پیشنهاد‌های رضا ضحاکی راحت (٥٢)

اردیبهشت ( اَشه وهیشتَ ) نخستین امشاسپندان " اَشا" است. "اَشا" اَشه یعنی قانون ها و نظم اهورامزدا در گیتی است که در دوره اواخر هخامنشی ارد " که در پ ...

ما بجز گات ها ( هفده سروده های ) اشو زردشت ، از وی چیزی در دسترس نداریم کتاب اوستا نوشته مغ های زردشتی بعد از فراموش شدن زبان گات ها است. در تفسیر گا ...

امشاسپندان: اَمِشاسپَندان؛ که ما معمولا در اثر تکرار ، " میم" را ساکن می کنیم. " اَمشا" در اصل "امشه" بوده که " ه" به ( الف ) تبدیل شده است، [ امشه ی ...

معنی بابک در واژه نامه پهلوی - اوستایی از پاپک گرفته شده است که پدر عزیز و کوچک معنی می دهد .

دی ماه به معنی روز خورشید یا مهر روز که ابوریحان بیرونی دی ماه را خور ماه آورده است. کلمهء دی , علاوه بر معنی خورشید، مفهوم روشنایی و آفتاب دارد که ...

اصطلاح مستی و راستی به احتمال زیاد این اصطلاح ریشه در آیین مهری ( میترایی ) دارد چون هنگام عبادت با گیاه سُکرآور ( مست کننده ) بنام "هوم :" مست می ش ...

اصطلاح نور به قبرت بباره: این اصطلاح به احتمال زیاد علاوه بر تقدس نور در آیین مهرپرستی، به جهت دفن اجساد به طرف نور بوده یعنی جهت صورت را به زمان دفن ...

قَسم به پیر و پیغام بر: این نوع قسم بازمانده آیین مهری است. ( پیر آخرین مرحله عرفان مهری بود ) قسم به نور و یا قسم به چراغ ( پیروان مهر یا متیرا معت ...

اعتمادالدوله میرزا ابوطالب در تاریخ رحلت شیخ بهایی نوشته است : رفت چون شیخ ز دار فانی / گشت ایوان جانش ماوی دوستی، جُست زمن تاریخش/ گفتمش شیخ بهاء ا ...

سر ره= سِر راه سوالِ میرداماد از شیخ بهائی ای سر رهِ حقیقت ای کان سخا در مشکل این حرف جوابی فرما گویی که خدا بود و دگر هیچ نبود چون هیچ نبود پس کجا ...

حبشی ، روستایی در اسدآلادِ همدان: وجه تسمیه حبشی حبشی از واژه هور که مخفف اهورا است گرفته شده. حال شما به جای حبشی ، بنویسید هُوَشی، � چون هنگام تا ...

اقی ماندن دو هجای بلند از فاعلاتن که "لاتن" باقی می ماند و برابر "فع لن" قرار داده به آن اصلم می گویند.

دارا پس از مرگ داراب بر تخت نشست و به کشورگشایی پرداخت. او در بین النهرین شهر بابِل را به پایتختی برگزید. در این زمان، فیلفوس یونانی درگذشت و پسرش ...

هما به معنی سعادتمند و با لقب چهرآزاد یعنی ( گشاده روی ، نجیب و آزاده ) هما پسری به دنیا آورد ولی از ترس آنکه بزرگان کشور به او آسیب بزنند، فرزند ر ...

بهمن در اوستا ( وهمن، وهومنه ) : پس از مرگ اسفندیار، گشتاسب� تاج و تخت را به بهمن واگذار می کند آرتور کریستین سن، بهمن را همان اردشیر دراز دست می دا ...

� لهراسب در بخشی ناپیدا از اوستا چنین آمده که او پیش از گشتاسب شاه بوده است. بر پایه ی گفته ی طبری و بلعمی، چون لهراسب به شهریاری رسید و تاج بر سر نه ...

بعد از لهراسب ، گشتاسب به پادشاهی رسید گشتاسب ( نام دیگر وی کَوی ویشتاسپ است ) : در سی اُمین سال سلطنت گشتاسب، اَشوزرتشت، پیامبر ایرانی، به سوی او می ...

کیکاووس شاه: نام این شاه در اوستا" کوی اوسن "نوشته شده است. برپایه ی دینکرد، کیکاووس بزرگترین نوه ی کیقباد است گویند که کیکاووس نامورترین شاه کیانی ...

کیکاووس شاه: نام این شاه در اوستا" کوی اوسن "نوشته شده است. برپایه ی دینکرد، کیکاووس بزرگترین نوه ی کیقباد است گویند که کیکاووس نامورترین شاه کیانی ...

کی قَباد ( کوی کَوات ) : در کتاب هفتم از دینکرد آمده است که فرّ از گرشاسپ به کی کوات رسید و او جدّ کیان است و به یاری فرّ بر ایران شهر، شاهی یافت. ...

کی قَباد ( کوی کَوات ) : در کتاب هفتم از دینکرد آمده است که فرّ از گرشاسپ به کی کوات رسید و او جدّ کیان است و به یاری فرّ بر ایران شهر، شاهی یافت. ...

واژه" بیگ " پارسیست در زبان پارسی باستان به بزرگان " بگ "می گفتند که� دگرگون شده آن واژهء "بغ" است� در زبان روسی و اکراینی� نیز به بزرگ" بوگ" یا "بیگ ...

فرُّخان => فر رُخان. به معنی گشاده روی است. واژه [خان] در دوره مغولان بخوصوص در زمان اوگتای قاخان در ۶۳۹ هجری قمری در ایران باب شد. فرُّخان اسپبهد طب ...

ارشک یا اردشیر دوم : چون او از حافظه و زیرکی بسیار برخوردار بوده است از همین روی یونانیان او را "منه مون"یعنی با حافظه خوانده اند نام این پادشاه به ی ...

نام وی وهوکه� بود که پس از تخت نشستن� خود را داریوش دوم نامید. نام او در سنگ نوشته های شوش"داریوهوشهی"و"، در کتیبه های� پارسی نیز"داروشهی ها" آمده اس ...

آنچه از این ماجرا در سنگ نگاره ی بیستون آمده است ک نزدیک و تقریبا برابر با سخن هردوت است. هردوت میگوید: کمبوجیه هنگامی که به مصر رهسپار شد مغی به ن ...

نام خشایارشا در کتب آثارالباقیه ی بیرونی، و فهرست ملوک کلدانی و مختصر الدول ابن العبری ، "اخشیروش"نوشته شده است. در تورات "اخشورش" آمده است در مصر ب ...

♦️اردشیر یکم بعد خشایارشا به سلطنت رسید نام این پادشاه در پارسی باستان "ارته خَشتَره" در زبان بابلی"ارته خشت سو" در زبان ایلامی"ارته خچرچه" به مصری" ...

واژهء " کور" بر گرفته از واژگان سومر باستان در بین النهرین است. سومریان به مکان و سرزمین تاریک را " کور " می گفتند . در این باور دنیایی زیر زمینی و غ ...

اَژی دَهاکَ� در اوستا، به صورت Azi - dahaka بخش اول آن، "اَژی" به معنای جانور دراز� یا مار، � بخش دوم آن، یعنی "دَهاکَ" به معنی سوزاننده یا سوزاندن و ...

"درزی" در فارسی به معنی خیاط و دوزنده است� که برگرفته از ریشه ءdarz به معنی بستن و دوختن است در کُردی کلهری ، خراسانی و لکی : "درزی " همان "سوزن" است ...

واژۀ سَیل فارسی است seyl به معنای : پائیدن نگاه کردن ، تماشا کردن ، نگریستن است، سیل کردن. این واژه در اکثر گویش ها وجود دارد از ریشه سهیتن یا سهیستن

واژه بهشت به آیین مهری ( میترایی ) باز می گردد اما در اوستا نیز آمده است �این واژه از "وهیشتم منو" در اوستا� چنین است. : "وه"� به معنی بهتر. خوبتر � ...

درود: واژه درود از ریشه اوستایی "درَوتَه" است که� گویشی از واژگان پارسی باستان است. � این واژه به شکلِ " دروته" و "دروس ته" نیز بیان شده است به معن ...

♦️معنی اشو �واژه اَشو از واژه اَشه یا اشا گرفته شده است. واژه اشو کوتاه شده ی واژه اشون است و اشو یا اوشو به کسی گفته می شود که پایبندِ اشا باشد یعنی ...

  واژه اَشـو از واژه اَشـه یا اشـا گرفته شده است. واژه اشـو کوتاه شده ی واژه اشـون است و اشـو یا اوشـو به کسی گفته میشود که پایبندِ اشـا باشد یع ...

واژه اَشـو از واژه اَشـه یا اشـا گرفته شده است. واژه اشـو کوتاه شده ی واژه اشـون است و اشـو یا اوشـو به کسی گفته میشود که پایبندِ اشـا باشد یعنی پیرو ...

�واژهء کُشتی به زبان پهلوی گیتک بوده که به� "کمر بند مقدس"� اطلاق می شده. به موجب آنچه در گاثها و بخشهای دیگر اوستا� ذکر شده هر شخص مکلف بوده یک کشتی ...

واژه کونچی به معنی نگهبان و پاسبان بوده است

مردانی که در چاپارخانه ها اسب های تازه نفس را در دوره تیمور لنگ نگه داری می کردند به آنها " آنکوس" می گفتند

شکوه، عظمت

سپندارمزد=به احتمال زیاد، "سِپَن" مخفف "سِپَند" یعنی پاک و مقدس، بوده و ( دار ) به معنی "خانه و دارندگی " است اما [مَزد] مخفف "اهورامزدا" است پس معنی ...

سپندارمذ=به احتمال زیاد، "سِپَن" مخفف "سِپَند" یعنی پاک و مقدس، بوده و ( دار ) به معنی "خانه و دارندگی " است اما [مَذ] مخفف "اهورامزدا" است پس معنی ک ...

لزوما واژه حاجی مختص زبان عربی نبوده بلکه به معنی کسی که از راه دور و دراز می آید لذا این واژه در فارسی بوده کما اینکه مردم زمان بازگشتِ لک لک ها از ...

کوروش_ زردشت - سهراب - قباد در همه جای دنیا از نام طبیعت، فلزات، حیوانات، پرندگان ، گلها برای نامیدن نوزادان استفاده می کردند درایران باستان نیز همین ...

قباد در اصل گُواتَه می باشد ، گواته به معنی"نسیم" بوده است

در وجه تسمیه آلماغولاق یا آلماقولاق " آلماقولاغ به معنی "گوش نخر". نادرشاه در جنگ با نیروهای عثمانی دستور داد که به کسی رحم نکنند و ۱۰قران جایزه به ...

، واژهء "قم" ( برخیز، بلند شو، ) قُم یا ملعون. قطعا عربی است مانند؛ ، قیام، قائم . . . . . . اما باز هم احتمال دادند از کومه گرفته شده باشد، "کومه" ...

اَشی در آیین مزدیسنا، دخترِ اهورامزدا است و ستایش آن باعث پیشرفت و آسایش خانواده ها می شود، در برخی منابع اشی به همراه میترا ، آناهیتا و سروش از یارا ...