محسن خادمی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draft legislations: پیش نویس لایحه قانونی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draining war: جنگ فرسایشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dramatic decline: کاهش چشمگیر/شدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dramatic events: وقایع پرسروصدا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dramatic reforms: اصلاحات گسترده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dramatic turnaround: چرخش نا گهانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drastic action: اقدام مهم، اقدام شدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drastic changes: تغییرات گسترده، تغییرات بزرگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drastic sanctions: تحریم های شدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drastic security measures: تدابیر امنیتی سختگیرانه/شدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drinking hemlock: نوشیدن جام زهر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

driving a wedge: تفرقه افکنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drastic steps: گام های جدی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drone engine: موتور پهپاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drone shootdown: ساقط کردن پهپاد، سرنگونی پهپاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dual sovereignty: حاکمیت دوگانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dual crises: بحران های دوگانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dying person: فرد در حال مرگ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

majestic: با عظمت، شکوهمند

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

divided: ازهم گسیخته، مجزا، تقسیم شده

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amend: اصلاح کردن، بهتر کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dismal situation: اوضاع غم انگیز، وضعیت اسفبار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dispossession: سلب مالکیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disproportionate influence: نفوذ بی حدوحصر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disqualification: رد صلاحیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dispute resolution mechanism: سازوکار حل اختلاف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disrespectful approach: رویکرد اهانت آمیز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dissenting officials: رهبران جناح مخالف، مقامات مخالف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

divine immunity: مصونیت الهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

divine knowledge: دانش/علم الهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

divine promise: وعده الهی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

direct taxation: مالیات مستقیم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

directed credit: اعتبارات مالیِ تکلیفی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

director of national intelligence: مدیر[رئیس] اطلاعات ملی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disappointed remnants: بازماندگان سَرخورده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disbelievers: کُفار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discourse pattern: الگوی گفتمانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discriminatory measure: اقدام تبعیض آمیز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disease carrier: حامل بیماری، ناقل بیماری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disease statistics: آمار بیماری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disenchanted youths: جوانان سَرخورده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disguised dictatorship: دیکتاتوری پنهان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disinformation operatives: عاملان دروغ پراکنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disinterested analysis: تحلیل بی طرفانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

embarrassing silence: سکوت خجالت آور، سکوت شرم آور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

false claimants: مدعیان دروغین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

false claimants of human rights: مدعیان دروغینِ حقوق بشر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic showdown: رویارویی دیپلماتیک، زورآزمایی دیپلم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diplomatic relations: روابط دیپلماتیک، روابط سیاسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic space: فضای دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic success: موفقیت دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic staff: کارکنان دیپلماتیک، کارمندان دیپلمات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic target: هدف دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic support: حمایت دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic tensions: تنش های دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic thrusts: فشارهای دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic tone: لحن دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic tours: سفرهای دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct accusations: اتهام زنی مستقیم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct aid: کمک مستقیم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct appeal: تقاضای مستقیم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

direct confrontation: رویارویی مستقیم، درگیری مستقیم، تقا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct discussions: گفتوگوهای مستقیم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct intervention: مداخلۀ مستقیم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

direct investment: سرمایه گذاری مستقیم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct negotiations: مذاکرات مستقیم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct orders: دستورات مستقیم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct payout: پرداخت مستقیم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct route: مسیر مستقیم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct strike: حملۀ مستقیم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

direct supervision: نظارت مستقیم

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soil of karbala: تربت کربلا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turbah karbala: تربت کربلا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

law agent: نمایندهٔ حقوقی

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic initiative: ابتکار دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic isolation: انزوای دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic meeting: نشست دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic officials: مقامات دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic outpost: پایگاه دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic power: قدرت دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic pressure: فشار دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic presence: حضور دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic programs: برنامه های دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic quarrel: نزاع دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

devastating response: پاسخ ویران کننده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

devastating war: جنگ ویرانگر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

developing nation: کشور رو به توسعه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diabetes medicine: داروی دیابت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

difficult actors: بازیگران بدقلق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

digital bridge: پل دیجیتال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

digital realm: قلمرو دیجیتال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

digital window: پنجره دیجیتال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diluted language: زبان و بیان غیرسختگیرانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic action: اقدام دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic activity: فعالیت دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic allies: متحدان دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic approach: رویکرد دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic avenues: راه های دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic attitude: نگرش دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic center: مرکز دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic challenges: چالش های دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic blockade: تحریم دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic cognitive dissonance: ناهمسازی شناختی از منظر دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic drawdowns: کاستن از حضور دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic channel: کانال دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic control: کنترل دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic dung heap: زباله دانی دیپلماسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic environment: محیط دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic facilities: تاسیسات دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic failures: شکست های دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic efforts: تلاش های دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic fiction: افسانه دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic framework: چهارچوب دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic engagement: تعامل دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic front: جبهه دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic incompetence: بی کفایتی دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic influence: نفوذ دیپلماتیک

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

destructive acts: اقدامات مخرب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

destructive war: جنگ ویرانگر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detailed information: اطلاعات دقیق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detailed planning: برنامه ریزی مفصل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detained fighter: مبارز بازداشت شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detention camps: اردوگاه های زندانیان، اردوگاه های ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detention center: بازداشتگاه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deterrence campaign: کارزار بازدارندگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deterrence failures: ناکامی در بازدارندگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deterrent actions: اقدامات بازدارنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deterrent element: عنصر بازدارنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deterrent measures: تدابیر بازدارنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deterrent impact: تاثیر بازدارنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

devastating attack: حمله ویرانگر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

devastating costs: هزینه های ویرانگر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deterrent response: پاسخ بازدارنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

devastating impact: تاثیر ویرانگر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense battery: آتشبار دفاعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense capability: توانمندی دفاعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense cooperation memorandum: تفاهم نامه همکاری دفاعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense cooperation agreement: توافق همکاری دفاعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense delegation: هیئت دفاعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense industries: صنایع دفاعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense ministry: وزارت دفاع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense network: شبکه دفاعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense policy: سیاست دفاعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense minister: وزیر دفاع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense system: نظام دفاعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense sector: بخش دفاعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense technology: فناوری دفاعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defensive and deterrent capability: توانمندی دفاعی و بازدارنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defensive capabilities: توانمندی های دفاعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defensive strategy: راهبرد دفاعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defiant approach: رویکرد مبارزه جویانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defensive power: قدرت دفاعی، توان دفاعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defiant posture: مواضع سرسختانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defensive measures: تدابیر دفاعی، اقدامات دفاعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defiant ideology: ایدئولوژی مبارزه جویانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

degree of protection: درجه حفاظت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

definitive victory: پیروزی قاطع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

delegitimization: مشروعیت زدایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

degree holder: تحصیل کرده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

delineation of borders: مشخص کردن مرزها، ترسیم مرزها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

democrat president: رئیس جمهور دموکرات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

democratic choice: گزینه دموکراتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

democratic forces: نیروهای دموکراتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

democratic function: کارکرد دموکراتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

democratic institutions: نهادهای دموکراتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

democratic experiment: تجربه دموکراتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

democratic legitimacy: مشروعیت دموکراتیک

١ سال پیش

مدال‌های محسن خادمی