تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رویکرد مخالف رویکرد مقابل پاد رویکرد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

گاهی وقت ها بسته به جمله در ترجمه فارسی باید با این معادل ترجمه شود: ناشی از مثال: جو اجتماعی ناشی از کمبود social climate of scarcity

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

اطاعت پیروی تسلیم ( پذیرش )

پیشنهاد
٠

اجازه ندادن به رقیب برای کسب یک پیروزی راحت to not allow someone to win easily We're going to give the other candidate a run for her money از نظر کی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارتونی

پیشنهاد
٠

با خشم و عصبانیت بحث و جدل کردن به نظرم می شه به صورت عامیانه همون یقه دراندن هم ترجمه کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

به نظرم می شود این طور هم ترجمه کرد: بودجه جمع کن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تحریف شده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به اندازه کافی قدر ندیده و تحسین نشده قدرندیده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی یا موقعیتی به سرعت یا بدون تلاش به سوی بدتر شدن پیش می رود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرفه ای که خدمات مربوط به سلامت و آموزش ارایه می دهد. حرفه یاری رسان، حرفه یاریگر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز دان فردی که جوری رفتار می کند که انگار همه چیز را می داند.

پیشنهاد
٠

مَثَل معروفی است اما گاهی با کنایه و دوپلهو هم به کار برده می شود. در حالت عادی به وفور چیزی اشاره دارد. مثلا: you can't swing a cat without hittin ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هموار کردن راهی هموار کردن مسیری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرپرستی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

و البته بر اساس توضیح خودم می شود چنین هم ترجمه کرد: کتاب کسب و کار

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب تجاری: کتابی که درباره مدیریت و اداره کردن یک کسب و کار است یا به جنبه های مالی یک کسب و کار می پردازد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ازته دل خوش قلب هم می شود گفت: اما خوش قلب معادل خودش را دارد: Kindhearted

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محرک شرمندگی یعنی عاملی که باعث شرمنده شدن فرد می شود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاوصندوق بازکن دزدی که می تواند قفل گاوصندوق ها را بازی کند و. . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

گوینده خبر هم معنی می دهد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در مورد خبر ( و موارد مشابه ) می شود چنین هم ترجمه کرد: مثل بمب

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

به عنوان صفت یعنی: بسیار موفق / Extremely Successful

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار موفق و مورد تحسین

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

ازدواج یا رابطه عاشقانه با اختلاف سنی زیاد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با دل و جرات

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احساسات گرایی مفرط، ابتذال، پیش پاافتادگی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سربه هوا خل وچل

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سونای بخار

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می شود گفت در فارسی همان �مرد موقعیت های دشوار� است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

ظریف هوشمندانه نکته سنج

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

تند و تیز

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

رضایت مندی هم در مواردی معادل خوبی است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عشق زده ( بر وزن ماه زده است Moonstruck ) یا مجنون عشق ( متوجه هستم که معادل های روانی نیستند و موافقم که پیشنهاد آقای خواجه وندی بهتر است )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( درباره متن یا سخنرانی ) تمایل به دورشدن از موضوع اصلی یا پرداختن به موضوع های متعدد پس این صفت را علاوه بر �بی ربط� و �نامربوط� و �پرت� می شود با ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیمه بازنشسته فردی که بازنشسته شده یا از کار دست کشیده است اما به صورت پاره وقت یا هرازگاه کار می کند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسته به جمله می شود به صورت تحت اللفظی �ارزش های تولیدی� هم ترجمه کرد. در کل منظور تولید یک پروژه سینمایی با بودجه کلان است که به سازندگان اجازه می ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واقعیت تلخ است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

باهوش کتابی ( اشاره به آدمی که تجربه زندگی واقعی ندارد و همه چیز را به واسطه کتاب ها یاد گرفته است )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسطوره سازی کردن اسطوره ساختن به شکل اسطوره درآوردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متن سینمایی: بخش های که به منظور پرداخت دراماتیک یک رویداد تاریخی، بر اساس تصور و خیال به ماجراهای واقعی اضافه می شوند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پراضطراب

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رضا حسینی مضمون، پیرنگ یا مشخصه ای که در یک فیلم، سریال، کتاب یا. . . تکرار می شود. ( به طور طبیعی با موتیف فرق دارد ) a connecting theme, plot, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در متنی درباره فیلم های موزیکال می توان چنین ترجمه کرد: بخش یا قسمت موزیکال/ موسیقیایی ( که به قطعه های موزیکالی اشاره دارد که در چنین فیلم هایی وجو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

someone who deceives you about his true nature or intent in order to take advantage of you چیزی تو مایه های جاسوس می شه معادل من: مُنهیان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

آدم سرزنده و مفرح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to act melodramatically; overact بازی ملودراماتیک و اغراق آمیز، افراط در ایفای نقش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در سینما و موسیقی: پایان دروغین A false ending is a device in film and music that can be used to trick the audience into thinking that the work has ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

توضیح ها را دوستان حمیدرضا و عاطفه داده اند، به عنوان معادل فارسی این پیشنهاد را دارم: خطر انفجار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یا: نفس گرا