ترجمه‌های صادق جباری (١٠)

بازدید
٢٢
تاریخ
٥ سال پیش
متن
Ask Simon to cook the meal? Come off it, he can hardly boil an egg!
دیدگاه
٤

از سیمون میخواهید غذا بپزد؟ بیخیال! او حتی نمی تواند یک تخم مرغ را آب پز کند!

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He's tried several times to come off cocaine.
دیدگاه
٣

او چندین بار سعی کرد تا کوکائین را ترک کند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
A button had come off my coat.
دیدگاه
١١

یکی از دکمه های کت من کنده شده است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
If you keep rubbing, the paint will come off.
دیدگاه

اگر به دست کشیدن روی آن ادامه دهید، رنگ آن کنده خواهد شد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The party has drifted too far from its socialist ideals.
دیدگاه
٠

این حزب، از اهداف میهن پرستانه خود بسیار فاصله گرفته است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The village is so far from the river that their water has to be pumped in from the nearest water supply.
دیدگاه
٠

این روستا آنقدر از رودخانه دور است که آب مورد نیاز آن ها باید از نزدیک ترین منبع آب، به سمت روستا پمپاژ شود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The violence was far from one-sided .
دیدگاه

این خشونت به هیچ وجه یکطرفه نبود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We are not far from my home now.
دیدگاه

دیگه تا خونه من راهی نمونده

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Far from eye far from heart.
دیدگاه
٢٧

از دل برود، هر آنکه از دیده برفت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The travel bureau is not so far from here.
دیدگاه
٤

دفتر مسافرتی، از اینجا زیاد دور نیست