اعظم نوری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grant writing: پیش نویس یک پروپوزال که به دنبال حم ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

media savvy: دارای درک چگونه برخورد کردن با عموم ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bad seed: کسی که ذاتش خراب است

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up to one's eyeball: به شدت درگیر چیزی شدن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

personality clash: تضاد شخصیتی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get one's bearing: پیدا کردن جا و موقعیت کسی

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take care to: مطمئن شدن از انجام کاری If you take ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

store away: برای روز مبادا کنار گذاشتن به گوشه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disguise: استتار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put on the line: to do something which causes you to ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indulge in: to become involved in ( something, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mechanically: ناخودآگاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dingbat: احمق، عوضی خرابکار، دست و پا چلفتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

largesse: لارژ بودن مخصوصا در خرج کردن و مهرب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall victim to: قربانی شدن صدمه خوردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high falluting: پرمدعا، افاده ای، پر فیس و افاده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rob somebody something of something: اینکه خاصیت و یا توانایی مهمی از کس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unsummoned: ناخوانده، دعوت نشده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

automobile grill: جلوپنجره رادیاتور ماشین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bad seed: کسی که ذاتش خراب است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

case of nerves: بدبین بودن، شکاک بودن، مخصوصا نسبت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

put down: تحقیر و تمسخر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

now you've done it: بالاخره کار خودت رو کردی؟ اینکه کسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn ankle: پیچ خوردن مچ پا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scrape off: لایه برداری کردن، تراشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrape off: لایه برداری کردن، تراشیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tough front: کسی که ظاهرش را خیلی خوب جلوه می ده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

two fisted salute: با کوبیدن مشت به هم سلام دادن ( به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go off on a tangent: سریع تغییر موضوع دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

o gauge: مقیاسی رایج در ساخت قطارها و ریل ها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buckshot approach: مخ زدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn of the screw: قوز بالا قوز کاری که یک شرایط بد را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn of the screw: قوز بالا قوز کاری که یک شرایط بد را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hem and haw: دل دل کردن مِن و مِن کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drag your tail: دمت را روی کولت بگذار و برو عمدا آر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crown corporation: شرکت دولتی؛ شرکتی که دولت آن را تاس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

laying on thick: اغراق کردن، بزرگ نمایی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energizer bunny: پر انرژی و بیش فعال مخصوصا در دوران ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overlax: بیش از حد آسان گیرانه بیش از حد شل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sword of damocles hanging over someone's head: phrase. If you say that someone has ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stab of joy: دل از شادی قنج رفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

champing at the bit: طاقت طاق شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pilled: کرک دار، لباسی که کرک داده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the cherry on the cake of: final thing that makes something pe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foaming at the mouth: از کوره در رفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

satin nougat: رنگ فندقی ملایم و براق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

took the bull by the horns: قورباغه رو قورت دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get one over on: کسی را دست انداختن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scratch beneath the surface: to look further than what is obviou ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grope one's way: کورمال حرکت کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get one's bearing: پیدا کردن جا و موقعیت کسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call to heel: To force someone to obey one's wish ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what on earth are you playing at: داری مسخره بازی در می آوری؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw by: کنار گذاشتن به عنوان چیزی بی ارزش و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sustainable fashion: لباس هایی که طراحی دوخت و توزیع آن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put blinkers on: راهنمای ماشین را زدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take someone for: اینکه به کسی یا چیزی به اشتباه باور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reel from: احساس حیرت، ناراحتی و سردرگمی بسیار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reel from: احساس حیرت، ناراحتی و سردرگمی بسیار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scrub away: سابیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring to fruition: به ثمر رساندن تحقق بخشیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

niggle at: cause slight but persistent annoyan ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

store away: برای روز مبادا کنار گذاشتن به گوشه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pat a cake: نوعی بازی بچگانه، که در آن بچه ها ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

positioning map: a way of showing what people think ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bury the hatchet: شمشیرها را غلاف کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emotional charge: احساسات قوی مانند خشم احساساتی که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to see the light of day: If something sees the light of day ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

routinitis: گرفتار شدن در روزمرگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

braving the elements: در آب و هوای بد بیرون رفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clairsentience: perception of what is not normally ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

claircognizance: قابلیت دریافت وحی و الهام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

robin egg blue: آبی تخم مرغی یک رنگ آبی روشن ( تقری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unforgiveness: وقتی نمی خواهید و یا نمی توانید کسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

splinter off: پاره کردن یا جدا کردن از چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stargazer: گل سوسن صورتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuschia: رنگ ارغوانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humble: سر تعظیم فرود آوردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get cut: از دور خارج شدن مخصوصا در رقابت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grab by the scruff of the neck: از یقه کسی گرفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the tail wag the dog: used to describe a situation in whi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blow one s hair back: strongly affect someone. به شدت بر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a whole bunch of: a lot of something مقدار زیادی از چ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set ones mind to: کسی حواسش را جمع کاری کند و تلاش کن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

straight a’s: گرفتن نمرات بالا در تمام دروس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

down day: روزی که شما احساس کسل بودن و سرحال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put on the line: to do something which causes you to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go right out: بلافاصله درجا بدون فوت وقت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breaking over: به چیزی برخورد کردن و متلاشی شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tow out: بکسل شدن یدک کشی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fall in place: to fit together جفت و جور بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a rush: هجوم بردن حمله کردن عجله کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fall victim to: قربانی شدن صدمه خوردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

change ends: تغییر زمین بازی در باز ی تنیس یا فو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crack it: کاری را با موفقیت انجام دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit out of the park: فوق العاده کاری را خوب انجام دادن ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

an epiphany hit me: Epiphany is an “Aha!” moment. As a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back to the wall: در شرایط بسیار سختی بودن طوری که سر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in bursts: a sudden increase in something, esp ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fishing fly: قلاب ماهیگیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

powder down: پودر شدن یا پودر کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anting: فرایندی است که در آن یک زاغ کبود رو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reeves’s pheasant: نوعی قرقاول مختص سرزمین چین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lady amherst’s pheasant: قرقاول بانو آمهرست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forktail: دم چنگالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crimson rosella: روزلای سرخ طوطی بومی شرق و جنوب شرق ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cockateel: عروس هلندی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mute swan: قوی گُنگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

point away from: پشت به چیزی بودن رویگردان بودن از

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

japanese red jungle fowl: خروس جنگی قرمز ژاپنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lily trotter: برکه نورد ( نوعی پرنده )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coot: چنگر پرنده ای آبزی به رنگ سیاه است ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oilbird: مرغ روغن گونه ای از پرندگان شبگردسا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feeling for: دست دراز کردن و دنبال چیزی گشتن با ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lugworm: شاید واژه کرم ساحلی بهتر باشد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all arounder: همه کاره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

penduline tit: چرخ ریسک تاب دانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

little ringed plover: سلیم طوقی کوچک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scuttle away: فرار کردن با قدم های کوچک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

great crested grebe: کشیم کابلی بزرگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coal tit: چرخ ریسک زغالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marsh warbler: سسک تالابی زیتونی ( نوعی پرنده )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wood warbler: سسک جنگلی ( نوعی پرنده )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moorland: تپه ماهور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

takes its toll on: تاثیر بسیار جدی، سخت یا بدی روی چیز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

golden oriole: پری شاهرخ ( نوعی پرنده )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coelenterate: کیسه تنان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fucoxanthin: فوکوزانتین رنگ یا رنگدانه ای در گی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phycoerythrin: رنگ یا رنگدانه ای قرمز در گیاهان در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dog whelk: حلزون نفیر سگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snakelocks anemone: شقایق دریایی مارپیچ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

horned poppy: گل شقایق شاخدار زرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lecanora: گلسنگ های لبه دار ( گیاه )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

patella aspera: خاره چسب اسپرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buck’s horn plantain: بارهنگ شاخ گوزنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crumb of bread sponge: اسفنج تکه نانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coral weed: علف مرجانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cladophora: نام یک گیاه دریایی به نام "شاخه دار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top shell: حلزون نوک دار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whelk: حلزون نفیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

serpent’s head cowrie: صدف سر ماهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

toy top: فرفره اسباب بازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ascidian: کوزه داران ( نوعی نرم تن دریایی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sea squirt: کوزه داران ( نوعی نرم تن دریایی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chiton: گهواره ی دریایی ( یک موجود نرم تن ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

actinia equina: شقایق دانه ریز شقایق دریای سرخ نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beadlet anemone: شقایق دانه ریز شقایق دریای سرخ نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gem anemone: شقایق نگینی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flick out: به بیرون پرتاب کردن، مخصوصا زبان. م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obelia: خز دریایی اُبلیا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crown of thorns sea star: ستاره ی دریایی تاج تیغی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

furrowed crab: خرچنگ شیاردار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sea bull: گاو دریایی نر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

washed up on the shore: با آب به ساحل آمدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dunnock: صعوه جنگلی ( نوعی پرنده شبیه به گنج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mandarin duck: اردک ماندارین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

red crowned crane: درنای کاکل قرمز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

generalists: گونه ی حیوانات همه چیز پسند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

links in the chain: حلقه های زنجیره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gray faced sengi: نوعی مورچه خوار با نام: حشره خوار ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spix’s macaw: طوطی ماکائو اسپیکس پرنده ی بومی برز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pseudoextinction: شبهه انقراض

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

haast’s eagle: عقاب هاست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

golden lion tamarin: نوعی میمون بومی جنگل های برزیل با ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flores man: انسان فلورسی ( گونه ای منقرض شده از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monk seal: فک راهب

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parent organization: سازمان مادر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parent organization: سازمان مادر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

staycation: تعطیلات در خانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

headline act: در کنسرت های گروهی فرد یا گروهی که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

headline act: در کنسرت های گروهی فرد یا گروهی که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broad based: همه جانبه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

broad based: همه جانبه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

largesse: لارژ بودن مخصوصا در خرج کردن و مهرب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

renewal: نوسازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

renewal: نوسازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grant writing: پیش نویس یک پروپوزال که به دنبال حم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tandem: هم سو حرکت کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sit on the boards of directors: بخشی از هیئت مدیره بودن، با هیئت مد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mecca: اگر برای مکان به کار رود معنای مکان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mecca: اگر برای مکان به کار رود معنای مکان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

draw in: دخیل کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw in: دخیل کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whole cloth: از خود در آوردن ( چیزی که واقعیت ند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whole cloth: از خود در آوردن ( چیزی که واقعیت ند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whole cloth: من درآوردی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beacon of hope: روزنه امید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beacon of hope: روزنه امید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

underserved populations: The term "underserved population'' ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

media savvy: دارای درک چگونه برخورد کردن با عموم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

up to one's eyeball: به شدت درگیر چیزی شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

runneth: لبریز شدن، سرشار شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

runneth: لبریز شدن، سرشار شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sociological: جامعه شناسانه

١ سال پیش

مدال‌های اعظم نوری