محسن خادمی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

containment initiative: ابتکار برای مهار ِ[ گسترش بیماری و. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contemporary foreign affairs: مسائل خارجی روز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contemporary youth: نسل جوان معاصر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contemptuousness: حقارت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

continual disappointment: ناامیدی مداوم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

containment strategy: راهبردِ مهار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

continuing battle: نبرد دائمی [میان خیر و شر]

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

continued aggression: تداوم حملات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contradicting arguments: استدلال های متضاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contradictory announcements: اعلامیه های ضدونقیض

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

continual leadership: رهبری مداوم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contingents: عوامل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contractual relationship: رابطۀ قراردادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contributing columnist: ستون نویس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contradictory statements: بیانیه های ضدونقیض[روابط بین الملل]

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

control the movement of people: کنترل حرکت مردم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contradictory reports: گزارش های ضدونقیض

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

controllable crisis: بحران کنترل پذیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

controversial election: انتخابات جنجالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

controversial findings: یافته های جنجالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

controlled violence: خشونت کنترل شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

controlled territory: قلمرو تحت کنترل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

controversial remarks: اظهارات/سخنان جنجالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

controversial questions: مسائل جنجالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conventional army: ارتش متعارف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conventional bombs: بمب های متعارف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conventional capabilities: توانمندی های متعارف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conventional attacks: حملات متعارف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conventional military forces: نیروهای نظامی متعارف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conventional military doctrine: دکترین نظامی متعارف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conventional war: جنگ متعارف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conventional warhead: کلاهک متعارف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

corrupt political elite: نخبگان سیاسی فاسد

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

constant flow: جریان مداوم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

constant process: فرآیند مداوم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

constant harassment: عملیات مداوم ایذایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

constitutional committee: کمیته قانون اساسی، کمیته تدوین قانو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

construction industries: صنایع ساختمانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

constitution based society: جامعه مبتنی بر قانون اساسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

constitutive elements: عناصر سازنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

constitutional revolution: انقلاب مشروطه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

construction standards: استانداردهای ساختمان سازی، استاندار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consular staff: کارکنان کنسولگری

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

به کالاهایی که صاحب یا مالک آنها م ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

معروف ترین ساز بادی شستی دار در جه ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

معادل مستقیم حمام به انگلیسی، کلمه ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

نظام پاتریمونالیسم یا حکومت پدرمیر ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

در فرهنگ لغت دهخدا، آبادیس به معنا ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

ترجمه‌ی دقیق عبارت "Sold off about ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conservative hardliners: اصولگرایان تندرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conservative kurds: کردهای محافظه کار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conservative leadership: رهبری محافظه کار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conservative rivals: رقبای محافظه کار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

considerable danger: خطر قابل توجه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

considerable number: تعداد قابل ملاحظه، تعداد زیاد

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accountancy: حسابداری، حسابرسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alienate: بیگانه کردن، باعث دوری شدن، رنجاندن ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detour: مسیر انحرافی، جاده فرعی، مسیر موقت

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ambassador: سفیر، پیک، فرستاده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leader: رهبر، فرمانده، سرپرست، رئیس، سران

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

execution: اجرا

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

common public face: وجهه عمومی مشترک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

common subject: مضمون مشترک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

communication channels: کانال های ارتباطی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

communist bloc: بلوک شرق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

community of nations: ملت های جهان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

competitive authoritarianism: اقتدارگرایی رقابتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

complex reality: واقعیت پیچیده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

complex society: جامعه پیچیده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

complex web: شبکه پیچیده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

component library: بانک قطعات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

comprehensive deal: توافق جامع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

comprehensive relations: روابط فرا گیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

comprehensive response: پاسخ جامع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

comprehensive security deal: توافق امنیتی جامع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

computer code: رمز رایانه ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concealed aggression: هجوم پنهان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concerted response: پاسخ جمعی/هماهنگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conciliatory approach: رویکرد آشتی جویانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conditional aid: کمک مشروط

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

confidential letter: نامه محرمانه/خصوصی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conciliatory role: نقش مصالحه جویانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

confidential report: گزارش محرمانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concrete actions: اقدامات ملموس/مشخص

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conflicting information: اطلاعات متناقض

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conflict zones: مناطق درگیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conflicting signals: پیام های ضدونقیض

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

congressional action: اقدام کنگره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conflictual relationship: رابطه ستیزآمیز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

congressional approval: موافقت/تصویب کنگره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

congressional commission: کمیسیون تحت نظر کنگره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

congressional hearing: جلسه کنگره، جلسه استماع کنگره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

congressional impeachment: استیضاح کنگره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

congressional sanctions: تحریم های کنگره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conjurer ceremonies: مراسم شعبده بازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conscription operation: عملیات سربازگیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conscription policies: سیاست های سربازگیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consecutive attacks: حملات پیاپی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consecutive failures: شکست های متوالی، شکست های پیاپی، شک ...

١ سال پیش

هر ٢٠ پاسخ صحیح

-

بپرس

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

بیت اول: اذا شاهَدت فی نظمی فتورً ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

این اصطلاح را می‌توان به صورت "سل ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

عید مبعث، روز بعثت حضرت محمد (ص) ب ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در عبارت «عبرتی گیرند از اضلال او» ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

زیدیه جزو مذاهب چهارگ ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

گویی زندگی ما بخش‌هایی از بیابا ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

تنها جنگی که حضرت علی(ع) در آن شرک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commercial contract: قرارداد تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commercial deal: معامله تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commercial enterprise: شرکت تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commercial exchanges: تبادلات تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commercial opportunities: فرصت های تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commercial relations: روابط تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commercial outpost: پایگاه تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commercial sector: بخش تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commercial sea routes: مسیرهای تجاری دریایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commercial shipping: کشتیرانی تجاری، حمل و نقل تجاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

commercial vessel: کشتی تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commitment to de escalation: تعهد به کاهش تنش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

common identity: هویت مشترک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

common preoccupations: دغدغه های معمول

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

این اصطلاح را می‌توان به صورت "سل ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic intimidation: ارعابِ اقتصادی

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

colonial domination: سلطه استعمارگران

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

color revolutions: انقلاب های رنگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

combat plane: جنگنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

combat skills: مهارت های رزمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

combat units: واحدهای رزمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

command structure: ساختار فرماندهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

command style: سبک فرماندهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

command and control infrastructure: زیرساخت فرماندهی و کنترل

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

collective suffocation: خفقان جمعی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

collective punishment: مجازات جمعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

collective perception: درک جمعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

civilian ministries: وزارتخانه های غیرنظامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

civilian program: برنامه غیرنظامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

civilian nuclear technology: فناوری صلح آمیز هسته ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

civilian leader: رهبر غیر نظامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

civilian targets: اهداف غیرنظامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

civilian protection: حفاظت از غیرنظامیان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

civil society activist: کنشگر جامعه مدنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

civilian purposes: اهداف غیرنظامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clandestine program: برنامه مخفی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clandestine channel: کانال مخفی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clandestine procurement: خرید مخفیانه، تدارک مخفیانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clandestine relations: روابط مخفیانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

claim of responsibility: مدعی مسئولیت ( شدن )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

class of rulers: طبقه حاکم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

classic dictatorship: دیکتاتوری کلاسیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

classical poets: شاعران کلاسیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clear mechanisms: سازوکارهای روشن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clear message: پیام روشن/واضح

١ سال پیش

مدال‌های محسن خادمی