Bryan Fury - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

asphalt jungle: ( عامیانه ) جنگل آسفالت ( یک محیط ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aztec: 1. تمدن سرخ پوستی در مکزیک. ( 1521 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

babe: 1. عزیزم. 2. زن خوشگل/ زیبا. 3. ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

back off: ( عامیانه ) عقب نشینی کردن/ صرف ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bad paper: ( عامیانه ) چک بی محل/چک برگشتی.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

banana republic: ( عامیانه ) جمهوری موز: 1. کشورهای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

b ball: ( عامیانه ) بازی بسکتبال/توپ بسکتب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beach bunny: ( عامیانه ) کِرم ساحل/خرگوش ساحلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beantown: ( عامیانه ) شهر بوستون ( اسم مستعا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bear cage: ( عامیانه ) کلانتری/ ایستگاه پلیس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bear in the air: ( عامیانه ) پلیس سوار بر هواپیما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spike strip: سنبله ایمنی جاده. وسیله ای تیغ یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bench jockey: ( عامیانه ) نیمکت نشین.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big john: ( عامیانه ) پاسبان/ افسر پلیس.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alpha mom: ( عامیانه ) مادر آلفا ( مادری که ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bad to the bone: ( عامیانه ) تا مغز استخون بد بودن/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crystal clear: ( عامیانه ) 1. کاملا شفاف و بدون ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bitch: ( عامیانه ) معانی بسیار زیادی توی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bk: ( عامیانه - نوشتاری ) رستوران برگر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

blue eyed: 1. ( عامیانه ) معصوم/بی گناه. 2. م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

body shake: ( عامیانه ) 1. تفتیش بدن/ تفتیش کا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bone factory: ( عامیانه ) 1. بیمارستان. 2. قبرس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boneyard: ( عامیانه ) 1. گورستان/ قبرستان. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boss lady: ( عامیانه ) 1. خانم رئیس/رئیس زن. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boss man: ( عامیانه ) 1. رئیس مرد . 2. قدرت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forex broker: ( بازارهای مالی ) کارگزار فارکس ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

current version: ( علوم کامپیوتر ) نسخه فعلی/ نسخه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

proprietary trading: ( بازارهای مالی ) تجارت اختصاصی/ م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

red pill and blue pill: ( عامیانه ) قرص قرمز و قرص آبی. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

workshop: کارگاه آموزشی/ کارگاه.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

learning theory: نظریه یادگیری. ( پرداختن به روش ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decision theory: نظریه تصمیم. ( شناسایی تصمیمات به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

riddle joke: جوک معمایی. ( معمایی که جواب خنده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deep clean: چیزی را عمیقا تمیز کردن/کاملا تمیز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

private investigator: بازرس خصوصی/کارآگاه خصوصی.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

K: ( عامیانه ) 1. شورت فورم OK ( باشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

best bet: مطمئن ترین روش/سودمندترین رویکرد/به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

casual wear: لباس غیررسمی/پوشش غیررسمی/ لباس خیا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dad socks: ( عامیانه ) جوراب های پدر ( استعار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flatheaded: ( عامیانه ) احمق/کودن. مترادف: fl ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hermit mode: ( عامیانه ) حالت هرمیت ( استعاره ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hi bye friend: ( عامیانه ) دوست عادی ( دوست غیرصم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

idk girl: ( عامیانه ) دخترِ نمیدونم. به دخت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

instadad: ( عامیانه ) ناپدری/پدرخوانده.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

instamom: ( عامیانه ) نامادری/مادرخوانده.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mk: ( عامیانه ) باشه. فرم دیگه ای از ...

١ سال پیش

مدال‌های Bryan Fury