألو

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stand in: جایگزین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand in: جایگزین

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zingiberaceae: ( گیاه شناسی ) زنجبیلیان

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

no frills: بدون ویژگی های اضافی غیرضروری غیرتج ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no frills: بدون ویژگی های اضافی غیرضروری غیرتج ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lower tier: رده پایین

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top tier: رده بالا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

top tier: رده بالا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feature rich: سرشار از امکانات دارای جنبه ها و وی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feature rich: سرشار از امکانات دارای جنبه ها و وی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

asteraceae: ( در گیاه شناسی ) تیره کاسنیان

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lacuna: لاکونا ( فضاهای بین لاملا که محتوی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take up: پر شدن اشغال شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lame: مصنوعی، تقلبی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lame: مصنوعی، تقلبی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dentate gyrus: چین دندانه ای مغز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dentate gyrus: چین دندانه ای مغز

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

convincing: باورپذیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

convincing: باورپذیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

induced: ناشی از

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aides: مددکاران

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acoustic emission: نشر امواج صوتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

echo with: مشابه بودن با، تقلید از

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

place back: بازگرداندن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

raked: اُریب، کج

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raked: اُریب، کج

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rationalization: عقلانی شدن، عُقلایی شدن ( یکی از نظ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

depersonalize: شخصیت زدایی کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

judeo: یهودیت Western Judeo - Christianity ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bureaucracy: کاغذبازی اداری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exigencies: الزامات

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exigencies: الزامات

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interest group: گروه ذینفع؛ گروه ذی نفوذ

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sacralized: مقدس

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

photonic: فوتونی [فیزیک]

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

components: قطعات

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

metaphysis: متافیز، پهنه ی استخوان، قسمت پهن تر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

metaphysis: متافیز، پهنه ی استخوان، قسمت پهن تر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

couch potato: عامیانه: تنه لش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

isoperibolic: ایزوپریبولیک ( فرآیند شبه هم دما )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

withdrawn: برداشته شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

titration: عیارسنجی ( شیمی )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

titration: عیارسنجی ( شیمی )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

given: ارائه شده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

middle adulthood: دوره میانسالی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overcommitted: تعهد بیش از حد داشتن، خود را بیش از ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back rub: ماساژ دادن کمر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hover: متغیر ( در یک بازه زمانی )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leave: ( به کسی ) سپردن To leave something ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turning: تبدیل کردن، تغییر دادن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gun law: قانون آزادی اسلحه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transact: تعامل داشتن، در تعامل بودن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in closing: در خاتمه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in closing: در خاتمه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perceptions: تعابیر، تعبیرها

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demonstrating: به نمایش گذاشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in this way: بدین ترتیب، بدین طریق

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

understudied: کمتر مورد مطالعه قرار گرفته

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to our knowledge: تا جاییکه اطلاع داریم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to our knowledge: تا جاییکه اطلاع داریم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conflict avoidance: اجتناب از منازعه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conflict: منازعه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happen to be: اتفاقاً

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

happen to be: اتفاقاً

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sort out: رسیدگی کردن، حل و فصل کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nail down: تعیین کردن، رسیدگی کردن، تکمیل کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nail down: تعیین کردن، رسیدگی کردن، تکمیل کردن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

undercount: کمبود

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hand wringing: بزرگنمایی، بیش از اندازه جلوه دادن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hand wringing: بزرگنمایی، بیش از اندازه جلوه دادن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shy away: خودداری کردن از انجام کاری به دلیل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

irradiance: چگالی تابش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at speed: به سرعت، سریع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

icon: نماد، اسطوره، شخص معروف و تأثیرگذار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

claim: دست یافتن ( مثلاً در مورد رکورد )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

claim: دست یافتن ( مثلاً در مورد رکورد )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stagnation line: خط ایستایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

relevant: مدنظر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

culmination: حاصل، در نتیجه ی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hookup: سرهم بندی نهایی اجزاء و قطعات تأسیس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take care: رسیدگی کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

function: عملگر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

provisions: ذخایر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lens: دیدگاه در رشته علوم اجتماعی: Theore ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

festivalized: جشنواره ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swath: طیف

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swath: طیف

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

remainder: ادامه ( در مورد متن کتاب و مقاله )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exceptional: منحصربفرد

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

retime: زمانبندی مجدد، برنامه ریزی مجدد برا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonlinearity: غیرخطی بودن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chillblain: سرمازدگی، زخم یا التهاب ناشی از سرم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fundamentals: اصول پایه، اصول بنیادی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wafting: ( پلیمر و مهندسی مواد ) موج دار

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self levelling: خود تراز شونده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

complying: مطابق با

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complying: مطابق با

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

complying with: مطابق با

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intervention with: اقدامات مربوط به

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to the best of our knowledge: تا جاییکه می دانیم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to the best of our knowledge: تا جاییکه می دانیم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agreed upon: پذیرفته شده، مورد قبول واقع شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsustainable: غیر قابل مهار، غیر قابل کنترل

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

es needed: بر حسب نیاز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

panic value: معادل Critical Value، به معنی: مقدا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

panic value: معادل Critical Value، به معنی: مقدا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unpaid: بدون دستمزد، بی جیره و مواجب

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with meaning: معنادار

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

telehealth: پزشکی از راه دور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

telehealth: پزشکی از راه دور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beneficiary: تحت پوشش ( مثلاً در مورد بیمه )

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dysphagia: نارسایی بلع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dysphagia: نارسایی بلع

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

catheterization: در پزشکی به معنی: سوندگذاری ( مثانه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catheterization: در پزشکی به معنی: سوندگذاری ( مثانه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

motion: در پزشکی: قدرت حرکتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

under resourced: منابع کمی برای آن اختصاص یافته است

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well adjusted: کاملاً تطبیق یافته، کاملاً سازگار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

common sense: خرد جمعی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preventable: در مورد بیماری: قابل پیشگیری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

critically: به دقت، بطور دقیق

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

within: در چارچوب

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at this point in time: در حال حاضر، اکنون، هم اکنون

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at this point in time: در حال حاضر، اکنون، هم اکنون

١١ ماه پیش

مدال‌های صادق جباری