پیشنهادهای نادر حقیقی (١٣)
٩٢
٢ سال پیش
٢
دور از خود نگه داشتن. چیزی را با دست دور نگه داشتن.
٢ سال پیش
٠
رشد ناپذیر.
٤ سال پیش
١٢
تولید و عرضه کردن، ایجاد کردن، به ظهور رساندن، آشکار کردن، روشن کردن، برهنه کردن، بروز دادن، ادامه دادن.
٤ سال پیش
-١٣
کشف کردن – پرده برداشتن - آشکار کردن.
٤ سال پیش
٢
ناکارآمد. Stilted پوسیده. فروپاشیده.
٥ سال پیش
٥
در مورد، درباره ی، نسبت به، در ارتباط،
٥ سال پیش
-٦
پذیرفتن
٥ سال پیش
١
بطور باورنکردنی
٥ سال پیش
١٨
داشتن، دارا بودن، گذاشتن، رسیدن به، دانستن، کردن، جلب کردن، بدست آوردن، بهره مند شدن، مالک بودن، وادار کردن، صرف کردن.
٥ سال پیش
٢
Lost ground یعنی: از دست داد، واگذار کرد، ول کرد، عقب نشینی کرد. Lose ground یعنی: ول کردن، نتیجه ندادن، واگذاردن، خراب کردن، تصادفا، اتفاقا، انبوه ...
٥ سال پیش
١
اتفاقی، دست بر قضا، بر حسب اتفاق، از قضا I happen to be the one who من کسی هستم که
٥ سال پیش
٢
باعث میشود، برای همین.
٥ سال پیش
٣
جور در آمدن، درست در آمدن.