پوریا برزعلی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skillset: the range of things that someone is ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upside: ( اسم ) نکته یا بُعد مثبت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laissez faire: unwillingness to get involved in or ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tap into: دسترسی یافتن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

action vehicle: محمل اقدامات ناقل اقدامات حامل اقد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

action vehicles: محمل اقدامات ناقل اقدامات حامل اقد ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flip side: the opposite, less good, or less po ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

salwar: ( اسم ) همچنین shalwar هم میگیوند، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apartment complex: مجتمع اپارتمانی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suit myself: هر جور عشقمه؛ هر جور دلم بخواهد!

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

death benefit: مستمری قوت

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turnaround: ( اسم ) تحول ( معمولا مثبت )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contingent workforce: کارگری که به صورت قرارداد موقت یا م ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

empowerment delegation: ( در رشته مدیریت ) تفویض اختیار

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonrenewable: غیر قابل تجدید پذیر

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pulse surveys: پرسشنامه های کوتاه Pulse surveys ar ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nought: the number 0 or zero ( اسم ) عدد ص ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rigorous: خیلی دقیق، نازک بینانه، موشکافانه ( ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vocally: 1 - آوازی 2 - صریحاً by expressing ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notion: اندیشه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hopeless romantic: ( صفت - کنایه از : ) آدم خیلی رمانت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ritual: رسم یا تشریفات آیینی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in breach of: در تضاد با، در تناقض با

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high calibre personnel: پرسنل/کارکنان با کیفیت

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outstanding exceptional: استثنایی برجسته

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

induction: ۱. معارفه ۲. جامعه پذیری

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coax: چرب زبانی کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instruct: 1 - دستور دادن 2 - آموزش دادن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rest on: to depend on something وابسته بودن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

availability heuristic: خطای دسترس پذیری: این خطا در واقع ن ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

desired cost: هزینه مورد نظر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

objective criteria: معیار عینی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic retail: خرده فروشی داخلی

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monocultural: تک فرهنگی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the years to come: در سالهای بعد

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cater: ( فعل ) 1 - تدارک دیدن، فراهم آورد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dresser: دراور - میز ارایش

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stated price: قیمت اعلام شده

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

income tax statement: صورت مالیات بر درآمد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

readily: به راحتی - فوراً

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

benefits in kind: مزایای متنوع

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detractor: منتقدِ عیب جو ( اسم )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flux: continuous change تغییرات پی در پی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discrepancy: مغایرت، ناهمخوانی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

public inquiry: در خواست عمومی برای جستجو ( در مورد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior executive: مدیر اجرایی ارشد

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cash bonus: پاداش نقدی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neophobia: نو هراسی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

topical: ( پزشکی ) موضعی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spoon feed: ( فعل ) 1 - با قاشق غذا دادن to fe ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

die hard: someone who is unwilling to change ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vocational qualification: شایستگی شغلی، شایستگی کاری

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mononymously: A mononymous person is an individua ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

executive training: آموزش اجرایی، آموزش کاربردی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

residential course: a course in which the student comes ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

collaborative venture: سرمایه گذاری ریسکی مشترک ( بین چند ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fellow employees: کارمندان همکار

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in house programes: آموزش ضمن خدمت، آموزش در محل کار

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accredited training: آموزش رسمی یا آموزش معتبر ( آموزشی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

de stress: کم کردن استرس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reiterate: دوباره گفتن = repeat = restate

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

referral scheme: طرح ارجاع

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

girls getaway: مسافرت زنانه/ذخترانه ( مردی همراه آ ...

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attached at the hip: ( اصطلاح ) روده دو نفر بهم وصله! ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attached at the hip: ( اصطلاح ) روده دو نفر بهم وصله! ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

end of the world: ( اصطلاح، کنایه ) آخر دنیا، قیامت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

procrastinator: تعویق انداز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suit myself: هر جور عشقمه؛ هر جور دلم بخواهد!

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to make a living: کسب درآمد کافی برای گذارن زندگی یک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

me time: ( اسم ) زمانی که صرف خودمان و کارها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all over again: If you do something all over again, ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to share ups and downs: ( فعل عبارتی ) باهم در خوش ها و بدی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go over: ( عبارت فعلی ) چیزی را به دقت مرور ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concrete evidence: شواهد متقن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concrete evidence: شواهد متقن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thrive: شکوفا شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

de stress: کم کردن استرس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

de stress: کم کردن استرس

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concession stand: بوفه یا دکه فروش اغذیه مثل فست فود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concession stand: بوفه یا دکه فروش اغذیه مثل فست فود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motion sickness: بیماری راه زدگی ( حالت تهوع و سرگیج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

motion sickness: بیماری راه زدگی ( حالت تهوع و سرگیج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

awe: ترس توام با احترام

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

holiday person: آدم عاشق تعطیلات

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hopeless romantic: ( صفت - کنایه از : ) آدم خیلی رمانت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hopeless romantic: ( صفت - کنایه از : ) آدم خیلی رمانت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deck: 1 - ( اسم ) عرشه کشتی 2 - ( فعل ) ز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wee hours: ( اسم ) ساعات بامدادی ( از 12 شب تا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

via: از طریق - توسط - بوسیله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for sure: مطمئنا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tighter restriction: محدودیت شدیدتر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salamander: سمندر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

salamander: سمندر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play date: قرار بازی بچه ها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play date: قرار بازی بچه ها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sandbox: ( اسم ) جعبه یا گودال شن داخل پارکه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trek: پیاده روی طولانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accustom: ( فعل ) عادت دادن یا عادت کردن ( خو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lead a healthy lifestyle: پیش بردن یک سبک زندگی سالم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lead a healthy lifestyle: پیش بردن یک سبک زندگی سالم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

promenade: جاده سلامت ( پیاده روی مخصوص پیاده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promenade: جاده سلامت ( پیاده روی مخصوص پیاده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

map out: ( فعل ) طرح ریزی چیزی را بصورت دقیق ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jumping in: ( فعل ) 1 - یکهو وسط صحبت کسی پرید ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

built for: ساخته شده برای

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apartment complex: مجتمع اپارتمانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apartment complex: مجتمع اپارتمانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

breathable: ( صفت ) قابل تنفس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breathable: ( صفت ) قابل تنفس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flora: ( همه ی گیاهان محل یا دوران بخصوص ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hectic: پر جنب و جوش و شلوغ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fast paced: ( صفت ) سریع، تند، زود ، happening ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

liberal: ( صفت ) لیبرال، آزاد، آزاده ( کسی ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cornfield: ( اسم ) مزرعه ذرت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bum: ( اسم ) 1 - باسن ، ما تحت، bottom ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on edge: بی صبر و قرار و عصبی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gratify: خشنود و راضی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gratify: خشنود و راضی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

virtue: 1 - حسن رفتار، راست کرداری 2 - حسن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

staple: 1 - ( فعل ) منگه کردن 2 - ( اسم ) س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cookery: آشپزی. cooking

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cookery: آشپزی. cooking

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tactical edge: برتری تاکتیکی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

implicate: ( فعل ) نشان دادن ، نشان دهنده بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweatshirt: سویت شرت ( بالاپوش نخی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

constant: ( صفت ) 1 - مدام 2 - ثابت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salwar: ( اسم ) همچنین shalwar هم میگیوند، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

possession: ( اسم ) 1 - مالکیت 2 - دارایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parents: parent ( مفرد ) پدر یا مادر، والد ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

headings: عناوین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

twice a week: هفته ای دو بار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

once in a lifetime: یک بار در طول زندگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

MOM: مادر ، mom=mum

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

status update: کارهایی که در حال استمراری انجام می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

status update: کارهایی که در حال استمراری انجام می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grocery shop: خوار و بار فروشی = grocery store

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grocery: خوار و بار فروشی = grocery store = ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrap up: ( عبارت فعل ) 1 - پوشاندن یا پیچید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bowl: 1 - کاسه 2 - بولینگ چمنی ( که با گ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baseball: 1 - بازی بیس بال 2 - توپ بازی بیس ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dresser: دراور - میز ارایش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chore: کار تکراری و ناخوشایندی که باید تکر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instruct: 1 - دستور دادن 2 - آموزش دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

serving: 1 - خدمت 2 - یک وعده یه یک پرس خور ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

store: 1 - فروشگاه 2 - ذخیره ( کالا ) 3 - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fast forward: ( فعل ) جلو زدن فیلم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rerun: 1 - بازپخش ( برنامه رادیویی و تلویز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

board: 1 - تخته 2 - هیئت مدیره 3 - سوار هو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

milestone: 1 - فرسخ شمار 2 - نقطه عطف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instant messaging: پیام رسان فوری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outerwear: لباس بیرونی ( لباسی که روی لباسهای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outerwear: لباس بیرونی ( لباسی که روی لباسهای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

footwear: پاپوش ( کفش - shoes, boots, or any ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

footwear: پاپوش ( کفش - shoes, boots, or any ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flip flop: دمپایی صندل لا انگشتی - صندل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extinct: منقرض ( adjective )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hight flyer: بلند پرواز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

more often: بیشتر اوقات

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a hedge between keeps friendship green: دوری و دوستی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a hedge between keeps friendship green: دوری و دوستی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

criteria: معیار, شاخص, ملاک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immediate vicinity: حول و حوش

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over reliant: بیش اتکا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

carry a good part of the blame: قسمت بزرگی از تقصیرات را به دوش کشی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

practice game: بازی تمرینی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

show business: یا Show biz به معنی صنعت سرگرمی ( م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

show business: یا Show biz به معنی صنعت سرگرمی ( م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the years to come: در سالهای بعد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meant that: به این معنی بود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conservative party: حزب محافظه کار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conservative party: حزب محافظه کار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dog food: ۱. غذای سگ ۲. پیش مرگ ( [از پرسنل ی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hero's welcome: خوش آمد قهرمانانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as suddenly as: به همان ناگهانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generalist: کارشناس عمومی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bright eyed: مشتاق، پر اشتیاق

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mere entertainment: سرگرمی صرف

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

two way trade: تجارت/ تبادل کالا به کالا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walk in: مراجعه مستقیم ( بدون قرار قبلی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

painstaking: پرزحمتو موشکافانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well award: به خوبی آگاه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in kind contribution: حمایت غیرنقدی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run of the mill: ordinary and not special or excitin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flawed: ناقص

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blurred: مبهم، تار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scant regard: کم توجهی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

co build: ساختن مشترک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

functional fixedness: [روانپزشکی] تثبیت کارکردی. یک آمایه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contingent motivator: مشوق مشروط

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reporting relationship: ارتباط سازمانی ، ارتباط بین پرسنل ی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

risk objective: An investor objective that addresse ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های پوریا برزعلی