پیشنهادهای اُمید خوزستان (٦٢)
میلیون یک واژه ی ایتالیایی ست از ریشه ی mille به چم "هزار" و پسوند one که نشان بسیاری یا پرشماری ست. به فارسی می توان گفت "هزارگان" مترادف "واژه به و ...
این واژه در برخی گویش های ایرانی، بویژه در نیمروز کشور، به چم " زعفران" به کار میرود. " زعفران" در واقع معرب "زرپران" است، و" زرپران" چهره ی آغازین و ...
به پارسی میانه "نَپیگ" یا "نَبیگ" بچم "کتاب" است؛ نه کتاب ویژه ای بلکه پدیده ی کتاب. برای نمونه به "ادبیات" میگفتند "خوب نَبیگ".
به پهلوی ساسانی یا پارسی میانه بچم وکیل آمده.
"هَنگیرد" در پهلوی ساسانی به همین چم" مجموعه" آمده، و نیز واژه ی "هَنگیردیگ" برساخته از همین واژه، به چم "در مجموع" یا "در کل" یا "خلاصه" بود.
در پارسی میانه ( شُهیشن ) به چم ( احساس ) و ( ادراک ) است.
در پارسی میانه یا پهلوی ساسانی واژه ی همچم با ( منطق ) واژه ی ( چیم گوگایی ) بود که به زبان امروز می شود ( چَم گویایی، برساخته از ( چیم ) بچم ( معنی ...
به اوستایی سپَنتَه و به پهلوی سپَند به معنی مقدس است. شاید اسپند یا اسفند هم چون مقدس بشمار می رفتند این برچسب را گرفتند.
در فقه زردشتی در دادگاه های ساسانی و به زبان پارسی میانه یا پهلوی، هِلیشن یا همان هِلِش به چم طلاق است و هِلیشن نامَگ یا هلش نامه بچم طلاق نامه.
در پهلوی یا پارسی میانه ( بُن ئو بَر ) به معنی اصطلاح فلسفی ( علت و معلول ) آمده.
به پارسی میانه بچم شهوت آمده. برای نمونه گرایش های جنسی ای را که در آن زمان پذیرفته نبودند در شریعت زرتشتی ساسانی ( اَبارون وَرَنی ) می گفتند که همان ...
به لری جنوبی ( جنوب خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد ) به عطسه می گویند و وَخشَنیدِن یعنی عطسه کردن.