تاریخ
٥ سال پیش
متن
She made the boy a promise that she would always keep his secret.
دیدگاه
٣

او به پسر قول داد. که همیشه راز اورا حفظ خواهد کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
a ten-dollar bill
دیدگاه
١٥

یه اسکناس ده دلاری

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The fighter was no longer conscious when the referee began counting.
دیدگاه
١٥

وقتی داور شروع به شمردن کرد ، مبارز دیگر اصلا هشیار نبود .

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The milk has gone sour.
دیدگاه
١٢

شیر ترش شد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Money goes fast.
دیدگاه
١٠

پول زود از دست میره/ پول زود خرج میشه