محسن خادمی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatal error: خطای مُهلک

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

federal budget: بودجه دولت مرکزی/ فدرال

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

female candidate: کاندیدای زن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

female detainees: زنان زندانی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

field of combat: جبهۀ نبرد

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

field supervisor: ناظر میدانی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fiery rhetoric: سخنان آتشین

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fighters without borders: رزمندگان بدون مرز

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

final approval: تصویب نهایی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

final destination: مقصد نهایی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

final hope: آخرین امید

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

final vote count: شمارش نهایی آرا

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial attache: وابسته مالی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial action: اقدام مالی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial commitments: تعهدات مالی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial benefits: منافع مالی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial conduit: مجرای مالی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial corruption: فساد مالی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial crimes: جرایم مالی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial damage: خسارت مالی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial health: سلامت مالی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial interference: دخالت مالی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial network: شبکه مالی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enemy or friend politics: سیاست تشخیص دوست و دشمن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enemy’s conspiracy: توطئه دشمن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enemy’s language: زبان دشمن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enemy’s pretext: بهانه دشمن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enemy’s threat: تهدید دشمن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enemy’s weapon: سلاح دشمن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy architecture: ساختار انرژی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy exploration: اکتشاف انرژی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy exports: صادرات انرژی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy infrastructure: زیرساخت های انرژی، زیربناهای انرژی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy initiatives: ابتکارها در زمینه انرژی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy investment: سرمایه گذاری در بخش انرژی، سرمایه گ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy market: بازار انرژی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy policy: سیاست گذاری در عرصه انرژی، سیاست ان ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy needs: نیاز به انرژی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy resources: منابع انرژی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy sanctions: تحریم های بخش انرژی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy sources: منابع انرژی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy subsidy: یارانه انرژی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy supplies: تأمین منابع انرژی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy waivers: معافیت های انرژی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enforcement mechanisms: سازوکارهای اجرایی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

engagement strategy: راهبرد تعامل

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

engine endurance: استقامت موتور

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

engine of domestic repression: ماشین سرکوب داخلی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enriched material: ماده غنی شده

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enriched uranium fuel: سوخت غنی شده اورانیوم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enriched uranium stockpiles: ذخایر اورانیوم غنی شده

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment activities: فعالیت های غنی سازی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment cap: سطح غنی سازی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment capabilities: توانمندی های غنی سازی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment capacity: ظرفیت غنی سازی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment centrifuges: سانتریفیوژهای غنی سازی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment dispute: اختلاف بر سر غنی سازی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment level: سطح غنی سازی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment percentage: درصد غنی سازی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment plans: برنامه های/ طرح های غنی سازی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment process: فرآیند غنی سازی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment program: برنامه غنی سازی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment rate: نرخ غنی سازی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment right: حق غنی سازی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment technology: فناوری غنی سازی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

entire system: کلِ نظام

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

entirely untrue: پر از دروغ

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

entity transparency: شفافیت دستگاه ها

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

entrepreneurial mentality: ذهنیت کارآفرینی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

entrenched corruption: فساد ریشه دار

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

environmental activist: فعال محیط زیست

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

environmental problems: مسائل زیست محیطی، مشکلات زیست محیطی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

environmental regulations: مقررات زیست محیطی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

equal participation: مشارکتِ برابر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

equal partnership: شراکتِ برابر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

equal priority: اولویت یکسان

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

equipment provision: تهیه تجهیزات

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

revolutionary slogans: شعارهای انقلابی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

empty threat: تهدید توخالی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

encompassing deal: توافق همه شمول/ فراگیر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

end of history: پایان تاریخ

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

endemic corruption: فساد فراگیر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

endorsement ceremony: مراسم تنفیذ

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

endowments: موقوفات

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the end doesn't justify the means: هدف وسیله را توجیه نمی کند

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enemy forces: نیروهای دشمن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accompanying report: گزارش ضمیمه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exploit: 1 - بهره بردن، بهره برداری کردن 2 - ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

موازنه نظامی: Military balance

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

segregate agreement: توافق انفرادی

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

educational background: سابقه تحصیلی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

educational exchange: تبادل آموزشی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

effective coalition: ائتلاف مؤثر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

effective mechanism: سازوکار مؤثر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

effective jointness: هماهنگی مؤثر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

effective missile: موشک کارآمد

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

effective presence: حضور مؤثر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

effective process: فرآیند مؤثر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

effective tool: ابزار مؤثر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

explosively formed penetrator: رخنه گر انفجاری

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

efp attack: حمله با رخنه گرهای انفجاری

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elected government: دولت منتخب

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elected president: رئیس جمهور منتخب

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elected prime minister: نخست وزیر منتخب

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

election cycle: دور انتخابات؛ چرخه انتخابات، انتخاب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

election laws: قوانین انتخابات

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

election triumph: پیروزی در انتخابات

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electoral advantages: منافع انتخاباتی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electoral authoritarianism: اقتدارگرایی انتخاباتی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electoral code: قانون انتخابات

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electoral excitement: هیجان انتخابات

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

electoral process: فرآیند انتخاباتی، روند انتخابات

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electoral victory: پیروزی انتخاباتی، پیروزی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electrical grid: شبکه برق

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electricity development: توسعه برق

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electricity imports: واردات برق

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electricity development deal: توافق برای توسعه برق

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electricity network: شبکه برق

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electricity sector: صنعت برق

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elite circles: قشر نخبه جامعه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elite consensus: توافق نخبگان، اجماع نخبگان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eloquent speaker: سخنور، سخنران فصیح

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eligible voters: واجدین شرایط رأی دهی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elementary school children: کودکان دبستانی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emergency duty: خدمت اضطراری

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emotional appeal: کشش عاطفی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emotional ties: پیوندهای عاطفی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

empty hands: دست خالی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic posts: پست های اقتصادی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic pressure campaign: کارزار فشار اقتصادی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic pressure: فشار اقتصادی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic populism: عوام گرایی اقتصادی، پوپولیسم اقتصاد ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic suffering: اقتصاد بیمار

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic subjugation: انقیاد اقتصادی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

economic summit: نشست اقتصادی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic tactics: تاکتیک های اقتصادی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic team: تیم اقتصادی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

economic ties: پیوندهای اقتصادی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic tools: ابزارهای اقتصادی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic transformation: تحول اقتصادی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic uncertainty: بلاتکلیفی اقتصادی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic ventilator: تنفس گاه اقتصادی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic ventures: بنگاه های اقتصادی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic vulnerability: آسیب پذیری اقتصادی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic war: جنگ اقتصادی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic woes: مشکلات اقتصادی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic zone: منطقه اقتصادی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic cultural political complex: مجموعه اقتصادی - فرهنگی - سیاسی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economics instructor: مدرس اقتصاد

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economy without oil: اقتصاد بدون نفت

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

editorial team: تیم تحریریه، هیئت تحریریه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

education committees: کمیته های آموزشی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

education directorate: دبیرخانه آموزش

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deputy chief of army for coordination: معاون هماهنگ کننده ارتش

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

education minister: وزیر آموزش و پرورش

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

armed personnel: پرسنل مسلح

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arab peace initiative: ابتکار صلح عربی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anti semitic writer: نویسنۀ ضدیهودی

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

probing attack: حملۀ پویشی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prompt: سریع، به موقع

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consider: فرض کردن، سنجیدن، تفکر کردن

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

مدال‌های محسن خادمی