محسن خادمی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

door to door fighting: جنگ خانه به خانه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

door to door virus checks: بررسی خانه به خانه برای یافتن مبتلا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

double poison: سم مضاعف

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draft legislations: پیش نویس لایحه قانونی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draining war: جنگ فرسایشی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dramatic decline: کاهش چشمگیر/شدید

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dramatic events: وقایع پرسروصدا

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dramatic reforms: اصلاحات گسترده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dramatic turnaround: چرخش نا گهانی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drastic action: اقدام مهم، اقدام شدید

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drastic changes: تغییرات گسترده، تغییرات بزرگ

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drastic sanctions: تحریم های شدید

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drastic security measures: تدابیر امنیتی سختگیرانه/شدید

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drinking hemlock: نوشیدن جام زهر

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

driving a wedge: تفرقه افکنی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drastic steps: گام های جدی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drone engine: موتور پهپاد

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drone shootdown: ساقط کردن پهپاد، سرنگونی پهپاد

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dual sovereignty: حاکمیت دوگانه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dual crises: بحران های دوگانه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dying person: فرد در حال مرگ

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

majestic: با عظمت، شکوهمند

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

divided: ازهم گسیخته، مجزا، تقسیم شده

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amend: اصلاح کردن، بهتر کردن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dismal situation: اوضاع غم انگیز، وضعیت اسفبار

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dispossession: سلب مالکیت

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disproportionate influence: نفوذ بی حدوحصر

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disqualification: رد صلاحیت

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dispute resolution mechanism: سازوکار حل اختلاف

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disrespectful approach: رویکرد اهانت آمیز

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dissenting officials: رهبران جناح مخالف، مقامات مخالف

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

divine immunity: مصونیت الهی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

divine knowledge: دانش/علم الهی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

divine promise: وعده الهی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

direct taxation: مالیات مستقیم

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

directed credit: اعتبارات مالیِ تکلیفی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

director of national intelligence: مدیر[رئیس] اطلاعات ملی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disappointed remnants: بازماندگان سَرخورده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disbelievers: کُفار

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discourse pattern: الگوی گفتمانی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discriminatory measure: اقدام تبعیض آمیز

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disease carrier: حامل بیماری، ناقل بیماری

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disease statistics: آمار بیماری

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disenchanted youths: جوانان سَرخورده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disguised dictatorship: دیکتاتوری پنهان

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disinformation operatives: عاملان دروغ پراکنی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disinterested analysis: تحلیل بی طرفانه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

embarrassing silence: سکوت خجالت آور، سکوت شرم آور

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

false claimants: مدعیان دروغین

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

false claimants of human rights: مدعیان دروغینِ حقوق بشر

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic showdown: رویارویی دیپلماتیک، زورآزمایی دیپلم ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diplomatic relations: روابط دیپلماتیک، روابط سیاسی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic space: فضای دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic success: موفقیت دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic staff: کارکنان دیپلماتیک، کارمندان دیپلمات ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic target: هدف دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic support: حمایت دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic tensions: تنش های دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic thrusts: فشارهای دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic tone: لحن دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic tours: سفرهای دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct accusations: اتهام زنی مستقیم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct aid: کمک مستقیم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct appeal: تقاضای مستقیم

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

direct confrontation: رویارویی مستقیم، درگیری مستقیم، تقا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct discussions: گفتوگوهای مستقیم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct intervention: مداخلۀ مستقیم

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

direct investment: سرمایه گذاری مستقیم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct negotiations: مذاکرات مستقیم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct orders: دستورات مستقیم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct payout: پرداخت مستقیم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct route: مسیر مستقیم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct strike: حملۀ مستقیم

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

direct supervision: نظارت مستقیم

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soil of karbala: تربت کربلا

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turbah karbala: تربت کربلا

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

law agent: نمایندهٔ حقوقی

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic initiative: ابتکار دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic isolation: انزوای دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic meeting: نشست دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic officials: مقامات دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic outpost: پایگاه دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic power: قدرت دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic pressure: فشار دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic presence: حضور دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic programs: برنامه های دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic quarrel: نزاع دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

devastating response: پاسخ ویران کننده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

devastating war: جنگ ویرانگر

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

developing nation: کشور رو به توسعه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diabetes medicine: داروی دیابت

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

difficult actors: بازیگران بدقلق

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

digital bridge: پل دیجیتال

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

digital realm: قلمرو دیجیتال

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

digital window: پنجره دیجیتال

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diluted language: زبان و بیان غیرسختگیرانه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic action: اقدام دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic activity: فعالیت دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic allies: متحدان دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic approach: رویکرد دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic avenues: راه های دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic attitude: نگرش دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic center: مرکز دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic challenges: چالش های دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic blockade: تحریم دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic cognitive dissonance: ناهمسازی شناختی از منظر دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic drawdowns: کاستن از حضور دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic channel: کانال دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic control: کنترل دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic dung heap: زباله دانی دیپلماسی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic environment: محیط دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic facilities: تاسیسات دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic failures: شکست های دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic efforts: تلاش های دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic fiction: افسانه دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic framework: چهارچوب دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic engagement: تعامل دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic front: جبهه دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic incompetence: بی کفایتی دیپلماتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic influence: نفوذ دیپلماتیک

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

destructive acts: اقدامات مخرب

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

destructive war: جنگ ویرانگر

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detailed information: اطلاعات دقیق

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detailed planning: برنامه ریزی مفصل

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detained fighter: مبارز بازداشت شده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detention camps: اردوگاه های زندانیان، اردوگاه های ن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detention center: بازداشتگاه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deterrence campaign: کارزار بازدارندگی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deterrence failures: ناکامی در بازدارندگی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deterrent actions: اقدامات بازدارنده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deterrent element: عنصر بازدارنده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deterrent measures: تدابیر بازدارنده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deterrent impact: تاثیر بازدارنده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

devastating attack: حمله ویرانگر

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

devastating costs: هزینه های ویرانگر

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deterrent response: پاسخ بازدارنده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

devastating impact: تاثیر ویرانگر

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense battery: آتشبار دفاعی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense capability: توانمندی دفاعی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense cooperation memorandum: تفاهم نامه همکاری دفاعی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense cooperation agreement: توافق همکاری دفاعی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense delegation: هیئت دفاعی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense industries: صنایع دفاعی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense ministry: وزارت دفاع

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense network: شبکه دفاعی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense policy: سیاست دفاعی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense minister: وزیر دفاع

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense system: نظام دفاعی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense sector: بخش دفاعی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense technology: فناوری دفاعی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defensive and deterrent capability: توانمندی دفاعی و بازدارنده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defensive capabilities: توانمندی های دفاعی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defensive strategy: راهبرد دفاعی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defiant approach: رویکرد مبارزه جویانه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defensive power: قدرت دفاعی، توان دفاعی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defiant posture: مواضع سرسختانه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defensive measures: تدابیر دفاعی، اقدامات دفاعی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defiant ideology: ایدئولوژی مبارزه جویانه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

degree of protection: درجه حفاظت

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

definitive victory: پیروزی قاطع

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

delegitimization: مشروعیت زدایی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

degree holder: تحصیل کرده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

delineation of borders: مشخص کردن مرزها، ترسیم مرزها

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

democrat president: رئیس جمهور دموکرات

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

democratic choice: گزینه دموکراتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

democratic forces: نیروهای دموکراتیک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

democratic function: کارکرد دموکراتیک

٣ ماه پیش

مدال‌های محسن خادمی