پیشنهادهای That guy (٨)
٤٥
٦ سال پیش
-١
پشت سر هم ، یا بی وقفه
٦ سال پیش
٤٧
پشت سر هم، بدون وقفه مثال: we get six days off in a row
٦ سال پیش
١٣
Sweden, Norway, Finland, Denmark, Iceland
٦ سال پیش
٤
ناحیه ی مرکزی
٦ سال پیش
٢٠
کالای قابل معامله
٦ سال پیش
٧
a painful or horrific experience, especially a protracted one
٦ سال پیش
١٦
زمین چمن مخصوص ورزش
٦ سال پیش
٥
هیاهو همهمه