پوریا برزعلی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upside: ( اسم ) نکته یا بُعد مثبت

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laissez faire: unwillingness to get involved in or ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tap into: دسترسی یافتن

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

salwar: ( اسم ) همچنین shalwar هم میگیوند، ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suit myself: هر جور عشقمه؛ هر جور دلم بخواهد!

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

death benefit: مستمری قوت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turnaround: ( اسم ) تحول ( معمولا مثبت )

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonrenewable: غیر قابل تجدید پذیر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nought: the number 0 or zero ( اسم ) عدد ص ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rigorous: خیلی دقیق، نازک بینانه، موشکافانه ( ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vocally: 1 - آوازی 2 - صریحاً by expressing ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notion: اندیشه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ritual: رسم یا تشریفات آیینی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

induction: ۱. معارفه ۲. جامعه پذیری

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coax: چرب زبانی کردن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rest on: to depend on something وابسته بودن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

availability heuristic: خطای دسترس پذیری: این خطا در واقع ن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the years to come: در سالهای بعد

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cater: ( فعل ) 1 - تدارک دیدن، فراهم آورد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

readily: به راحتی - فوراً

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detractor: منتقدِ عیب جو ( اسم )

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flux: continuous change تغییرات پی در پی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discrepancy: مغایرت، ناهمخوانی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neophobia: نو هراسی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

topical: ( پزشکی ) موضعی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spoon feed: ( فعل ) 1 - با قاشق غذا دادن to fe ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

die hard: someone who is unwilling to change ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mononymously: A mononymous person is an individua ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reiterate: دوباره گفتن = repeat = restate

٨ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٩ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٩ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attached at the hip: ( اصطلاح ) روده دو نفر بهم وصله! ( ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

end of the world: ( اصطلاح، کنایه ) آخر دنیا، قیامت

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

procrastinator: تعویق انداز

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all over again: If you do something all over again, ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go over: ( عبارت فعلی ) چیزی را به دقت مرور ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concrete evidence: شواهد متقن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thrive: شکوفا شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

de stress: کم کردن استرس

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concession stand: بوفه یا دکه فروش اغذیه مثل فست فود

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motion sickness: بیماری راه زدگی ( حالت تهوع و سرگیج ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

motion sickness: بیماری راه زدگی ( حالت تهوع و سرگیج ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

awe: ترس توام با احترام

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hopeless romantic: ( صفت - کنایه از : ) آدم خیلی رمانت ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deck: 1 - ( اسم ) عرشه کشتی 2 - ( فعل ) ز ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wee hours: ( اسم ) ساعات بامدادی ( از 12 شب تا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for sure: مطمئنا

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salamander: سمندر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

salamander: سمندر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play date: قرار بازی بچه ها

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sandbox: ( اسم ) جعبه یا گودال شن داخل پارکه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accustom: ( فعل ) عادت دادن یا عادت کردن ( خو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lead a healthy lifestyle: پیش بردن یک سبک زندگی سالم

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

promenade: جاده سلامت ( پیاده روی مخصوص پیاده ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promenade: جاده سلامت ( پیاده روی مخصوص پیاده ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apartment complex: مجتمع اپارتمانی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

breathable: ( صفت ) قابل تنفس

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breathable: ( صفت ) قابل تنفس

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flora: ( همه ی گیاهان محل یا دوران بخصوص ) ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hectic: پر جنب و جوش و شلوغ

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fast paced: ( صفت ) سریع، تند، زود ، happening ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cornfield: ( اسم ) مزرعه ذرت

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on edge: بی صبر و قرار و عصبی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gratify: خشنود و راضی کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gratify: خشنود و راضی کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

virtue: 1 - حسن رفتار، راست کرداری 2 - حسن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cookery: آشپزی. cooking

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cookery: آشپزی. cooking

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

implicate: ( فعل ) نشان دادن ، نشان دهنده بودن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweatshirt: سویت شرت ( بالاپوش نخی )

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

constant: ( صفت ) 1 - مدام 2 - ثابت

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salwar: ( اسم ) همچنین shalwar هم میگیوند، ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parents: parent ( مفرد ) پدر یا مادر، والد ی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

headings: عناوین

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

twice a week: هفته ای دو بار

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

once in a lifetime: یک بار در طول زندگی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

MOM: مادر ، mom=mum

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

status update: کارهایی که در حال استمراری انجام می ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grocery shop: خوار و بار فروشی = grocery store

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grocery: خوار و بار فروشی = grocery store = ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrap up: ( عبارت فعل ) 1 - پوشاندن یا پیچید ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bowl: 1 - کاسه 2 - بولینگ چمنی ( که با گ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baseball: 1 - بازی بیس بال 2 - توپ بازی بیس ب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dresser: دراور - میز ارایش

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instruct: 1 - دستور دادن 2 - آموزش دادن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

serving: 1 - خدمت 2 - یک وعده یه یک پرس خور ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

store: 1 - فروشگاه 2 - ذخیره ( کالا ) 3 - ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rerun: 1 - بازپخش ( برنامه رادیویی و تلویز ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instant messaging: پیام رسان فوری

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outerwear: لباس بیرونی ( لباسی که روی لباسهای ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outerwear: لباس بیرونی ( لباسی که روی لباسهای ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

footwear: پاپوش ( کفش - shoes, boots, or any ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

footwear: پاپوش ( کفش - shoes, boots, or any ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flip flop: دمپایی صندل لا انگشتی - صندل

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extinct: منقرض ( adjective )

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a hedge between keeps friendship green: دوری و دوستی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

criteria: معیار, شاخص, ملاک

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immediate vicinity: حول و حوش

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

show business: یا Show biz به معنی صنعت سرگرمی ( م ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

show business: یا Show biz به معنی صنعت سرگرمی ( م ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conservative party: حزب محافظه کار

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conservative party: حزب محافظه کار

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dog food: ۱. غذای سگ ۲. پیش مرگ ( [از پرسنل ی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generalist: کارشناس عمومی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bright eyed: مشتاق، پر اشتیاق

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

painstaking: پرزحمتو موشکافانه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run of the mill: ordinary and not special or excitin ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flawed: ناقص

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blurred: مبهم، تار

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

functional fixedness: [روانپزشکی] تثبیت کارکردی. یک آمایه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yearning: اشتیاق ( اسم )

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slap up: ( صفت ) غذای مفصل در رستوران

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well stocked: ( صفت ) پر کالا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wayside: If someone falls by the wayside, th ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

microevolution: تکامل خرد

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigeonhole: 1 - ( اسم ) لانه کبوتر 2 - ( اسم ) ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pigeonhole: 1 - ( اسم ) لانه کبوتر 2 - ( اسم ) ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stumbling block: مانع

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tuck away: to put something in a private, safe ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

head start: کنایه از : یک سر و گردن بالاتر بودن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

counterargument: ضد استدلال

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manipulation: بازیچه یا ملعبه دست ( اسم )

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

readership: شمار خوانندگان، خوانندگان

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

readership: شمار خوانندگان، خوانندگان

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

executive vice president: معاون اجرایی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patron: 1 - حامی 2 - مشتری همیشگ

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blank stare: a look that shows one does not unde ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incur: متحمل شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ease: 1 - ( فعل ) آسان کردن - تسهیل کردن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

notary: سر دفتراسناد رسمی an official who h ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notary: سر دفتراسناد رسمی an official who h ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subsidize: to pay part of the cost of somethin ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

counterintuitive: خلاف انتظار ( adjective ) Somethin ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handful: 1 - مشتی از چیزی 2 - تعداد کم

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downbeat: عذرخواهی میکنم ، فعل نیست ، "صفت" ه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sizable: large ( adjective$ ) 1 - قابل ملاح ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marginalize: مورد کم توجهی قرار دادن، نادیده گرف ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ice cream parlor: بستنی فروشی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sellable: قابل فروش

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

liquidator: ( در انحلال شرکت ها و غیره ) مدیر ت ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

graduated: ( صفت ) 1 - فارغ التحصیل شده 2 - د ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

messianic: ( صفت ) معتقدان به ظهور منجی موعود ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

umpteen: very many; a lot ( of ) فراوان

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

umpteen: very many; a lot ( of ) فراوان

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forefathers: someone's relatives who lived a lon ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

projection: فرافکنی، برون افکنی، پرتو افکنی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cater: تدارک دیدن، فراهم آوردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manipulation: ۱. انجام با مهارت ۲. بازیچه یا ملعب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hospitalisation: ( اسم ) بستری

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poised: آرام ولی آماده بخدمت - ( صفت )

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enhance: بهبود دادن ( فعل )

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

default option: گزینه پیش فرض

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand the test of time: زمانی طولانی محبوب بودن last or rem ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

long haul: 1 - مسافت طولانی travelling a long ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relatedness: تعلق خاطر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

namely: به طور دقیق تر ( بگم ) , از جمله، ش ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vitae: مخفف رزومه یا همان CV هست

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crowding out: برون رانی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one off: something that happens or that is m ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decent: ۱. نجیب ( اخلاق ) ۲. استاندارد، قا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

implicit: ( صفت ) ضمنی متضادش: explicit

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flip side: the opposite, less good, or less po ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that said: despite what has just been said با ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand out: to be easily seen or noticed برجسته ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make matters worse: وضع را بدتر کردن to make the situat ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underfunding: کمبود بودجه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

address: 1 - آدرس، نشانی ( اسم ) 2 - مورد م ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

construction: ( اسم ) ۱. ساخت و ساز ۲. سازه ( بن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boost: to improve or increase something به ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high achiever: a person who achieves more than the ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alpha male: نر غالب، نر برتر، نر رهبر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

job hopper: فردی که بسیار تغییر شغل می دهد

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hanker: to have a strong desire for somethi ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rule of thumb: 1 - حساب سر انگشتی 2 - قاعده کلی و ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enact: ( فعل ) 1 - to perform a story or ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what is missing: چه چیزی جا افتاده? چه چیزی مفقود شد ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

computer literate: سواد کار با کامپیوتر داشتن، سواد کا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

longitudinal study: مطالعه /بررسی طولی. یک روش پژوهشی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

longitudinal study: مطالعه /بررسی طولی. یک روش پژوهشی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

employee engagement: تعلق خاطر کارکنان

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mouth: 1 - دهان ( اسم ) 2 - لب زدن ( بی ص ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predisposition: پیش زمینه بیماری ( اسم )

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

personal fulfilment: خود شکوفایی - خودکامبخشی =self fulf ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revise: ( فعل ) 1 - بازبینی کردن، تجدید نظ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maiden: 1 - ( اسم ) دوشیزه 2 - ( صفت ) اولی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coactive: ( صفت ) مشارکتی engaging or ready t ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

count: 1 - شمردن ( فعل ) 2 - به حساب آمدن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enlightenment: ( در فرهنگ هندی و بودایی ) اشراق ( ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scripture: ( اسم ) دعا یا کتاب مقدس the holy w ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fulfillment: a feeling of pleasure and satisfact ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

become clear: آگاه شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ally: 1 - متفق 2 - دوست متحد

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sugar rush: سرخوشی شکر/قند

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buddy system: سیستم رفاقتی یک روش همنشینی و به اش ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

patronizingly: بطور تحقیر آمیز

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plutonomy: حکومت اقلیت ثروتمند

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collateral: additional but subordinate; seconda ...

٩ ماه پیش

مدال‌های پوریا برزعلی