وانیلایانولا - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bonobo: اصطلاح شامپانزه ی کوتوله، ترجمه ی م ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rationalize: وجهه منطقی دادن، مستدل کردن، منطقی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for that matter: با آرش موافقم و حرفشون کاملا درسته. ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

post hoc: پی آیند، بعدی، متاخر، پس آیند

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apathetic: دلمرده

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distinguished: شناخته شده ( در مورد آثار به ویژه )

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

autonomic: واژه اختصاصی حوزه فیزیولوژی عصبی اس ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beatitude: he Beatitudes, found in the Gospel ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inextricable: ناگسستنی - گسست ناپذیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thrash out: سنگها را وا کردن - کامل مورد بحث قر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sidekick: نوچه، پادو، وردست، دستیار، کمک، کمک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inductive: deductive : استنتاجی. یعنی نتیجه گی ...

٥ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subsistence: عجیبه که اکثرا صفت معنی کردند. subs ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

presage: جهت روشن شدن مفهوم کلمه بد نیست بدا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

within striking distance: در آستانه ی . . . خیلی نزدیک به. . ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passenger pigeon: کبوتر مسافر کبوتر مهاجر بومی آمریکا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

theogony: ایزدتبارنامه

٩ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undermine: متزلزل کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slouch: فعل: لش کردن، غش کردن ( مجازاً ) ، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expedition: من نمی فهمم این دوستانی که بدون کمی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

condescending: ( صفت ) تحکم آمیز، از بالا به پایی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poseidon: پوسیدون یا نپتون ایزد یا الهه دریاه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pep talk: سخنرانی انگیزشی یا تهییجی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vantage: vantage point کمین گاه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inflection: در مورد �آواشناسی� به معنای تغییر ل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

likes and dislikes: خوش آمدن ها و بد آمدن ها خوشایندها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

task: پیشنهاد: دوستان از آنجا که بعضی کلم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complex: تفاوت complex و complicated به عنوا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wimpy: ترسو، ضعیف، بی عرضه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

truism: امر بدیهی، امر مسلم، حقیقت مسلم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch phrase: شعار، تکیه کلام ( شخص معروف ) ، شعا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

developmentalist: محققان/ دانشمندان حوزه رشد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

landfill: توجه کنید که 1. خاکچال یکی از روشها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epidemiologist: برخلاف تصور برخی دوستان اپیدمیولوژی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self indulgence: خودسرانه، خودسر. زیرا تعریفش در دیک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pair up: ( دو چیز را ) با هم در نظر گرفتن. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

expressiveness: نشان دادن عواطف و افکار= واکنش= برخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expressiveness: نشان دادن عواطف و افکار= واکنش= برخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eerie: موهوم، مرموز، وهم آلود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neurophysiology: فیزیولوژی اعصاب، علم شناخت کارکردها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsettling: حیرت انگیز، تفکربرانگیز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

differential: تبعیض آمیز، تمایزآمیز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overgeneralization: فراتعمیم، فرا تعمیم دهی، فرا تعمیم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clueless: سرگردان - درمانده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

common law: مجموعه قوانینی که از زمان های دور ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

common law: مجموعه قوانینی که از زمان های دور ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anesthesia: بی هوشی بی حسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anesthesia: بی هوشی بی حسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schlep: به دنبال خود کشیدن، کشان کشان بردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

praxeology: کردارشناسی. رفتارشناسی معادل اشتب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethologist: رفتارشناس، ethology= رفتارشناسی کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

distinguishable: متمایز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distinguishable: متمایز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mind reader: ذهن خوان - ذهنخوان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind reader: ذهن خوان - ذهنخوان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

communicator: ارتباط گیرنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expedition: لشگرکشی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interbreed: من نمی دونم تاکید بر اصلاح نژاد از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magnifying: بزرگ نما

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dyad: زوج

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

denigrate: ( کسی را ) بد کردن، بد دانستن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thereof: مانند آن، ( در اشاره به مورد قبلی ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preppy: به بچه مایه دارهای مدرسه میگویند. د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

charter school: مدرسه نمونه، مدرسه نمونه مردمی، هیئ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grants: ( در زمینه دانشگاه ) کمک هزینه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medical: درمانی مثلا medical research پژوهش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preparation: ترکیب ( دارویی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unfurnished: ( معنای ادبی ) لخت، بی پیرایه، فقیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wire: در رابطه با ذهن انسان معنای سازوکار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intake: پذیرش ( بیمار )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

verbal abuse: بددهنی و فحاشی، استفاده از کلمات نا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barking: این کلمه به عنوان صفت برای شخص: دیو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

etiquette: عرف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self effacing: گوشه گیر خجالتی مردم گریز خودکم بین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

for the duration of: تا آخرِ. . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clam up: عامیانه میگن لالمونی گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethology: رفتارشناسی ( این کلمه به لحاظ علمی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punitive: مجازاتگر مثلا والدین مجازاتگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parish: در برخی کشورها کشیش نشین، در برخی د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prank: این کلمه به معنی شوخی سرکاریه. اون ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bifocals: عینک دو لنزه، عینک دو عدسی، عینک دو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confounding factors: عوامل مخل - عوامل اخلالگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run wild: ( در مورد کودکان ) شلوغ کردن، دویدن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medicine: طب - پزشکی - دارو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

essay: جُستار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jury rigged: موقتا سر پا شده، ( چیزی که ) به فرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chutzpah: جیگر داشتن، جیگر، جرات، بی عاری، بی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

permissive: در نسبت به افراد: روادار - آسان گیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for the sake of argument: با توجه به تعریف زیر as a basis for ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

birder: پرنده نگر از birding یعنی پرنده نگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

awe: ابهت، سهم ( به معنای ترس )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hiking: با توجه به معنای آن در خود فرهنگ ها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elusive: دیریاب، دشواریاب، دشوارفهم و . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

derivative: ( درباره ایده ها ) برگرفته، دست دوم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reciprocity: معنای این کلمه به همکاری و کمک متقا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humanization: دوستان پیشنهاد میکنم قبل از معنی نو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

minutely: با دقت، با دقت و جزئی نگری، با توجه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nomadic: کوچرو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peacemaker: میانجی، آشتی دهنده، واسطه ( صلح )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jumping off place: نقطه ای که یک فعالیت یا رویداد آغاز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tempo: برای اینکه با هم اشتباه نگیریم temp ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stew: ( فعل ) حرص خوردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncomprehendingly: مات و مبهوت ( به دلیل اینکه فرد اصل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

communal: در تکمیل صحبت TERRAFXRM نکته دیگر ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thrash out: سنگها را وا کردن - کامل مورد بحث قر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tyrannosaurus: tyrannosaur یا tyrannosaurus یک نوع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

theropod: ددپایان رده ای از دایناسورها با پاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

civil war: با حروف بزرگ معمولا منظور جنگ داخلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phonics: صداکشی، آموزش خواندن و نوشتن از طری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

phonics: صداکشی، آموزش خواندن و نوشتن از طری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sight word: در انگلیسی به واژگانی می گویند که ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sight word: در انگلیسی به واژگانی می گویند که ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

felony: جرائم جدی ( حقوق )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

workstation: میز کار یا ایستگاه کاری/درسی/تحقیقا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive: دوستانی که مثال هایی مثل Hill Drive ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contrivance: ابداع، ابتکار، تدبیر، ماشین، دستگاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

responsiveness: با توجه به تعریف آکسفورد the qualit ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predatory: نمی دانم معنای افسارگسیخته و از هم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blackout: Blackout windows یعنی پنجره هایی که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

condo: تفاوت condo با آپارتمان اینه که اول ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crumbling: صفت است درب و داغان قراضه کهنه از ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

canopy: در فرهنگ آکسفورد دو معنا برای canop ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chinchilla: چینچیلا یه موشه! گربه سفید ایرانی ؟ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pathetic fallacy: از آرایه های ادبی است. در فارسی: جا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

speakable: در مثال زیر: one can learn a great ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

credo: مرام، مسلک محمدرضا باطنی، فرهنگ معا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

montane: در آکسفورد آمده of or inhabiting m ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noninteractive: غیرتعاملی بی تعامل بدون برهم کنش غی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amphibology: کژتابی، ابهام. ایهام یک آرایه ادبی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

least cost analysis: تحلیل هزینه ی حداقل تحلیل هزینه ی ح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sinew: دو معنا دارد: 1. معنای عینی: پی، رب ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های وانیلایانولا