Bryan Fury - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vertical smile: لبخند عمودی ( کنایه از واژن یا فرج ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

curry muncher: کاری خور ( لقب توهین آمیز و نژادپرس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fertile fucker: گاینده حاصلخیز، گاینده بارور ( کسی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

finance bro: فایننس برو، بچه مایه دار امور مالی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

towel head: کله دستاری ( لفظ توهین آمیز برای کس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

camel jockey: شترسوار ( لفظ توهین آمیز و نژادپرست ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

king of the road: پادشاه جاده، سلطان جاده ( راننده ما ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steering wheel holder: فرمون گیر ( کسی که فقط فرمون را گرف ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

instant gratification bias: سوگیری لذت آنی، تمایل به خشنودی فور ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lot lizard bait: طعمه مارمولک پارکینگ ( راننده کامیو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low frustration tolerance: آستانه تحمل پایین در برابر ناکامی، ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't give a flying fuck: اصلاً برام مهم نیست، هیچ اهمیتی نمی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

born with a silver spoon in their mouth: تو خانواده پولدار به دنیا اومده، از ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

couldn't give a rat's ass: اصلاً برام مهم نیست، ذره ای اهمیت ن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

entitled brat: بچه لوس و پرتوقع - Noun Phrase He a ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop bullshitting me: دست از چرت وپرت گفتن بردار، مزخرف ت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

graveyard crew: گروه کاری شیفت شب - اسم مرکب The gr ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your mother's cunt: کس مادرت - Noun Phrase He shouted y ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

graveyard warrior: جنگجوی شب کار - اسم مرکب He conside ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sperminator: اسپرمیناتور ( مردی که اسپرم زیادی ت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck rabbit: خرگوش شهوتی ( کسی که مثل خرگوش زیاد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

third shifter: کارمند شیفت شب - اسم He works as a ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baby cannon: توپ بچه سازی ( زنی که پشت سر هم و ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spunk cannon: توپ آب منی، توپ اسپرم ( آلت تناسلی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bandwagoner: فرصت طلب / کسی که دنبال مد یا چیزها ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big rig driver: راننده تریلی، راننده کامیون سنگین - ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

avoidance behavior: رفتار اجتنابی ( پرهیز کردن از موقعی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gear jammer: راننده کامیون ( اصطلاح عامیانه، گاه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chronic lazy ass syndrome: سندروم گشادی مزمن - اسم عبارتی / اص ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

junkyard dog: آدم پرخاشگر و سرسخت - اسم مرکب He p ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strike out on own: راه خود را رفتن - فعل عبارتی He dec ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beacon of light: چراغ راهنما - اسم مرکب She was a be ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

holy fuck: پشمام! / برگام! - عبارت تعجبی / صوت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go to davy jones's locker: غرق شدن، به ته دریا رفتن ( برای کشت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hotter than a fresh fucked fox in a forest fire: داغ تر از روباه تازه گاییده شده تو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

understimulation: کم تحریکی - اسم Understimulation ca ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bi now gay later: الان دوجنس گرا، بعداً همجنس گرا ( ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

man is a wolf to man: انسان، گرگِ انسان است ( یا آدم گرگ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

male blindness: ناتوانی یا عدم تمایل ( اغلب ناآگاها ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck if i know: اصلا نمیدونم / به تخمم اگه بدونم - ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck like a mink: مثل خر سکس کردن / خیلی زیاد و پرانر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good men are scarce: مردان خوب کمیاب هستند، مردان خوب کم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shit out of luck: بدشانس / بی پول و بی چاره / از شانس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buttfuck nowhere: ناکجا آباد / یک جای خیلی دورافتاده ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

care a fuck: به هیچ وجه اهمیت ندادن / اصلا مهم ن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sex on legs: فردی بسیار جذاب و سکسی، تجسم جذابیت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

better than sex: لذت بخش تر از سکس، فوق العاده لذت ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bad shit: اتفاقات بد / چیزهای ناخوشایند / مشک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

better left unsaid: ناگفته بهتر است / بهتر است گفته نشو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pilfer from: کش رفتن ( چیزهای کوچک یا کم ارزش ) ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the wrong place at the wrong time: در مکان نامناسب در زمان نامناسب - ع ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck it shit happens drive on: بیخیالش، اتفاقه دیگه، ادامه بده / گ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the sex talk: صحبت در مورد مسائل جنسی، گفتگوی مرب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fair sex: زنان، جنس لطیف ( اصطلاحی قدیمی و گا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch a tiger by the tail: دم شیر را گرفتن / خود را در موقعیت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a crock of shit: چرندیات محض / مزخرفات / حرف مفت - ع ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cluster fuck: افتضاح کامل / گندکاری دسته جمعی / ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drop the f bomb: ( ناگهان یا به طور غیرمنتظره ) از ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the battle of the sexes: نبرد جنس ها، جنگ جنس ها ( اشاره به ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sex tape: فیلم سکس، نوار ویدئویی حاوی صحنه ها ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

men don't make passes at girls who wear glasses: مردان به دخترانی که عینک می زنند، پ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be hell on earth: جایی یا وضعیتی بسیار ناخوشایند، طاق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

know your place: حد خود را دانستن، جایگاه خود را شنا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

female of the species is more deadly than the male: ماده ( یک گونه، به ویژه انسان ) خطر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put the roses back in your cheeks: ( دوباره ) رنگ به رخسار کسی آوردن / ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep place: جا نگه داشتن، جای کسی را حفظ کردن ( ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if one sheep leaps over the ditch all the rest will follow: وقتی یک نفر کاری را ( به خصوص بدون ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

notallmen: "همه مردان اینگونه نیستند" ( هشتگی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the wrong horse: انتخاب اشتباه / گزینه غلط - عبارت/ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

age sex from: سن، جنسیت، اهل ( کجا ) - لیست داده ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sex drugs and rock 'n' roll: سکس، مواد مخدر و راک اند رول ( به ع ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

barrel in: با سرعت و بدون ملاحظه ( یا با شتاب ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beta: ( عامیانه ) مرد بتا. مردی که ویژگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alpha: ( عامیانه ) مرد آلفا. مردی که ویژ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deck: عرشه ( کف بیرونی کشتی یا قایق ) اسم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

country gone city: دهاتی شهری شده؛ روستایی که ادا و اص ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biding your time: منتظر فرصت یا زمان مناسب بودن ( برا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from the farm to the fancy: از روستا به شهر؛ از زندگی ساده به ز ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big city wannabe: آدم جوگیر شهری؛ کسی که سخت تلاش می ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

staring at the clock: زل زدن به ساعت ( به معنای واقعی ) - ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on a coffee break all day long: انگار تمام روز در استراحت قهوه است؛ ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full effect: اثر کامل، تأثیر تمام و کمال - اسم T ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yellow tape: نوار زرد ( مخصوصاً نواری که توسط پل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on a liquid diet: روی رژیم مایعات بودن ( مصرف کردن فق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beer goggles: عینک آبجو ( مجازی ) ، دیدی که در اث ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

black ass: ( اصطلاح عامیانه و اغلب بی ادبانه د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fanboying hard: ( شدیداً ) ابراز علاقه شدید و پرشور ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worship the ground they walk on: کسی را بی نهایت دوست داشتن و تحسین ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

die on that hill: سرسختانه پای حرف یا موضع خود ایستاد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

main character syndrome: سندرم شخصیت اصلی ( تمایل به دیدن خو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self made in their own mind: کسی که ( فقط ) در ذهن خودش یا به عق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

living rent free in their own head: درگیر بودن بیش از حد با افکار، نگرا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

instagram deep: سطحی؛ کم عمق ( به اندازه ظاهر پر زر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

juicehead sigma: یه ترکیب اسلنگ اینترنتیه و معنی رسم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

office snake: مارِ اداره / آدمِ دو رو و موذی در م ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

redpill scholar: محقق یا پژوهشگرِ تفکرات رِدپیل ( کس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drama magnet: آهنربایِ دردسر / آهنربایِ حاشیه / ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

king of the matrix: پادشاه ماتریکس / ارباب سیستم ( کسی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unsolicited redpill advice: نصیحت یا پند و اندرز ناخواسته بر اس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy vampire: خون آشامِ انرژی / آدمِ انرژی خوار ( ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

redpill theater: یه ترکیب اسلنگ اینترنتی و بدون معنی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chaos coordinator: هماهنگ کننده ی آشوب / مدیرِ هرج ومر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alpha wannabe: آدمی که الکی ادای آلفاها رو درمیاره ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

salty veteran: کهنه کارِ تلخ / باتجربه ی شاکی و نا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

matrix slave: برده ی ماتریکس / برده ی سیستم ( کسی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chihuahua energy: انرژی چی واوا / حس و حال سگ چی واوا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

barking dog syndrome: "Barking dog syndrome" یه عبارت غیر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tiger with a short temper: ببرِ بدخلق / ببرِ کم حوصله ( کسی که ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the self proclaimed king: پادشاهِ خودخوانده / کسی که خودش رو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

basement dweller: ساکن زیرزمین / زیرزمین نشین - Noun ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thirst trap victim: قربانیِ دامِ توجه جنسی / قربانیِ عک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reply sloth: تنبلِ جواب دهنده / کسی که خیلی دیر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bosszilla: باس زیلا ( ترکیب Boss رئیس Godzilla ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

need to touch grass: باید بری بیرون یه هوایی بخوری / بای ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sigma coomer: این ترکیب یه اسلنگ خیلی خاص اینترنت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sigma male brain: مغزِ سیگما مِیل / طرز فکر یه مرد سی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

credit crab: خرچنگِ اعتبار / آدمِ اعتبار دزد ( ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

redpill rage: خشم ناشی از تفکرات رِدپیل / عصبانیت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alpha or beta just take the l: اینکه آلفایی یا بتا مهم نیست؛ فقط ش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ghost boss: رئیسِ روح / رئیسِ نامرئی ( رئیسی که ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the royal pain: مایه عذابِ حسابی / آدم یا چیزِ خیلی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rub some dirt on it: خاک روش بمال ( یعنی بی اهمیت است ) ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take it like a man: مثل مرد تحمل کردن، شجاعانه پذیرفتن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kick ass and take names: با قدرت عمل کردن، ترکوندن، قاطعانه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

man toddler: مردِ نوپا ( لقب تحقیرآمیز برای مردی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m over it: دیگر برایم مهم نیست، فراموشش کرده ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

basement wizard: جادوگرِ زیرزمین / متخصصِ کامپیوتر ی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brain’s fried: مغزم قفل کرده، مخم سوت کشیده، خیلی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

office zombie: زامبیِ اداره / کارمندِ مُرده متحرک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

corporate drone: کارمندِ ماشینیِ شرکت / کارگرِ بی هو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my brain just checked out: دیگر حواسم نبود، تمرکزم را از دست د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clock puncher: ساعت زن / کارگری که کارت ساعت می زن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spreadsheet warrior: جنگجوی صفحه گسترده / مبارزِ اسپردشی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strong right hand game: مهارت بالا با دست راست ( در ورزش، م ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keyboard cowboy: گاوچرانِ کیبوردی / قلدرِ مجازی ( کس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

incognito warrior: جنگجوی ناشناس / مبارز مخفی - Noun P ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the invisible hero: قهرمانِ نامرئی / قهرمانِ نادیدنی ( ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s a guy thing: این یه چیز مردونه است، مربوط به مرد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the mysterious one: فرد مرموز / آدم اسرارآمیز ( کسی که ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s a girl thing: این یه چیز دخترونه است، مربوط به دخ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the pretend vip: آدمی که الکی خودش رو آدم مهم جا می ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he’s scared of strong women: او از زنان قوی می ترسد، از زنانی که ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

learning plateau: فلات یادگیری ( مرحله ای که در آن پی ...

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

last meal: آخرین وعده غذایی ( محکوم اعدام ) - ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

body count: تعداد افرادی که یک شخص باهاشون سکس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

compulsive masturbation: خودارضایی اجباری - اسم compulsive ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

naked chart: نمودار ساده - اسم for quick analys ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

birdsong: آواز پرندگان - اسم the birdsong wok ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overprotected child: کودک بیش از حد محافظت شده - اسم عبا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grim reaper: ( عامیانه ) فرشته مرگ ( تجسم مرگ ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elephant memory: حافظه قوی - اسم مرکب she has an ele ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pirate ship ride: وسیله بازی کشتی دزدان دریایی - اسم ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

illusion of progress: توهم پیشرفت - اسم The company cele ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

residual anger: خشم باقیمانده - اسم I still feel re ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

short stack: پشته کوتاه - اسم He ordered a short ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

saros: ساروس - اسم A saros is a period of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marque: نشان - اسم Ferrari is a well - kno ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

senpu: گردباد - اسم The senpu ripped thro ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spiritfall: نزول روح - اسم The tribe awaited t ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter slash: ضد ضربه - اسم He used a counter sla ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vitality bar: نوار سلامتی - اسم The character's v ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skill point: نقطه مهارت / امتیاز استعداد / امتیا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quick items: گزینه های سریع / آیتم های دسترسی سر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reed whistle: سوت نی - اسم He played a tune on a ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shinobi code: قوانین شینوبی - اسم The shinobi cod ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unarm: خلع سلاح کردن - فعل The police unar ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wall hug: چسبیدن به دیوار - فعل The spy wall ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moon view: تماشای ماه - اسم The tradition of m ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high energy state: حالت پرانرژی - صفت After a good wor ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

traditional boss: رئیس سنتی - اسم My grandfather was ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lenacapavir: لناکاپاویر - اسم Lenacapavir is an ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

powerfit tablet: قرص پاورفیت - اسم He takes a Powerf ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steelbook: استیل بوک - اسم I pre - ordered the ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reverse cowgirl: کاورگرل معکوس - اسم They tried the ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lazy doggystyle: حالت سگی راحت ( اصطلاح عامیانه ) - ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

zionism: صهیونیسم ( جنبشی سیاسی برای ایجاد و ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mud: گِل ( خاک خیس ) The children playe ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lanista: لانیستا - اسم The lanista trained g ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

مدال‌های Bryan Fury