نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خط خطی شدن اعصاب: خط خطی شدن اعصاب: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خط در میان حرف زدن: خط در میان حرف زدن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خط زدن: خط زدن : [عامیانه، اصطلاح] با خط کش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خط کشیدن دور چیزی: خط کشیدن دور چیزی: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خط هوایی: خط هوایی: [عامیانه، اصطلاح] راه هوا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خط یازده سوار شدن: خط یازده سوار شدن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خفت افتادن: خفت افتادن: [عامیانه، اصطلاح] تنگ ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خفت انداختن: خفت انداختن: [عامیانه، اصطلاح] تنگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خفتی: خفتی: [عامیانه، اصطلاح] نوعی گردن ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خفه خون: خفه خون: [عامیانه، اصطلاح] خفقان.
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خل بازی: خل بازی : [عامیانه، اصطلاح] حرکات غ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خل بازی دراوردن: خل بازی درآوردن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خلق کسی تنگ شدن: خلق کسی تنگ شدن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خم به ابرو نیاوردن: خم به ابرو نیاوردن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خمیازه کشیدن: خمیازه کشیدن: [عامیانه، اصطلاح] دهن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خنج انداختن: خنج انداختن : [عامیانه، کنایه ] پنج ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خنجر زدن از پشت: خنجر زدن از پشت: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خنده ٔ قباسوختگی: خنده ی قبا سوختگی : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خنده نخودی کردن: خنده ی نخودی: [عامیانه، اصطلاح] خند ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خندیدن به ریش کسی: خندیدن به ریش کسی: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خندیدن تو روی کسی: خندیدن تو روی کسی: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خنس و فنس: خنِس و فنِس : [عامیانه، اصطلاح] گرف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خنکای صبح: خنکای صبح : [عامیانه، کنایه] سحرگاه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خنک شدن دل: خنک شدن دل: [عامیانه، کنایه ] آسایش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خنک کردن: خنک کردن : [عامیانه، اصطلاح] سرد کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خنگ خدا: خنگ خدا: [عامیانه، اصطلاح] نادان و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
خنگ خدا: خنگ خدا: [عامیانه، اصطلاح] نادان و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خواب از سر کسی پریدن: خواب از سر کسی پریدن: [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خواب به خواب شدن: خواب به خواب شدن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خواب به سر شدن: خواب به سر شدن: [عامیانه، اصطلاح] ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خواب دیدن برای کسی: خواب دیدن برای کسی: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
خواب دیدن برای کسی: خواب دیدن برای کسی: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خواب گرد: خواب گرد : [عامیانه، اصطلاح] کسی که ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوابگوشی: خوابگوشی: [عامیانه، اصطلاح] سیلی، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به خواری و زاری: به خواری و زاری ؛ ببدبختی و پریشانح ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به صد خواری و زاری: به صد خواری و زاری ؛ به صد بدبختی و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خواهرخوانده: خواهر خوانده : [عامیانه، اصطلاح] دو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خواهر کسی را گاییدن: خواهر کسی را گاییدن : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خواهر و مادر: خواهر و مادر: [عامیانه، اصطلاح] عرض ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خواهر و مادر گفتن: خواهر و مادر گفتن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوب کاشتن: خوب کاشتن: [عامیانه، اصطلاح] از عهد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را از تک و تا نیانداختن: خود را از تک و تا نیانداختن : [عامی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خود را از تک وتا نینداختن: خود را از تک و تا نیانداختن : [عامی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خود را باختن: خود را باختن : [عامیانه، کنایه ] دس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را بستن: خود را بستن : [عامیانه، اصطلاح] پول ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خود را به اب و اتش زدن: خود را به آب و آتش زدن: [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خود را به ان راه زدن: خود را به آن راه زدن : [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را به رخ کسی کشیدن: خود ( یا چیزی ) را به رخ کسی کشیدن: ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را به شغال مردگی زدن: خود را به شغال مردگی زدن : [عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را به کرگوشی زدن: خود را به کرگوشی زدن: [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را به کسی بستن: خود را به کسی بستن : [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
احما: کلمه ( احمأ ) به معنای داغ کردن هر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تثبیط: کلمه ( تثبیط ) به معنای بازداشتن از ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جماح: کلمه ( جماح ) رد شدن و عبور کردن عا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
محاده: در مجمع البیان می فرماید: کلمه ( مح ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مخلفون: کلمه ( مخلفون ) اسم مفعول از ماده ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
صل: کلمه ( صل ) از ( صلوة ) و به معنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اشترا: کلمه ( اشترأ ) به معنای قبول آن جنس ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تخلیف: کلمه ( تخلیف ) - بطوری که در مجمع ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ابناوی: ابن آوی در اصل ابن اواه بوده به معن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
فاروق: به هیچ عنوان پیامبر این لقب را به ع ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دادار دودور: دادار دودور : [عامیانه، اصطلاح] عِر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داد سحن دادن: داد سحن دادن : [عامیانه، کنایه ] سخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داد کشیدن: داد کشیدن: [عامیانه، اصطلاح] عصبانی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دار و دسته راه انداختن: دار و دسته راه انداختن: [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دار و دیزی: دار و دیزی : [عامیانه، اصطلاح] لواز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داریه: داریه: [عامیانه، اصطلاح] حلقه ای چو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داریه زنگی: داریه زنگی: [عامیانه، اصطلاح] دایره ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داریه نم کن: داریه نم کن: [عامیانه، اصطلاح] کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داش مشدی: داش مشدی : [عامیانه، اصطلاح] لوطی م ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داغان: داغان : [عامیانه، اصطلاح] از هم پاش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داغان شدن: داغان شدن: [عامیانه، کنایه ] از هم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داغان کردن: داغان کردن : [عامیانه، اصطلاح] از ه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داغ باطل خوردن: داغ باطل خوردن: [عامیانه، کنایه ] ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داغ باطل زدن: داغ باطل زدن از کار انداختن، از رون ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داغ به دل کسی گذاشتن: داغ به دل کسی گذاشتن : [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داغ به دل یخ گذاشتن: داغ به دل یخ گذاشتن : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داغ چیزی را به دل کسی گذاشتن: داغ چیزی را به دل کسی گذاشتن: [عامی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داغ چیزی به دل کسی ماندن: داغ چیزی به دل کسی ماندن: [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داغ کردن پشت دست: داغ کردن پشت دست: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داغ کسی را به دل کسی نهادن: داغ کسی را به دل کسی نهادن: [عامیان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داغ کسی را تازه کردن: داغ کسی را تازه کردن : [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داغ و درفش کردن: داغ و درفش کردن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دال به دال: دال به دال: [عامیانه، اصطلاح] پشت س ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دالنگ و دلونگ: دالنگ و دلونگ: [عامیانه، اصطلاح] صد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دالی دالی کردن: دالی دالی کردن: [عامیانه، کنایه ] خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داماد سرخانه: داماد سرخانه : [عامیانه، اصطلاح] دا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دامب و دومب: دامب و دومب : [عامیانه، اصطلاح] آوا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دامن بر اتش زدن: دامن بر آتش زدن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دامن به کمر زدن: دامن به کمر زدن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دامنگیر کسی بودن: دامنگیر کسی بودن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دامنگیر کسی شدن چیزی: دامنگیر کسی شدن چیزی: [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دامنی: دامنی: [عامیانه، اصطلاح] پارچه ای ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دان پاشیدن: دان پاشیدن: [عامیانه، کنایه ] دانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دان دان: دان دان : [عامیانه، اصطلاح] متفرق و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دان دان بیرون زدن: دان دان بیرون زدن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دانه درشت برچیدن: دانه ی درشت برچیدن: [عامیانه، اصطلا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دایه مهربان تر از مادر: دایه ی مهربان تر از مادر: [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دایی اوغلی: دایی اوغلی : [عامیانه، اصطلاح] پسر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دبوری: دبوری : [عامیانه، اصطلاح] بی سر و پ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دبه خایه: دبه خایه: [عامیانه، اصطلاح] مبتلا ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دبه در پای شتر انداختن: دبه در پای شتر انداختن: [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دبه ی کسی را روغن کردن: دبه ی کسی را روغن کردن: [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دختر دم بخت: دختر دم بخت: [عامیانه، اصطلاح] دختر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دختر سعدی: دختر سعدی : [عامیانه، اصطلاح] دختری ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دخترکی: دخترکی : [عامیانه، اصطلاح] دوشیزگی، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دخل چیزی را اوردن: دخل چیزی ( یا کسی ) را آوردن : [عام ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دخل داشتن: دخل داشتن : [عامیانه، کنایه ] : [عا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دخل کسی امدن: دخل کسی آمدن: [عامیانه، کنایه ] کلک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دخل و خرج کردن: دخل و خرج کردن: [عامیانه، کنایه ] د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دخیل بودن: دخیل بودن : [عامیانه، کنایه ] خواهش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ددر برو: ددر برو : [عامیانه، اصطلاح] نانجیب، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ددر رفتن: ددر رفتن: [عامیانه، کنایه ] بیرون ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ددری: ددری: [عامیانه، اصطلاح] کسی که همیش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ددم وای: ددم وای: [عامیانه، اصطلاح] وای پدرم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دده سیاه: دده سیاه: [عامیانه، اصطلاح] نوکر، ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دده مطبخی: دده مطبخی: [عامیانه، اصطلاح] آدم کث ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
درازکش کردن: درازکش کردن : [عامیانه، اصطلاح] رو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دراز نوشتن: دراز نوشتن: [عامیانه، اصطلاح] مطلب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
در استین داشتن: در آستین داشتن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در اسمان جستن و در زمین یافتن: در آسمان جستن و در زمین یافتن: [عام ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در اش رشته گوشت دیدن: در آش رشته گوشت دیدن : [عامیانه، ضر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در افشانی کردن: دُرافشانی کردن: [عامیانه، کنایه ] م ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در امدن از اب: در آمدن از آب: [عامیانه، کنایه ] نت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در امدن از جلوی کسی: در آمدن از جلوی کسی : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در امدن از زیر بته: در آمدن از زیر بته : [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در امدن گند کاری: در آمدن گند کاری : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پول دراوردن: در آوردن پول : [عامیانه، اصطلاح] بر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در اوردن پول: در آوردن پول : [عامیانه، اصطلاح] بر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در اوردن تقلید: در آوردن تقلید : [عامیانه، اصطلاح] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دراوردن دلی از عزا: درآوردن دلی از عزا: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دراوردن شکلک: درآوردن شکلک: [عامیانه، اصطلاح] ادا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در بحر چیزی بودن: در بحر چیزی بودن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در بحر چیزی رفتن: در بحر چیزی رفتن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در به در شدن: در به در شدن: [عامیانه، کنایه ] آوا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دربند چیزی بودن: دربند چیزی بودن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درب و داغان: درب و داغان : [عامیانه، کنایه ] خرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در پسی ماندن: در پسی ماندن: [عامیانه، کنایه ] عقب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در پوست کسی رفتن: در پوست کسی رفتن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در پوست نگنجیدن از خوش حالی: در پوست نگنجیدن از خوش حالی: [عامیا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در تاریکی رقصیدن: در تاریکی رقصیدن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در تاریکی روشنایی را پاییدن: در تاریکی روشنایی را پاییدن: [عامیا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در تشک پر قو خوابیدن: در تشک پر قو خوابیدن: [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در تنور چوبی نان پختن: در تنور چوبی نان پختن : [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باد به استین انداختن: باد به آستین انداختن:[عامیانه، اصطل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باد به استین کسی کردن: باد به آستین کسی کردن : [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باد به پشت کسی خوردن: باد به پشت کسی خوردن: [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باد به غبغب انداختن: باد به غبغب انداختن : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باد توی گلو انداختن: باد توی گلو انداختن: [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باد توی سرنا کردن: باد توی سرنا کردن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پنبه لحاف کهنه باد دادن: پنبه لحاف کهنه باد دادن ؛ کنایه از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باد رها کردن: باد رها کردن : [عامیانه، اصطلاح] ره ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با دست و پا: با دست و پا: [عامیانه، کنایه ] آدم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بادمجان دورقاب چین: بادمجان دور قاب چین: [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
با دم خود گردو شکستن: با دم خود گردو شکستن: [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باد هوا خوردن: باد هوا خوردن : [عامیانه، کنایه ] د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بار اوردن: بار آوردن: [عامیانه، کنایه ] تربیت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باران خوردن: باران خوردن : [عامیانه، کنایه ] در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بار انداختن: بار انداختن : [عامیانه، کنایه ] توق ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بارانی: بارانی : [عامیانه، اصطلاح] اصطلاح د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
باربند: باربند : [عامیانه، اصطلاح] جای نهاد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بار خود را بار کردن: بار خود را بار کردن : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بار خود را بستن: بار خود را بستن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بار سرکه: بار سرکه: [عامیانه، کنایه ] نگا. تر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بار شدن بر کسی: بار شدن بر کسی ؛ کل شدن بر کسی ، اَ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بار شیشه: بار شیشه : [عامیانه، کنایه ] بار شک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بار گذاشتن: بار گذاشتن : [عامیانه، کنایه ] نهاد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بار کسی کردن: بار کسی کردن : [عامیانه، کنایه ] دش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بار کسی نبودن: بار کسی نبودن : [عامیانه، کنایه ] ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بار گردن کسی گذاشتن: بار گردن کسی گذاشتن: [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باری از دوش کسی برداشتن: باری از دوش کسی برداشتن : [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باری به هر جهت کردن: باری به هر جهت کردن: [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با ریسمان کسی به چاه رفتن: با ریسمان کسی به چاه رفتن: [عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بازار سیاه: بازار سیاه : [عامیانه، اصطلاح] جایی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بازار مکاره: بازار مکاره : [عامیانه، اصطلاح] باز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بازار مکاره: بازار مکاره : [عامیانه، اصطلاح] باز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بازار گرمی کردن: بازار گرمی کردن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بازاری: بازاری : [عامیانه، اصطلاح] دارای شغ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باز شدن مچ: باز شدن مچ : [عامیانه، کنایه ] لو ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باز شدن نیش کسی: باز شدن نیش کسی : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باز و بسته ی امام هشتم بودن: باز و بسته ی امام هشتم بودن: [عامیا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بازی دراوردن: بازی در آوردن: [عامیانه، کنایه ] به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بازیگوشی کردن: بازیگوشی کردن : [عامیانه، کنایه ] ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با سر رفتن: با سر رفتن : [عامیانه، کنایه ] کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
باسگ به جوال رفتن: با سگ به جوال رفتن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با سلام و صلوات: با سلام و صلوات : [عامیانه، اصطلاح] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
باطله: باطله : [عامیانه، اصطلاح] چیزی که ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با کسی تلیت شب جمعه خوردن: با کسی تلیت شب جمعه خوردن : [عامیان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با کسی دهان به دهان شدن: با کسی دهان به دهان شدن ( گذاشتن ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با کسی سرشاخ شدن: با کسی سرشاخ شدن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با کسی ندار شدن: با کسی ندار شدن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باک کسی نبودن: باک کسی نبودن: [عامیانه، کنایه ] اه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
باکله: با کله: [عامیانه، اصطلاح] دانا، چیز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بالا امدن دل و روده: بالا آمدن دل و روده : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بالا امدن کفر کسی: بالا آمدن کفر کسی: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بالا امدن گندکاری: بالا آمدن گندکاری: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بالا انداختن: بالا انداختن : [عامیانه، کنایه ] نو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بالاخانه را اجاره دادن: بالاخانه را اجاره دادن: [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بالای چیزی پول دادن: بالای چیزی پول دادن: [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بالا ی منبر رفتن: بالای منبر رفتن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش