پیشنهادهای موج دانش97 (٢١)
A person who works in a factory
wedding venue محل انجام مراسم عروسی
holler up صدا زدن پیشخدمت . . . ( توی رستوران یا غذاخوری )
fudged the numbers عمداً اعداد و ارقام را اشتباه آمار دادن
me too - same here منم همینطور
آغل
discretionary punishment تعزیرات
fly proof ضد مگس ( دامپروری )
shoo in or shoe - in برنده قطعی و مسلم مسابقه یا رقابت
I think I'm stalling here فکر کنم اینجا دارم وقتم را تلف میکنم
put someone on a stick کسی را در مخمصه قرار دادن
I'm going to go bonkers دارم دیونه میشم
she is having a pest شیطونه - اتیشپاره است.
still single, ready to mingle مجرد و آماده ازدواج
farrowing pen زایشگاه خوک
سنگدان ( علوم دامی )
residue پسمانده ( علوم دامی )
battery cage قفسه مادری ( علوم دامی )
technical water آب فراوری شده
ensiled cattle گاو در اصطبل نگهداری شده
فتیله پشم ( علوم دامی )