پیشنهاد‌های سحر رمضانی یاهوئی (١٠٦)

گاهی �مبادا� هم معادل مناسبیه.

حاضرجوابی در برابر توهین یا انتقاد

کودک فقط باید شنونده باشد، نه گوینده. بچه باید جلوی چشم باشد، ولی صدایش در نیاید. اشاره به الگوی سنتی فرزندپروری که فقط حضور فرزند در خانواده را ت ...

فروخورده، سرکوب شده

عروسکهای تودرتوی روسی معروف به ماتروشکا

علاوه بر معادلهایی که دوستان اشاره کردند: گشودن افق های جدید، شکستن مرزهای کنونی،

در برخی متون �پشتکار� هم معادل مناسبی است.

اصل برائت، فرض بر بی گناهی

رهیافت آنی، نوعی میانبر ذهنی

نقطۀ مقابل، در تقابل با، مخالف، ضد

حزب باد

واکنش منفی یا انتقاد از کسی، موج انتقادات علیه ( جنبشهای اجتماعی )

جبران ناپذیر، ترمیم نشدنی

استدلال هیجانی. یکی از خطاهای شناختی. مثلا میگوییم دلم شور میزند پس حتما اتفاق بدی می افتد.

تقویت منفی تقویت منفی احتمال رفتاری را برای اجتناب یا فرار از موقعیت یا محرک بد افزایش می دهد. انجام کاری ناخوشایند برای افراد برای جلوگیری یا حذف ...

شخصیتی کارتونی که در ایران با نام ملوان زبل شناخته میشود.

بیماری اوتیسم

خودت رو به اون راه بزن، به خودت نگیر، انعطاف پذیر باش، احمق باش

Goldman Sachs Specialty Lending Group: مؤسسه تخصصی اعطای تسهیلات گلدمن ساکس

اگر صفت باشه یعنی در میانسالی، افراد مسن یا سن بالا

متقاعدسازی

پنهان کردن در کف دست که یکی از فنون شعبده بازی است،

دست . . . را خواندن، وضع . . . را پیش بینی کردن

از این شاخه به آن شاخه پریدن

گریه ای که پس از آن احساس سبکی می کنید

فقط انجامش بده. یعنی طفره نرو و حواست به کارت باشه! با احترام به همه دوستان باید بگم شاید حالا یک نفر تفسیری منفی ازش داشته باشه اما خوب معنی درست عب ...

پرداخت میان دوره، پرداخت به اندازه مصرف

بالکنی غیرواقعی است. نوعی حصار جلوی پنجره که جلوی باز شدن آن را میگیرد. بهدلیل تداعی کردن صحنه ای از نمایشنامه رومئو و ژولیت نوشته شکسپیر، این بالکن ...

کم مصرف، کارآمد، انرژی بهینه

فردی با رشد عصبی معمولی. شخصی که از نظر عصبی در شرایط معمولی قرار دارد و برای مثال مشکلاتی مانند اوتیسم، بیش فعالی یا تنوع عصبی ندارد.

تپه لباسهای چرک

نو زایش

عینک ته استکانی

چیزی که مثل روز روشن است، امری مسلم

چرخش آس ها، چرخش تک خال ها، یکی از ترفندهای شعبده بازی است

هومئوپاتی یا همسان درمانی، روش درمانی بکه می گوید �همانند، همانند را شفا می دهد. �

سه نوازیِ زهی، گروه سه نفره ای که تارهای زهی می نوازند.

ناهمگونی اطلاعات

استخراج شدن، ظهور یافتن، آشکار شدن

به روشی سریع و بی دقت

بدون هیچ امکاناتی ( به نتیجه خوب رسیدن )

خطر را جان خریدن، خطری را به شکل عملی تجربه کردن

دنیای ناشناخته

افرادی که در شرایط ناامیدکننده مأیوس نمی شوند

الهام بخش و امیدوار بودن

افرادی که در شرایط ناامیدکننده مأیوس نمی شوند

افراد مثبت و خوشبینی که از فرصتها استفاده بهینه دارند

خوشبین بودن، از فرصتها بهترین استفاده را کردن

وراج

وابستگی متقابل، این واژه با هم وابستگی متفاوت است. codependence به معنای هم وابستگی است که معمولا به یک ویژگی منفی اشاره دارد.