محسن خادمی - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hot takes: نظرپردازی های خام و سطحی، تکه خبر د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hostile regimes: رژیم های متخاصم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

higher education institutions: مؤسسات آموزش عالی، نهادهای آموزش عا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

higher speed centrifuge: سانتریفوژ پرسرعت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high level industrial cooperation: همکاری پیشرفتۀ صنعتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

highest military body: عالی ترین نهاد نظامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

history of conflict: سابقۀ درگیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

host ambassador: سفیر میزبان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

host country: کشور میزبان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

host nation: کشور میزبان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hostile nuclear powers: قدرت های هسته ای متخاصم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hostile attitude: رویکرد خصمانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hostile neighbors: همسایگان متخاصم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high fuel consumption: مصرف سوخت بالا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high strategic importance: اهمیت راهبردی بالا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hegemonic powers: قدرت های برتری طلب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heterodox branch of islam: شاخۀ بدعت گذار اسلام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gun barrel: لولۀ توپ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

half yearly report: گزارش شش ماهه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hands on commander: فرمانده میدانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard fought liberation: آزادسازی در پی نبردهای سخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hands on approach: رویکرد مداخله جویانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardline candidates: نامزدهای تندرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardline elements: عناصر تندرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardline elites: نخبگان تندرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardline supporters: حامیان تندرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardline faction: جناح تندرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardliner politician: سیاستمدار تندرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardliners: تندروان، تندروها، چهره های تندرو، ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

harsh backlash: واکنش شدید/ سخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

harsh sanctions: تحریم های سخت/ شدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hateful tone: لحن خصمانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head negotiator: مذاکره کنندۀ اصلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head of interrogation: رئیس بازجویی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head of general security: رئیس امنیت عمومی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hegemonic ambitions: امیال سلطه طلبانه، جاه طلبی های سلط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government radio and television: رادیو و تلویزیون دولتی، صداوسیما

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

governing style: روش/ سبک حکومت داری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government actors: بازیگران دولتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government claims: ادعاهای دولت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government borrowing: استقراض دولتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government budget: بودجۀ دولت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government approval: تصویب/ تأیید دولت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government coffers: خزانۀ دولت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government entities: نهادهای دولتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government delegation: هیئت دولتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government framework: چهارچوب حاکمیت

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

سلام. نقش مفعول دارد. اگر ب ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

ساختار "her 'til" یک کنایه‌ی زمانی ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

خیر، این جمله مفعول (she) و فاعل ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

generative artificial intelligence: هوش مصنوعیِ مولّد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gasoline consumption: مصرف بنزین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fruitful results: نتایج دلخواه/ پربار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel capacity: ظرفیت سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel crisis: بحران سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel cycle capability: توانمندی در زمینۀ چرخۀ سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel delivery: تحویل سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel prices: قیمت سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel purchase card: کارت خرید سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel production: تولید سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel subsidy: یارانۀ سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel truck: تانکر سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel rationing: سهمیه بندی سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel voucher: کوپن سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full access: دسترسی کامل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full allegiance: وفاداری/ بیعت کامل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full intelligence mastery: اشراف اطلاعاتیِ کامل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full blown crisis: بحران تمام عیار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full fledged war: جنگ تمام عیار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full scale enrichment: غنی سازی حداکثری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign navies: نیروهای دریاییِ خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign observers: ناظران خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign occupation: اِشغال خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign occupiers: اشغالگران خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign officials: مقامات خارجی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foreign operation: عملیات خارجی ( روابط بین الملل )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign partners: شرکای خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign policy achievement: دستاورد سیاست خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign policy achievements: دستاوردهای سیاست خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign policy agenda: دستور کارِ سیاست خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign policy issues: مسائل سیاست خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign policy objectives: اهداف سیاست خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign policy orientation: جهت گیری سیاست خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign policy priorities: اولویت های سیاست خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign powers: قدرت های خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign prisoners: زندانیان خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign prisoner: زندانی خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign provocation: تحریک خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign proxies: گروه های نیابتیِ خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign reserves: ذخایر ارزیِ خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forward defense: خطوط مقدم دفاعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foundation for defense of democracies: بنیاد دفاع از دموکراسی ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fragile relationship: روابط شکننده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

free and fair vote: انتخابات آزاد و منصفانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

free flow of energy: جریان آزاد انرژی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

free elections: انتخابات آزاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flowery rhetoric: چرب زبانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

followers of the imam’s line: پیروان خطّ امام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

follow on actions: اقدام های بعدی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

follow on attacks: حملات بعدی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

food distribution system: شبکۀ توزیع غذا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

food prices: قیمت خوراک، قیمت مواد غذایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

food subsidies: یارانه های غذایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forced emigration: مهاجرت اجباری، کوچ اجباری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forced exile: تبعید اجباری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

force protection: محافظت از نیرو[ها]

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forceful attempt: تلاش قدرتمندانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brutal: بی رحم، وحشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ban: ممنوع کردن، منع کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coincide: مصادف شدن، همزمان بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fleet: ناوگان ( دریا )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vessel: 1 - کشتی 2 - رگ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allocate: اختصاص دادن، تخصیص دادن، واگذار کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ambition: جاه طلبی، بلندپروازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flooding crisis: بحران سیل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flood of money: سرازیر شدن پول

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial reforms: اصلاحات مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial rescue: نجات مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial relationships: روابط مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial restraints: محدودیت های مالی/ اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial restructuring: اصلاح ساختار مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial reserves: ذخایر مالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ration: جیره، سهمیه، آذوقه

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

واژه مذکور به معنای" فلفل" در معنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conundrum: معما، معضل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agenda: دستورکار، دستور جلسه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

campaign: کارزار، پیکار، لشکرکِشی، مجموعه عمل ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

بازی‌های المپیک در ابتدا یک جشن مذ ...

١ سال پیش

هر ٢٠ پاسخ صحیح

-

بپرس

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

معنی فامیلی شاملو فامیلی شاملو از ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

سلام زنبورهای عسل پنج چشم دارند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atomize: تجزیه کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

angle: نگرش، دیدگاه، عقیده، نظر، زاویه، گو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allot: اختصاص دادن، در نظر گرفتن، تقسیم کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undeniable: مسلم، انکار ناپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زهپاد: زیرسطحی هدایت پذیر از دور ( در حوزه ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

این حدیث در منابع روایی شیعه و سنی ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در بیماری التهاب روده یا همان ibd ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the middle ages: قرون وسطی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anti establishment: مخالف حکومت ، ضدِ نظام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coastline: خط ساحلی، نوار ساحلی

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

گوش دادن فعال (active listening) ی ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

خیار عیب و خیار رویت دو نوع خیار د ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

مفهوم ضرب المثل "حالا که ماست نشد ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

خیار تدلیس، به معنای امکان فسخ قرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

benefactor: حامی، پشتیبان، خیر، نیکوکار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adventurous: ماجراجو - ( یانه )

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

عبارت "i dont have the face" به مع ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

گزینه های شما نیاز به اصلاح دارد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biological warfare: جنگ زیستی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

depict: نمایش دادن، مجسم کردن، به تصویر کشی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

venture: به مخاطره انداختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jest: دست انداختن، مسخره کردن

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

air force: نیروی هوایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

armed: مسلح، مجهز

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

benchmark: معیار، محک، شاخص

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innovative: مبتکرانه، نوآورانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

escalatory actions: اقدامات تنش آمیز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

escalatory ladder: نردبانِ تنش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eschatological approach: رویکرد فرجام گرایانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

espionage operation: عملیات جاسوسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

establishment politicians: سیاستمدارانِ دولت مدار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ethnic composition: ترکیب قومی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ethnic cleansing campaign: کارزارپاکسازی قومی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ethnic particularism: فرقه گرایی قومی، یکه انگاری قومی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

european allies: متحدان اروپایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

european colonialism: استعمار اروپایی ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

european companies: شرکت های اروپایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

european counterparts: همتایان اروپایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

european jewry: یهودیان اروپایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

european officials: مقامات اروپایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evangelical pastor: کشیش انجیلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evenhanded position: موضع بی طرف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ever increasing access: دسترسی روزافزون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evidence based approach: رویکرد مبتنی بر شواهد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evil adversaries: دشمنان شرور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evil essence: ذات شیطانی/ شرورانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exceptional personality: شخصیت استثنایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excessive restraint: خویشتن داری بیش از حد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exclusive medium: مجرای انحصاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

executive policy planning: برنامه ریزی سیاست های اجرایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

executives of construction: کارگزارانِ سازندگی ( حزب )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exercise of power: اعمال قدرت، حکمرانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exerting influence: اِعمال نفوذ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

existential crisis: بحران موجودیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

existential necessity: ضرورت حفظ نظام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

existential question: مسئله حیاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

existential risk: خطری برای بقا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

existential threat: تهدید برای موجودیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

existing evidence: شواهد موجود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exit points: نقاط خروجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

expansionist policies: سیاست های توسعه طلبانه

١ سال پیش

مدال‌های محسن خادمی