تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

این واژه به عنوان فعل به معنای "به کار بردن، بهره گرفتن، استفاده کردن از منابع" است. به عنوان مثال، "We need to resource the project with the necessa ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقابله

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شارژی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعضای منتخب کالج یا گزینندگان، سپس به طور مستقیم، به رئیس جمهور آمریکا و معاون رئیس جمهور رأی می دهند که به این رأی رأی الکترال می گویند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان سلاح از چیزی استفاده کردن، از چیزی همچون چوب و ترکه استفاده کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شتاب دهنده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقاله توجیهی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

Pure team تیم یکدست

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توالت صحرایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Steiner aid جعبه کمک های اولیه کوله ای

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقدامات تکمیلی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سروسامان دادن دوباره، بازساماندهی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

War - ravaged جنگ زده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Adopt a hardline موضعی سخت گرفتن، سرسختانه موضع گرفتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وابسته به هم، به هم وابسته

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Implementing necessary changes outweights the cost of these upgrades اعمال تغییرات لازم برهزینه این ارتقامی چربد ( می ارزد )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هرگونه وسیله نقلیه زمینی، دریایی وهوایی بدون سرنشین

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسلحه ساز، مجهزبه سلاح، مسلح شده، تبدیل به اسلحه شده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the collective network of connected devices and the technology that facilitates communication between devices and the cloud, as well as between the d ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حاصل ازهمکاری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به تدریج فزاینده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناوچه ( مردجنگی ) پرتغالی معمولا این موجود دریایی به دلیل شباهت ظاهری و ژله ای بودن، با عروس دریایی اشتباه گرفته می شود. اما جنگجوی پرتغالی، عروس دری ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کمک های اولیه اورژانسی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درصخره نوردی به معنای دستگیره های مصنوعی است که برای استفاده صخره نوردروی صخره کارگذاشته می شود

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Rerouted figure یعنی شکل کج ومعوج ( کج وکوله )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازکردن کوله پشتی وغیره De - rig rucksacks

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بست فوری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

رعایت کردن به عنوان مثال: He maintains the flow of traffic

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مگسک، تیغه مگسک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حلقه چفت، تکه فلزی برای محکم کردن طناب سیم یاغیره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تابلوراهنمای دستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرودمعلق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیب روبه بالا، سربالایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تکه برداری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیم های امدادونجات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

امدادونجات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

all - weather strip نواریاباریکه همه هوایی ( مناسب تمام شرایط جوی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نیرومخصوص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همرسانی، به هم رساندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیراهه، بدمسیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همکاری، همباشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Pushups and resistance training تمرینات فشاری ومقاومتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روبه فزونی، روبه افزایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بازگردانی، فرودآوردن، نشاندن ( هواپیما )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Provider expeditionary هیئت اعزامی تامین کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رویدادهای آتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میان بُر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیراهه، فاقدجاده، مسیرپرت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خرد، قدرت تمیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مفرد:دستورکار جمع:دستورهای کاری

١