پیشنهادهای ارمیا (٢٧٥)
همتای فارسی این واژه عربی واژه �کیان� است
همسان، یکسان
همچم، هم چم، برابر، سان
هم سان
فرنود، چیم
سپنتا
جنگل، جنگل کوچک
رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...
رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...
رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...
رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...
رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...
رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...
رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...
رده بندی سنی Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه راه اف ...
سپنج: گذرا، ناپایدار
سپنج: گذرا، ناپایدار
∆ سپنج: گذرا، ناپایدار
دژم
دژم
دژم
∆ پرنیان: نوعی پارچه ابریشمی نفیس
پس گشت، مرجع، reference، بنگاه، بنگر
∆ فعل: کنش، کار، پویش، جنبش، رخداد ∆ فاعل: کنشگر، کارگر، کارکن، کننده، پوینده، نهاد ∆ مفعول: کارشده/ پذیرا، مورد کنش، کارپذیر، کنش پذیر ∆ مفاعله: واک ...
سراسیمه، آنی
فوری، نیازین
همتای فارسی واژه: نیاز
همتای فارسی واژه: نیاز
همتای فارسی واژه: نیاز
نیاز
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ بایا - نمونه کاربرد: “حضور در جلسه امتحان بایاست. ” ∆ ناگزیر - نمونه کاربرد: “خوندن این فصل ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ بایا - نمونه کاربرد: “حضور در جلسه امتحان بایاست. ” ∆ ناگزیر - نمونه کاربرد: “خوندن این فصل ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ بایا - نمونه کاربرد: “حضور در جلسه امتحان بایاست. ” ∆ ناگزیر - نمونه کاربرد: “خوندن این فصل ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ بایا - نمونه کاربرد: “حضور در جلسه امتحان بایاست. ” ∆ ناگزیر - نمونه کاربرد: “خوندن این فصل ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ بایا - نمونه کاربرد: “حضور در جلسه امتحان بایاست. ” ∆ ناگزیر - نمونه کاربرد: “خوندن این فصل ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ سکو - “این سکو امکانات زیادی داره” ∆ بنگاه - “بنگاه دیجیتال ما بیش از هزار کاربر داره” ∆ بست ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ نگاشت: فناوری نگاشت امروزه همه جا هست. ∆ رایش: امضای رایش من برای مدارک رسمی قبول شد. ∆ رق ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ نهاد: “نهادهای یک مقاله نشون دهنده اعتبار پژوهشه. ” ∆ سرچم: سرچشمه. “سرچم های مقاله ات قدیمی ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ نهاد: “نهادهای یک مقاله نشون دهنده اعتبار پژوهشه. ” ∆ سرچم: سرچشمه. “سرچم های مقاله ات قدیمی ...
این واژه همتای فارسی واژگان عربی مرجع و انگلیسی reference ئه. نگره های فارسی نوین، نیما و گیرای برابر این واژه: ∆ آرنگ: آرشیو نگاشت. “آرنگ های مقاله ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ سازه: چیزی که ساخته شده. “هوش سازه دیگه کم کم داره جای انسان ها رو می گیره. ” ∆ خُدساز: خود ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: 📜پردیس ( پ: پرورشگاه، د: دیدار، س: ساخت ) نمونه: “عکاسای حرفه ای تو پردیس کار می کنن. ” 📜 نم ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: همتا نمونه: “همتای این فایل رو روی فلش ذخیره کن. ” رونوشت نمونه: “یه رونوشت از مقاله برام بفرس ...
نگره های فارسی نیما و گیرا به سان جایگزینی : برافزون - نمونه: “قدرت برافزون این مقام، نگرانی هایی را ایجاد کرده است. ”مرزپوش ( مرز پوش ) - نمونه: “ر ...
نگره های فارسی نیما و گیرا به سان جایگزینی : برافزون - نمونه: “قدرت برافزون این مقام، نگرانی هایی را ایجاد کرده است. ”مرزپوش ( مرز پوش ) - نمونه: “ر ...
نگره های فارسی نیما و گیرا به سان جایگزینی برای واژگان عربی متجاوز ( تجاوز کننده ) و تجاوز : برافزون - نمونه: “قدرت برافزون این مقام، نگرانی هایی را ...
همتای فارسی که در گفتگوهای روزمره از آن می توان بهره برد، واژه دید است. نمونه: از دید من عراق کشوری شیعه ست.
نایش، ناسود، پادسو، واگرد، تباین، ورجه، واپیچ، نارو، کژگرد، ناپو، ناپذیر، ناروش، برنهش، واگشت، ناسان، دگرپو، دگرپند، ورگیر، واپس، انکار، گسست، نفی، ر ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: پرخاش ( نمونه: “پرخش های بی جاش باعث شد همه ازش دوری کنن” ) رنجش ( نمونه: “رنجشی که بهم وارد ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: پرخاش ( نمونه: “پرخش های بی جاش باعث شد همه ازش دوری کنن” ) رنجش ( نمونه: “رنجشی که بهم وارد ...