پیشنهادهای محسن خادمی (٥,٤٧٢)
اتحاد لازم
اتحاد همه جانبه
اتحاد شکننده
متحدشدن
اتحاد محکم و پایدار
پیمان بستن، متحدشدن
پیمانی را فسخ کردن
حمایت کامل
موافقت کامل
کامل ، کلی، جامع، شامل همه چیز
تابع، هم پیمان، وفادار، طرفدار، حامی
سوگند وفاداری خوردن به
بیعت، وفاداری، تبعیت، طرفداری، حمایت
اظهار داشتن، ادعا کردن
ادعایی را رد کردن، ادعایی را تکذیب کردن
خلاف ادعایی را ثابت کردن
همه فن حریف، همه کاره
اتحاد، صف بندی، گروه بندی، صف آرایی
کشور های متعهد و غیر متعهد
متعهد
متحدکردن، صف آرایی کردن، متحدشدن، به هم پیوستن
بیگانگی، جدایی، تنهایی
بیگانه کردن، باعث دوری شدن، رنجاندن، واگذارکردن، انتقال دادن
خارجیانی که به تابعیت کشور محل اقامت در آمده اند
غریبه ای که باید از کشور اخراج شود
اجنبی، بیگانه، خارجی، غریبه
حالت آماده باش
در حالت آماده باش کامل قرار دادن
آژیر خطر، آماده باش دادن، اعلام خطر کردن، به حالت آماده باش در آمدن
عضو انجمن شهر، عضو هیئت قانونگذاری شهر
پایگاه نیروی هوایی
حمله هوایی
ایستگاه هوایی
پناهگاه حمله هوایی
بمباران هوایی، حمله هوایی
قدرت هوایی
ابراز خرسندی کردن
نقشه هوایی
بار بری هوایی
حمله هوایی، بمباران
هوا، آسمان، علنا گفتن
هدف، هدف قرار دادن
خلاصه کتبی مذاکرات
دستیار، آجودان، مخصوص
دستیار، معاون، مشاور
کمک علنی
به حمایت از، به منظور
کمکهای بشر دوستانه
کمکهای اضطراری