پوریا برزعلی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

notary: سر دفتراسناد رسمی an official who h ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notary: سر دفتراسناد رسمی an official who h ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subsidize: to pay part of the cost of somethin ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

filter bubble: محیطی که در آن فرد فقط با عقاید یا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

counterintuitive: خلاف انتظار ( adjective ) Somethin ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handful: 1 - مشتی از چیزی 2 - تعداد کم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downbeat: عذرخواهی میکنم ، فعل نیست ، "صفت" ه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sizable: large ( adjective$ ) 1 - قابل ملاح ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marginalize: مورد کم توجهی قرار دادن، نادیده گرف ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

harness freemium: مهار رایگان ( یک نوع مدل کسب و کار ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ice cream parlor: بستنی فروشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ice cream parlor: بستنی فروشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sellable: قابل فروش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

liquidator: ( در انحلال شرکت ها و غیره ) مدیر ت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

graduated: ( صفت ) 1 - فارغ التحصیل شده 2 - د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resolve: 1 - حل کردن مشکل و مسئله 2 - عزم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

messianic: ( صفت ) معتقدان به ظهور منجی موعود ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

umpteen: very many; a lot ( of ) فراوان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

umpteen: very many; a lot ( of ) فراوان

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forefathers: someone's relatives who lived a lon ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forefathers: someone's relatives who lived a lon ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

projection: فرافکنی، برون افکنی، پرتو افکنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cater: تدارک دیدن، فراهم آوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manipulation: ۱. انجام با مهارت ۲. بازیچه یا ملعب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hospitalisation: ( اسم ) بستری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poised: آرام ولی آماده بخدمت - ( صفت )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enhance: بهبود دادن ( فعل )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

default option: گزینه پیش فرض

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand the test of time: زمانی طولانی محبوب بودن last or rem ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

denim: پارچه لی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over the long run: در طولانی مدت over a long period in ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

long haul: 1 - مسافت طولانی travelling a long ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relatedness: تعلق خاطر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

far more: به مراتب بیشتر ≠ far fewer به مراتب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

far fewer: به مراتب کمتر ≠ far more به مراتب ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

far fewer: به مراتب کمتر ≠ far more به مراتب ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mere: ۱. فقط ۲. ناچیز ( صفت )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

namely: به طور دقیق تر ( بگم ) , از جمله، ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seize: ۱. ربودن = grab ۲. قاپیدن فرصت ( ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vitae: مخفف رزومه یا همان CV هست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

string to her bow: If someone has more than one string ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spot bonus: پاداش مشخص

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

copying in: to send someone a copy of an email ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crowding out: برون رانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one off: something that happens or that is m ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decent: ۱. نجیب ( اخلاق ) ۲. استاندارد، قا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

later year: سالهای آخر زندگی/عمر Last few years ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heaping on: تعریف و تمجید/ انتقاد زیاد از کسی ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

collectivist culture: فرهنگ جمع گرایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

implicit: ( صفت ) ضمنی متضادش: explicit

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flip side: the opposite, less good, or less po ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that said: despite what has just been said با ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand out: to be easily seen or noticed برجسته ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

same vein: = in a related vein به همین سیاق؛ ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the moral of the story: نتیجه اخلاقی داستان ( چیست؟ )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make matters worse: وضع را بدتر کردن to make the situat ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

underfunding: کمبود بودجه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underfunding: کمبود بودجه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

address: 1 - آدرس، نشانی ( اسم ) 2 - مورد م ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

action and reflection: action and reflection

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play small: to avoid risks and actions that mig ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

construction: ( اسم ) ۱. ساخت و ساز ۲. سازه ( بن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boost: to improve or increase something به ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reality bites: حقایق تلخ - تلخی های واقعیت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high achiever: a person who achieves more than the ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high achiever: a person who achieves more than the ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alpha male: نر غالب، نر برتر، نر رهبر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

job hopper: فردی که بسیار تغییر شغل می دهد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

job hopper: فردی که بسیار تغییر شغل می دهد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hanker: to have a strong desire for somethi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rule of thumb: 1 - حساب سر انگشتی 2 - قاعده کلی و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enact: ( فعل ) 1 - to perform a story or ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what is missing: چه چیزی جا افتاده? چه چیزی مفقود شد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

computer literate: سواد کار با کامپیوتر داشتن، سواد کا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nominal ledger: دفتر کل

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross functional integration: ادغام عملکرد متقابل

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

longitudinal study: مطالعه /بررسی طولی. یک روش پژوهشی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

longitudinal study: مطالعه /بررسی طولی. یک روش پژوهشی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chief administrative officer: مدیر ارشد اداری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

employee engagement: تعلق خاطر کارکنان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

employee engagement: تعلق خاطر کارکنان

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brain hijack: ربایش مغزی یا ربایش آمیگدال ( نام ع ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

psychological contract: The term 'psychological contract' r ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mononymously: A mononymous person is an individua ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mouth: 1 - دهان ( اسم ) 2 - لب زدن ( بی ص ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predisposition: پیش زمینه بیماری ( اسم )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personal fulfilment: خود شکوفایی - خودکامبخشی =self fulf ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

personal fulfilment: خود شکوفایی - خودکامبخشی =self fulf ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revise: ( فعل ) 1 - بازبینی کردن، تجدید نظ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior school: a high school دبیرستان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

verbalize: به زبان آوردن، بیان کردن ( فعل )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maiden: 1 - ( اسم ) دوشیزه 2 - ( صفت ) اولی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get at someone: If you get at someone, you keep cri ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

need for status: نیاز به کسب موقعیت و احترام

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well catered: provide people with everything they ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coactive: ( صفت ) مشارکتی engaging or ready t ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

count: 1 - شمردن ( فعل ) 2 - به حساب آمدن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lifetrap: خطای زندگی ( وقتی یک الگوی رفتاری خ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enlightenment: ( در فرهنگ هندی و بودایی ) اشراق ( ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bodhisattvas: ( اسم ) بیدار وجود در اندیشه های بو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scripture: ( اسم ) دعا یا کتاب مقدس the holy w ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fulfillment: a feeling of pleasure and satisfact ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inner steel: اشتیاق درونی Inner Steel is what ma ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

become clear: آگاه شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ally: 1 - متفق 2 - دوست متحد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sugar rush: سرخوشی شکر/قند

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buddy system: سیستم رفاقتی یک روش همنشینی و به اش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buddy system: سیستم رفاقتی یک روش همنشینی و به اش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick to light: Pick to light ( یا PTL ) یک فناوری ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trigger time: معمولا به زمانی گفته میشه که تا قبل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accumulated time: زمان لازم برای اجرای عملیات

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kick down and kiss up: the situation where middle - level ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

patronizingly: بطور تحقیر آمیز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plutonomy: حکومت اقلیت ثروتمند

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inclusive workplace: یک محل کار متنوع و فراگیر جایی است ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collateral: additional but subordinate; seconda ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sound knowledge: مترادف با : thorough knowledge good ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trade paper: روزنامه یا مجله تخصصی یک رشته یا تخ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shift allowance: حق شیفت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

holiday allowance: حق مرخصی ، مرخصی استحقاقی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discretionary benefits: مزایای رفاهی، مزایای اختیاری ( چیزی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

core time: زمان و تایم اصلی کار ( بدون اضافه ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trail period: دورت آزمایشی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

temporary employment: استخدام/ اشتغال موقت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

payable monthly arrears: معوقات ماهانه قابل پرداخت ( همون حق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subject to disciplinary action: مشمول برخورد انضباطی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

failure to do so: عدم انجام این کار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

capital allowance: کمک هزینه سرمایه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

relocation expenses: هزینه جابجایی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic issues: مسائل داخلی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chair the meeting: ریاست جلسه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it has to be contained: باید آن را شامل شود

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

productivity bonus: پاداش بهره وری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tense negotiations: ] مذاکرات پر تنش

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wage negotiations: مذاکرات دستمزد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter agreement: توافق متقابل

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put cards on the table: صادقانه فکر و برنامه خود را بیان کر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

own accord: به توافق خود به میل خود بدون اجبار

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های پوریا برزعلی