Bryan Fury - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reject someone: رد کردن کسی/کسی را رد کردن. به معن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

improve the situation: بهبود وضعیت. به معنای تلاش برای تغ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

five love languages: پنج زبان عشق. یک نظریه روانشناسی ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take care of the check: پرداخت صورت حساب. به معنای پرداخت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

golden rule common sense: قاعده طلایی. قاعده ای که معمولاً ب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

narcissistic type behavior: رفتار نوعی خودشیفتگی. ( منظور از ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

miss fix it: خانم اصلاح کننده. ( منظور زنی است ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

standing on her own two feet test: ( ارتباطات ) آزمون روی پای خود ایس ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flirt test: ( ارتباطات ) آزمون ابراز علاقه. ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gothic style: سبک گوتیک استایل تاریک و مرموز سبک ...

٥ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

ترجمه ی Out of Sample و In Sample

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

title screen: [بازی های ویدیویی] صفحه عنوان. اول ...

٥ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ban wave: [بازی های ویدیویی] موج ممنوعیت. به ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gacha game: [بازی های ویدیویی] بازی گاشا. به ب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

battle pass: [بازی های ویدیویی] یک سیستم در بازی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

banhammer: [بازی های ویدیویی] چکش ممنوعیت/چکش ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

redpill: قرص قرمز. در گفتارهای عمومی و اجتم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goty material: [بازی های ویدویی] GOTY Material به ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wokeism: ووک گرایی. به گرایشی گفته می شود ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

b2p: [بازی های ویدیویی] B2P مخفف Buy to ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bunny hopping: [بازی های ویدیویی] استفاده مکرر از ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glitchless: [بازی ویدیویی/اسپیدران] بدون اشکال ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no major glitches: [بازی های ویدیویی/اسپیدران] No Maj ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adventure game: [بازی های ویدیویی] بازی ماجراجویی. ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arena mode: [بازی های ویدیویی] یک حالت بازی اس ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arena fps: [بازی های ویدیویی] Arena FPS به نو ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arena shooter: [بازی های ویدیویی] Arena Shooter ب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assault mode: [بازی های ویدیویی] سبکی از یک بازی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

asset flip: [بازی سازی/بازی های ویدیویی] Asset ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

asymmetric gameplay: [بازی های ویدیویی] گیم پلی نامتقار ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

asynchronous gameplay: [بازی های ویدیویی ) به نوعی از با ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attract mode: [بازی های ویدیویی] حالت جذب. به ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

auto battler: [بازی های ویدیویی] نبرد خودکار/شطر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

auto aiming: [بازی های ویدیویی] هدف گیری خودکار ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steyr aug: [جنگ افزار] اشتایر آاوگ. یک نوع ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

analog stick: [گیمینگ] دسته آنالوگ. یک دسته کن ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

animation priority: [بازی های ویدیویی] اولویت انیمیشن. ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti aim: [بازی های ویدیویی] ضد هدف. یک تک ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti rpg: [بازی های ویدیویی] ضد نقش آفرینی. ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

any percent: [بازی های ویدیویی/اسپیدران] یک اصط ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

100 percent: [بازی های ویدیویی/اسپید ران] 100% ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alpha release: [نرم افزار/ بازی های ویدیویی] انتش ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low percent: [بازی های ویدیویی/اسپیدران] Low% ی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

action role playing game: [بازی های ویدیویی] بازی نقش آفرین ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adaptive music: [بازی های ویدیویی] موسیقی تطبیقی. ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adaptive ai: [بازی های ویدیویی] هوش مصنوعی تطبی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fourth wall: دیوار چهارم ( در سینما، دیواری خیال ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fish: 1. ماهی. 2. احمق/کودن. 3. بازیکن ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

underrated games: [بازی های ویدیویی] بازی های دست کم ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overrated games: [بازی ویدیویی] بازی های بیش از حد م ...

٦ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

معنی " سیر" در رنگ شناسی به چه معنی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silver bullet: گلوله نقره ای. 1. تنها گلوله ای که ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

console war: [گیمینگ] جنگ کنسولی. رقابت بین طرف ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep up motherfucker: [بازی ویدیویی GTA:San Andreas] پا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

xp bar: [بازی های ویدیویی] نوار نشان دهنده ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enemy health bar: [بازی های ویدیویی] خط سلامت دشمن. ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stamina bar: [بازی های ویدیویی] نوار استقامت. ن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rusher: [بازی های ویدیویی] بازیکنی که تهاجم ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

burst fire: [بازی های ویدیویی شوتر] حالتی که سل ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ps fanboy: [گیمینگ] Playstation Fanboy به طرفد ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alt f4 for win: [بازی های ویدیویی آنلاین] Alt F4 fo ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mini map: [بازی های ویدیویی] نقشه کوچک. یک ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spawn point: [بازی های ویدیویی] محلی در نقشه که ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's play: [گیمینگ] به معنی ایجاد و به اشتراک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead zone: [بازی های ویدیویی] بخش هایی از نقشه ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ah shit here we go again: [اصطلاح بازی ویدیویی GTA San Andrea ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loot zone: [بازی های ویدیویی] مکان هایی که باز ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

long play: [گیمینگ] به اتمام رساندن بازی به صو ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

health bar: [بازی های ویدیویی] نوار سلامت. یک ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cooldown timer: [بازی های ویدیویی] زمان بازنشانی. ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reload cancel: [بازی های ویدیویی شوتر] تکنیکی که ب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wall splat: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] زمانی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quick time events: [بازی های ویدیویی] رویدادهای زمانی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

safe room: [بازیزهای ویدیویی] اتاق امن. اتاقی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

combo breaker: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] تلاش ب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

save point: [بازی های ویدیویی] مکان هایی در باز ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is this a bot: [بازی های ویدیویی انلاین] وقتی کسی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pve: [بازی های ویدیویی] مخفف Player vs E ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back attack: [بازی های ویدیویی] حمله از پشت به د ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

camp and chill: [بازی های ویدیویی آنلاین] اشاره به ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

potato aim: [بازی های ویدیویی] به کسی می گن که ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open world: [بازی های ویدیویی] جهان باز. نقش ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clutch master: [بازی های ویدیویی آنلاین] وقتی کسی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lag killed me: [بازی های ویدیویی آنلاین] لگ من رو ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oops wrong button: [بازی های ویدیویی آنلاین] وقتی یه ح ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mouse died: [بازی های ویدیویی آنلاین] وقتی کسی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit confirm: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] تایید ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grab throw: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] گرفتن ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chip damage: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] آسیب ک ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

normal moves: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] ضربات ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cross up: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] تغییر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

special moves: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] حرکات ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter hit: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] ضربه م ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rushdown: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] حمله س ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

super move: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] حرکت س ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turtling: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] سبک دف ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

invincibility frames: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] فریم ه ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

footsies: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] مبارزه ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

button mash: [بازی های ویدیویی] فشار دادن تصادفی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

limited view: [بازی های ویدیویی] دید محدود. در ب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

okizeme: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] حمله پ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

render distance: [بازی های ویدیویی] فاصله ای که محیط ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fixed camera: [بازی های ویدیوی] دوربین ثابت. دور ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counterpick: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] انتخاب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tier list: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] جدولی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heavy attack: [بازی های ویدیویی اکشن] حمله سنگین. ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lag switch: [بازی های ویدیویی] ابزاری غیرقانونی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

light attack: [بازی های ویدیویی] حمله سبک. حملات ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smurfing: [بازی های ویدیویی] زمانی که بازیکنی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

environmental puzzles: [بازی های ویدیویی] معماهای محیطی. ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

levers and cranks: [بازی های ویدیویی] مکانیزم های فیزی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

timed puzzles: [بازی های ویدیویی] معماهای زمانی. ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wall combo: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] یک کمب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

backdash cancel: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] حرکت ب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kill screen: [بازی های ویدیویی] صفحه مرگ/صفحه تو ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skill gap: [بازی های ویدیویی] شکاف مهارتی/فاصل ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speedrun: [بازی های ویدیویی] اجرای سریع بازی/ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frame perfect: [بازی های ویدیویی/اصطلاحات اسپیدران ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trick skip: [بازی های ویدیویی/ اصطلاحات اسپیدرا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rng: [بازی های ویدیویی/ اصطلاحات اسپیدرا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soft lock: [بازی های ویدیویی] گیر افتادن نرم/ق ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardlock: [بازی های ویدیویی] قفل سخت. قفل شد ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sequence break: [بازی های ویدیویی / اصطلاحات اسپیدر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gold split: [بازی های ویدیویی / اصطلاحات اسپیدر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sarco pod: محفظه خودکشی. دستگاه یا ابزاری که ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift gate: در بارگیر/ در صندوق عقب/ بالابر در ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thousand cock stare: نگاه عروس هزارداماد. وقتی که زنی ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

think tank: ( عامیانه ) مجمع متفکران، اتاق فکر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

milestone: نقطه عطف. یک رویداد مهم در زندگی.

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rage bait: ( عامیانه ) طعمه خشم. به محتوای آ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat it: ( عامیانه ) 1. گمشو، بزن به چاک، ه ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

milf: ( عامیانه ) مخفف Mother I'd Like t ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delayed gratification: رضایت معوق ( فرایندی را توصیف می کن ...

٧ ماه پیش

پرسش با حداقل ١,٠٠٠ بازدید

-

بپرس

-

معنی " سیر" در رنگ شناسی به چه معنی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incel: ( عامیانه ) Involuntary celibate ت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

price's law: قانون پرایس. به زبان ساده بیان می ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self esteem: عزت نفس، خودارجمندی. یعنی داشتن یک ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

porn fatigue: خستگی از پورنوگرافی . به حالتی اشا ...

٧ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

بهترین معنی Trading Rules that Work ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick up line: زبون بازی/ لاس زدن/جملات مخ زنی بام ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up in the air: ( اصطلاح ) بلاتکلیف، پا در هوا، نا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passive income: درآمد غیرفعال/درآمد انفعالی. درآمد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cool down: ( بازی های ویدیویی ) زمان لازم برا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

troll: ( عامیانه ) 1. شخصی که نظرات توهین ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speed learning: یادگیری سریع . مجموعه ای از روش ها ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forgetting curve: منحنی فراموشی. کاهش توانایی به یا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

multipotentiality: چند پتانسیلی. یک واژه آموزشی و رو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

book hopping: پریدن از یک کتاب به کتاب دیگر. نات ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

serial reading: خواندن سریالی/خواندن متوالی ( کتاب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

workplace resilience: تاب آوری [در] محل کار. به معنای تو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ethnic stereotype: کلیشه قومی/کلیشه نژادی. یک کلیشه ق ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blonde stereotype: کلیشه بلوند. به باورهای قالبی و نا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blonde joke: جوک بلوند/لطیفه بلوند. به شوخی های ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ethnic joke: جوک قومیتی. اشاره به نوعی از جوک د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backyard: 1. حیاط خلوت/حیاط پشتی. 2. منطقه م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

masculinity complex: عقده مردانگی. به وضعیتی روان شناخ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mrs degree: خانم مدرک. به زنی اشاره دارد که ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sex comedy: کمدی جنسی. یکی از گونه های کمدی اس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off color humor: شوخی نامناسب. به شوخی هایی گفته می ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hundredth monkey effect: اثر صدمین میمون. اثر صدمین میمون ی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mindset: طرز فکر ( مجموعه نگرش ها و تفکرات ث ...

٨ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

معنی اصطلاح " اول چلچلی"!

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

booty call: ( عامیانه ) تماسی که فقط برای سکس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sedentary lifestyle: سبک زندگی کم تحرک ( سبک زندگی که اف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vending machine: ماشین فروش خودکار/دستگاه فروش.

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cronos complex: عقده کرونوس. این اصطلاح به پدیده ا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shadow projection: فرافکنی سایه. این اصطلاح به مفهوم ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

weinstein effect: اثر واینستین. یک گرایش جهانی است ک ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

procrustes: پروکستس/پروکراستیز. راهزنی است غو ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the paradox of choice: پارادوکس انتخاب/تناقض انتخاب. پار ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boot fetishism: فتیشیسم چکمه. فتیشیسم چکمه به نوع ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kapo: زندانی کارگر/کاپو. لقب زندانیانی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paper knife: پاکت باز کن/چاقوی پاکت نامه. چاقو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kashrut: به قوانین یهودیان برای غذاها کشروت ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bar and bat mitzvah: بر میتصوا و بت میتصوا. آیین یا مر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

night of broken glass: شب بلورین. به واقعه ای در تاریخ آ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

challah: یک نوع نان یهودی که معمولاً در ایام ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jet lag: پرواززدگی. خستگی شدیدی که فرد پس ا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

last minute resistance: مقاومت لحظه آخری. زمانی که یک دخت ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bimbo: ( عامیانه ) زن جذاب ( معمولا بلوند ...

٩ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay fucking hard: سرسخت بمون/تحمل کن و رشد کن. اصطل ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

safari: سفر سیاحتی ( به خصوص به آفریقا ) و ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cargo insurance: بیمه ی باربری. بیمه بار به زبان س ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bill of lading number: شماره بارنامه. شماره ای یکتاست که ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bill of lading tracking number: شماره رهگیری بارنامه. کد رهگیری با ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bill of lading serial number: سریال بارنامه. سریال بارنامه نشان ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

driver's smart card: کارت هوشمند راننده. کارت هوشمند ر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

main driver: راننده اصلی/راننده اول. راننده اصل ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

carrier fleet: نوع بار گیر/ناوگان حمل کننده. همان ...

٩ ماه پیش

مدال‌های Bryan Fury