تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

همتای فارسی این واژه عربی واژه �کیان� است

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

همسان، یکسان

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

همچم، هم چم، برابر، سان

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

هم سان

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

فرنود، چیم

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سپنتا

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

جنگل، جنگل کوچک

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

رده بندی سنی Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه راه اف ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سپنج: گذرا، ناپایدار

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سپنج: گذرا، ناپایدار

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

∆ سپنج: گذرا، ناپایدار

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

دژم

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

دژم

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

دژم

پیشنهاد
٠

∆ پرنیان: نوعی پارچه ابریشمی نفیس

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

پس گشت، مرجع، reference، بنگاه، بنگر

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

∆ فعل: کنش، کار، پویش، جنبش، رخداد ∆ فاعل: کنشگر، کارگر، کارکن، کننده، پوینده، نهاد ∆ مفعول: کارشده/ پذیرا، مورد کنش، کارپذیر، کنش پذیر ∆ مفاعله: واک ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

سراسیمه، آنی

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

فوری، نیازین

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

همتای فارسی واژه: نیاز

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

همتای فارسی واژه: نیاز

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

همتای فارسی واژه: نیاز

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نیاز

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ بایا - نمونه کاربرد: “حضور در جلسه امتحان بایاست. ” ∆ ناگزیر - نمونه کاربرد: “خوندن این فصل ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ بایا - نمونه کاربرد: “حضور در جلسه امتحان بایاست. ” ∆ ناگزیر - نمونه کاربرد: “خوندن این فصل ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ بایا - نمونه کاربرد: “حضور در جلسه امتحان بایاست. ” ∆ ناگزیر - نمونه کاربرد: “خوندن این فصل ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ بایا - نمونه کاربرد: “حضور در جلسه امتحان بایاست. ” ∆ ناگزیر - نمونه کاربرد: “خوندن این فصل ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ بایا - نمونه کاربرد: “حضور در جلسه امتحان بایاست. ” ∆ ناگزیر - نمونه کاربرد: “خوندن این فصل ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ سکو - “این سکو امکانات زیادی داره” ∆ بنگاه - “بنگاه دیجیتال ما بیش از هزار کاربر داره” ∆ بست ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ نگاشت: فناوری نگاشت امروزه همه جا هست. ∆ رایش: امضای رایش من برای مدارک رسمی قبول شد. ∆ رق ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ نهاد: “نهادهای یک مقاله نشون دهنده اعتبار پژوهشه. ” ∆ سرچم: سرچشمه. “سرچم های مقاله ات قدیمی ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ نهاد: “نهادهای یک مقاله نشون دهنده اعتبار پژوهشه. ” ∆ سرچم: سرچشمه. “سرچم های مقاله ات قدیمی ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

این واژه همتای فارسی واژگان عربی مرجع و انگلیسی reference ئه. نگره های فارسی نوین، نیما و گیرای برابر این واژه: ∆ آرنگ: آرشیو نگاشت. “آرنگ های مقاله ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ سازه: چیزی که ساخته شده. “هوش سازه دیگه کم کم داره جای انسان ها رو می گیره. ” ∆ خُدساز: خود ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: 📜پردیس ( پ: پرورشگاه، د: دیدار، س: ساخت ) نمونه: “عکاسای حرفه ای تو پردیس کار می کنن. ” 📜 نم ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: همتا نمونه: “همتای این فایل رو روی فلش ذخیره کن. ” رونوشت نمونه: “یه رونوشت از مقاله برام بفرس ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد

نگره های فارسی نیما و گیرا به سان جایگزینی : برافزون - نمونه: “قدرت برافزون این مقام، نگرانی هایی را ایجاد کرده است. ”مرزپوش ( مرز پوش ) - نمونه: “ر ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگره های فارسی نیما و گیرا به سان جایگزینی : برافزون - نمونه: “قدرت برافزون این مقام، نگرانی هایی را ایجاد کرده است. ”مرزپوش ( مرز پوش ) - نمونه: “ر ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگره های فارسی نیما و گیرا به سان جایگزینی برای واژگان عربی متجاوز ( تجاوز کننده ) و تجاوز : برافزون - نمونه: “قدرت برافزون این مقام، نگرانی هایی را ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

همتای فارسی که در گفتگوهای روزمره از آن می توان بهره برد، واژه دید است. نمونه: از دید من عراق کشوری شیعه ست.

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

نایش، ناسود، پادسو، واگرد، تباین، ورجه، واپیچ، نارو، کژگرد، ناپو، ناپذیر، ناروش، برنهش، واگشت، ناسان، دگرپو، دگرپند، ورگیر، واپس، انکار، گسست، نفی، ر ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: پرخاش ( نمونه: “پرخش های بی جاش باعث شد همه ازش دوری کنن” ) رنجش ( نمونه: “رنجشی که بهم وارد ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: پرخاش ( نمونه: “پرخش های بی جاش باعث شد همه ازش دوری کنن” ) رنجش ( نمونه: “رنجشی که بهم وارد ...