پیشنهاد‌های جاویدنام مجیدرضا رهنورد (١٧)

بازدید
٨٨
تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ellipsoidal contours: خطوط تراز بیضوی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

والا التماس کردن به نظرم یه خرده دوره از معنی grovel. من برداشتم از معنیش "پاچه خواری، خ. ایه مالی" هستش. چیزی که oxford میگه اینه: grovel ( to sb ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظام اصلاحی ( اصلاح وتربیت ) aka correction ( s ) or penal system

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

نظام کیفری aka correctional system

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود را برتر، باهوش تر، مهم تر و بقیه را بی ارزش دیدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نکته مهم این است که preach در معنی نصیحت کردن یا پند دادن، بار منفی دارد. [به صورت آزاردهنده/خسته کننده] موعظه کردن دیگران.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

cervical dilation: گشادشدن ( اتساع ) دهانه رحم dilation of the coronary vessels: گشادشدن رگهای کرونری ( اتساع عروق کرونری ) pupil dilation: گشادی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

DILATE: to ( cause to ) become wider or larger or more open - ( the opposite: CONTRACT ) گشاد ( بازتر ) شدن/کردن Her nostrils dilated: سوراخ های بی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"". I can't DROWN my demons, they know how to swim"" ( 'Can You Feel My Heart' by 'Bring Me the Horizon' )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

annoying آزاردهنده، اذیت کن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

right out of the gate == right off the bat ( از ) همون ب بسم الله، درجا همون اول کار immediately, at or from the very beginning

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

prudish means "easily shocked or embarrassed by anything relating to sex" and is used to show disapproval. so being called prudish isn't a compliment ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

elevated railway: خط راه آهنی که از وسط شهر می گذره و بالاتر از سطح خیابون هاست، ترجمه عربی ش می شه "قطار معلق"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

قریب الوقوع، چیزی که اتفاق افتادنش نزدیکه. forthcoming = imminent = impending

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تفکر بیش ازاندازه = overthinking

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سکس دو نفر که با هم دیگه زن وشوهر نیستن: fornication = زنا اگه یکی یا هر دو متاهل بودن: adultery = زنای محصنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

از ریخت انداختن: twist out of shape