علی باقری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حسابداری تعهدی: حسابداری تعهدی : ( Accrual Accounti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حسابداری نیمه تعهدی: حسابداری نیمه تعهدی : ( Semi - Accr ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حسابداری تعهدی تعدیل شده: حسابداری تعهدی تعدیل شده : ( Adjust ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حسابداری نقدی تعدیل شده: حسابداری نقدی تعدیل شده : ( Adjuste ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بودجه کل کشور: بودجه کل کشور : ( Budget ) [اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صورتحساب عملکرد بودجه: صورتحساب عملکرد بودجه:در واقع مقایس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیون بلا محل: دیون بلا محل: [اصطلاح امورمالی]دیون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مازاد: مازاد : ( Surplus ) [اصطلاح امورمال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در امد اختصاصی: در آمد اختصاصی: ( Especial Revenue ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سایر منابع تامین اعتبار: سایر منابع تأمین اعتبار : ( Other F ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وجوه عمومی: وجوه عمومی : ( General Cash ) [اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

معاون ذیحساب: معاون ذیحساب: [اصطلاح امورمالی]مأمو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تسجیل: تسجیل : ( Authentication ) [اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صدور حواله: صدور حواله: [اصطلاح امورمالی]حواله ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عامل ذیحساب: عامل ذیحساب : [اصطلاح امورمالی]مأمو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درخواست وجه: درخواست وجه: [اصطلاح امورمالی]درخوا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تنخواه گردان حسابداری: تنخواه گردان حسابداری : ( Revolving ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تنخواه گردان پرداخت: تنخواه گردان پرداخت : ( Revolving F ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هزینه های جاری: هزینه های جاری: ( Revenue Expenditu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

علی الحساب: علی الحساب : ( On Account ) [اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیش پرداخت سنواتی: پیش پرداخت سنواتی: ( Prepayment Pri ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علی الحساب سنواتی: علی الحساب سنواتی: ( On Account - P ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تخصیص اعتبار: تخصیص اعتبار: ( Allotment ) [اصطلاح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گوگوش: واژه ی گوگوش که تغییر یافته ی قوقوش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یل: یَل در زبان ترکی نوعی لباس روی زنان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتقچق: کتقچق : چوبی که برای شستن لباس به ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تاس: تاس :ظرف آب حمام تاس/طاس: این واژه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چوئه: نوعی ماده طبیعی برای شستشو، چیزی مث ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم افراختن: علم افراختن :اظهار وجود کردن ( ( ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علم انداختن: علم انداخنن :تسلیم شدن ( ( ای بنسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهن تیغ: دهن ِتیغ :لبه ی شمشیر ( ( چون دهن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تهی خیز: تهی خیز بودن:کنایه از قناعت و خرسند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست صلیبی کردن: دست صلیبی کردن :دست بر سینه گذاشتن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شمشیر خطیب: شمشیر خطیب :شمشیری که برای جنگ نبود ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دعوی شمشیر خطیبی کردن: دعوی شمشیر خطیبی کردن :صفات ظاهری چ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چرب ریا: چرب ریا :تظاهری مفید ( ( بخشش تو چ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جان کندن: در زبان ترکی به جان کندن " جان کَنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چرخ زدن: چرخ زدن :کنایه از دوره گردی ، آوارگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چشم پریدن: در فرهنگ عامیانه بخصوص در مناطق ترک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جوز شکستن: جوز شکستن و بخت آزمودن: مردم عادی آ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هرم جمعیتی: هرم جمعیتی ( Population pyramid ) : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقاومت ذاتی: مقاومت ذاتی ( Inherent resistance ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مقاومت: مقاومت ( Resistance ) :[پزشکی ] مجم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مطالعه غیرتجربی: مطالعه غیرتجربی ـ بررسی ( Nonexperi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مطالعه پوشیده: مطالعه پوشیده ( Masked study ) [پزش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مطالعه مداخله ای: مطالعه مداخله ای ( Intervention stu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میرایی حول تولد: میرایی حول تولد ( Perinatal mortali ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میزان کشندگی: میزان کشندگی ( Case fatality rate ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مستعد: مستعد یا حسّاس ( Susceptible ) به ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مراقبت بعد از عرضه: مراقبت بعد از عرضه ( Postmarketing ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قرنطینه تعدیل شده: قرنطینه تعدیل شده ( Modified quaran ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قرنطینه مطلق: قرنطینه مطلق یا کامل ( Absolute or ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عفونت فرصت طلب: عفونت فرصت طلب ( Opportunistic infe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عامل عفونی: عامل عفونی ( Infectious agent ) :[پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عفونت زایی: عفونت زایی ( Infectivity ) :[پزشکی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عفونی بودن: عفونی بودن ( Infectiousness ) :[پزش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

محرم حلقه غلامی: محرم حلقه غلامی :محرم حرم خانه ، مح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رئیسه: رئیسه : به باور بعضی نام مادر نظامی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سحرگاه: به سحرگاه در انگلیسی dawn گفته می ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سحرگاه: سحر سحری: جادوی صبحگاهی، کنایه از ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اتشکده: آتشکده: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دده: دده: دکتر کزازی در مورد واژه ی " دد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نعل: نعل: دکتر کزازی در مورد واژه ی " نع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بازی: بازی: دکتر کزازی در مورد واژه ی "با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باج: واژه ی باج یا خراج تغییر یافته ی وا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زلفین: زلفین: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زلفین: زلفین: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نفرین: نفرین: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کمند: کمند: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسم الت: دکتر کزازی واژه ی " نام ابزار" را د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نام ابزار: دکتر کزازی واژه ی " نام ابزار" را د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نام ابزار: دکتر کزازی واژه ی " نام ابزار" را د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خانم باز: پسوند باز که در بیشتر کلمات مثل ، خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خانم باز: پسوند باز که در بیشتر کلمات مثل ، خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خانم بازی: پسوند باز که در بیشتر کلمات مثل ، خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خانم بازی: پسوند باز که در بیشتر کلمات مثل ، خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یورقانلو: یورقان در زبان ترکی معنی لحاف وبه چ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کومور: کؤمور ( kūmūr ) ) در زبان ترکی به ز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کومور: کؤمور ( kūmūr ) ) در زبان ترکی به ز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خنجر: خنجر: دکتر کزازی در مورد واژه ی " خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دشنه: دشنه: دشنه در پهلوی دشنک dašnag بود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تشنه: تشنه:تشنه در پهلوی تشنگ tišnag بوده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

وزن: وزن : وزن به معنای سنگینی weight ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سولوجه: سولوجه یا سولوجا در زبان ترکی به زم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قراقوم: قره قوم در ترکی به معنی ماسه ی سیاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ناز: ناز:آسایش و بهورزی و بی رنجی دکتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نازک: دکتر کزازی در مورد واژه ی " نازک" م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایدر: اِیْدَر : دکتر کزازی در مورد واژه ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هیون: هیون: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شیرخوان: شیرْخوان: دکتر کزازی در مورد واژه ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شیرخوان: شیرْخوان: دکتر کزازی در مورد واژه ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دمادم: دُمادُم در معنی پی در پی و به دنبال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دمادم: دُمادُم در معنی پی در پی و به دنبال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرباز: واژه سرباز که از دو بخش : سَرب ( =ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عورت: لغت عورت عربی شده ی واژه ی کهن ایرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عورت: لغت عورت عربی شده ی واژه ی کهن ایرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عود: واژه ی عود در اصل به معنی خوشبو ، ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باش اچق: باش آچق یا باش آچیق به زبان ترکی به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باش اچق: باش آچق یا باش آچیق به زبان ترکی به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باش بلاغ: باش بلاغ یک واژه ی ترکی می باشد به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فرشته: فرشته: دکتر کزازی در مورد واژه ی "ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شکردن: شکردن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شکردن: شکردن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شبان: شبان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکایت گذار: شکایت گذار:کسی که شکایت دیگران را د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهن بر دهن اموختن: دهن بر دهن آموختن :یعنی اسمش را شنی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کینه گره بر گره اندوختن: کینه گره بر گره اندوختن :دل را پر ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تیغزبانی کردن: تیغ زبانی کردن :زخم زبان زدن ، سخنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تیغزبانی کردن: تیغ زبانی کردن :زخم زبان زدن ، سخنا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به ادب گرد کردن: به ادب گرد کردن :با دقت و مهارت گرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به ادب گرد کردن: به ادب گرد کردن :با دقت و مهارت گرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خارپوش: خارپوش:نوعی گل است که کروی شکل است ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در قلم نسخ کشیدن: در قلم نسخ کشیدن :باطل کردن ، خط با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

در قلم نسخ کشیدن: در قلم نسخ کشیدن :باطل کردن ، خط با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sheep: واژه ی گوسفند و رمه به شکل شُو šu ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

CUP: در مورد معنی کوپ cup که در پزشکی : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شوشا: شوشا یا شوشه : تغییر یافته شوشی یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قارتال قایاسی: قارتال در زبان ترکی به معنی عقاب و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تهی: تهی در پهلوی تهیگ tuhīg بوده است.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

درویش: درویش: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مراد: واژه ی فرانسوی مرسی که امروزه ایران ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رج: رج یا راژ در سنسکریت به شکل راجrAji ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مام: مام: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مام: مام: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ما ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تمیشه: تمّیشه : دکتر کزازی در مورد واژه ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گرامی: گرامی در پهلوی گرامیگ grāmīg بوده ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زیبا: زیبا: دکتر کزازی در مورد واژه ی "زی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جندل: جندل: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خواهر: خواهر: خواهر در پهلوی خوهر xwahar ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دهن: دهن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دهان: دهان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گویش: گویش در زبان انگلیسی بهguage بدل شد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شمن: شَمَن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

language: گویش در زبان انگلیسی بهguage بدل شد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کاراگاه: کارآگاه: دکتر کزازی در مورد واژه ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تاریخ: واژه ی تاریخ یک واژه ی آریایی است ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

یخ: واژه ی یخ از واژه ی آریایی yeg گرفت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فلز: لغت عربیزه فلز filiz گویش دیگر واژه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بدن: آنطور که لغت شناسان لاتین میگویند و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طرح: واژه طرح شکل دیگر واژه ایرانی تهر ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کار: لغت اوستایی کار به معنای مردمان سپا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خانم: واژه هان یا هین گویش دیگر سان san ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هین: واژه هان یا هین گویش دیگر سان san ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فرانک: لغت مادی ( قوم ماد ) فرانک ( فرنه=ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چاکر: واژه پهلویک چاکر cakar به معنای خدم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نوکر: واژه ی نوکر با واژه پهلویک چاکر cak ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قباد: واژه قباد Qubāδگویش دیگر واژه ایران ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پژمردن: پژمردن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گنده: گنده: [ گ َ دَ / دِ ] ( ص ) گندیده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاره: تاره: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انبوه: انبوه : انبوه در پهلوی همبوه hambūh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اندیشه: اندیشه: ( ( اندیشه در پهلوی در ریخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ازموده: آزموده: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گراینده: گراینده: ( ( گراینده در پهلوی در ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بایست: بایست: ( ( بایست در پهلوی در ریخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بایست: بایست: ( ( بایست در پهلوی در ریخت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست دیگری را در دست گرفتن: دست دیگری را در دست گرفتن:کنایه ی ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جهان بین: جهان بین:جهان بین در بیت زیر کنایه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سفتن: سُفتن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سفتن: سُفتن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سنبه: سنبه: میله ی فلزی که برای سوراخ کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سنبه: سنبه: میله ی فلزی که برای سوراخ کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شما: شما: ( ( شما در پهلوی در ریخت اشما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

over: over : معادل اَبر در فارسی دکتر کزا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مهین: مهین: ( ( مهین در پهلوی در ریخت مه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کدام: کدام: ( ( کدام در پهلوی در ریخت کتا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کدام: کدام: ( ( کدام در پهلوی در ریخت کتا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زبون گرفتن: زبون گرفتن: دکتر کزازی در مورد واژه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیشگاه: پیشگاه:پیشگاه در معنی یرترین جای در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گشن: گُشن : دکتر کزازی در مورد واژه ی "گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زه: زِهْ:واژه ی ستایش و آفرین دکتر کزا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گرما: گرما : گرما از لغت ایرانی گر gor به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکیدن: لغت ایرانی مک mak به معنای زیر آب ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قپان: واژه ی قپان که در اصل کپان بوده است ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کفیز: واژه ی کفیز از لغت ایرانی کپ kap به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کمچه: واژه ی کمچه از لغت ایرانی کپ kap به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دوه چی: دوچی در زبان ترکی یعنی شتربان یا صا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

داراغزی: دار در زبان ترکی به معنی تنگ است و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دولدر: دولدور در زبان ترکی یعنی" پرکن "از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طلسم افکن: طلسم افکن:طلسم شکن ( ( گنج نظامی ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طلسم: طلسم افکن:طلسم شکن ( ( گنج نظامی ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دندان تر: به دندان تر:درنده تر ، قویتر ( ( گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دان تر: به دان تر:به داننده تر ( ( گرگ ز ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مردم پرورده: مردم پرورده :مردم کامل ، پخته ، انس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پرورده: مردم پرورده :مردم کامل ، پخته ، انس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تماشا: تماشا :تفریح و سرگرمی ( ( حمل ریاض ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مستی زبان: مستی زبان :مست زبانی ، سخنی که در ح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگور خام: انگور خام :غوره ( ( بر جگر پخته ان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یک چشم زد: یک چشم زد :در یک لحظه ، چشم زد : طر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بوقلمونی کردن: بوقلمونی کردن :رنگ به رنگ شدن ( ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهستگی پیشه کردن: آهستگی پیشه کردن :تأمل کردن ( ( بی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر دندان کسی حلال کردن: بر دندان کسی حلال کردن :غذایی به کس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بر دندان کسی حلال کردن: بر دندان کسی حلال کردن :غذایی به کس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پالیز: پالیز: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paradise: paradise : دکتر کزازی در مورد واژه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فردیس: فردیس :این واژه با پالیز ، پادریز و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرما: سرما: دکتر کزازی در مورد واژه ی " س ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جادوی: جادوی: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جادوی: جادوی: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گلشن: گلشن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " گ ...

١ سال پیش

مدال‌های علی باقری