مینا مهرآذر - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

core values: ارزشهای بنیادی یا بنیادین ارزشهای ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a round of: یک سری از. . . ( سوالات، انتقادات ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well off: مرفه پولدار ( در حد زندگی خوب ) ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

areas of: زمینه هایی از حیطه هایی از

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

free: در زمینه اقتصادی معاف از مالیات

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

polarisation: قطبیدگی ( در سیاست و علوم اجتماعی ) ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

if you will: به بیانی. . . اینطور گفته می شود . ...

٩ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

log in: ورود ( به سیستم ) ( به نرم افزار ) ...

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

area info: اطلاعات محیط ( کامپیوتر )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pedohebophilic: pedohebophilic: a new classificati ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teleiophilic: سکسولوژی : teleiophilic: A person ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

areas of: زمینه هایی از حیطه هایی از

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drill down: بررسی دقیق و موشکافانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonconsensual: بدون رضایت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonconsensual: بدون رضایت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hand on: دست به کاری زدن، مرتکب ( خلاف ) شدن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a round of: یک سری از. . . ( سوالات، انتقادات ) ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be clear: صراحتاً به تصریح. . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to be clear: صراحتاً به تصریح. . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frequent: رایج، متداول

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

local country legislation: مقررات داخلی کشور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket shop: در حسابداری: سفته باز، بنگاه معاملا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bucket time: در حسابداری: ظرف زمانی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

demask rose: گل محمدی یا گل سرخ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accord: در صنعت عطر همان آکورد به کار می رو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

join by: منجر به . . . سبب . . . رسیدن به. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

board: در سایز کوچک: مترادف پلاک plaque ، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guaiacum: برگردان فارسی گایاکام است.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tonka bean: لوبیای تونکا ( نام علمی: Dipteryx o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perfumed: adj. معطر، عطرآگین مترادف : aromati ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lemon caviar: لیمو خاویاری یا همان لیمو انگشتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black currant: انگور فرنگی سیاه قره قاط

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

currant: انگور فرنگی خارتوت گالش انگور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rush: خیزبرداشتن برای. . . حمله کردن هجو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gourmand: در صنعت عطرسازی یک دسته از عطرهای س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gourmand: در صنعت عطرسازی یک دسته از عطرهای س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mimosa: میموسا ( انگلیسی: Mimosa ) کوکتلی ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mimosa: میموسا ( انگلیسی: Mimosa ) کوکتلی ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

birch: درخت توس ( نام های دیگر: غان، درخت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

birch: درخت توس ( نام های دیگر: غان، درخت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rosa damascene: گل محمدی که در اروپا به رز دمشقی مع ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jasmine sambac: یاس رازقی ( نام علمی: Jasminum samb ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slice of life: بخشی از زندگی قسمتی از زندگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slice of life: بخشی از زندگی قسمتی از زندگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reality: اصالت the reality of the wood : اص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atmosphere: گیرایی حالت بخصوص ( دلپذیر، خوشاین ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sillage: در عطرها: به پخش بو اطراف فرد مصرف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sillage: در عطرها: به پخش بو اطراف فرد مصرف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glass fusing: همجوشی شیشه: به اتصال قطعات شیشه ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hipness: ( Merriam Webster ) Synonyms for hi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grime: مترادف filth - Muck - dirt فساد اخل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dark: تلخ مانند شکلات تلخ dark chocolate ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sensuality: voluptuous شهوت انگیز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

villanovan: فرهنگ ویلانُوا یا ولانوا ولانوا کهن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

urnfield: در ترکیب urnfield culture به معنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

district attorney: دادستان ناحیه ای ( در آمریکا )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government of the day: دولت وقت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cholinergic: پزشکی: کولینرژیک ( در نورولوژی به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cholinergic: پزشکی: کولینرژیک ( در نورولوژی به ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clacks: لغت عامیانه برای semaphore به معنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turner: ابزار آشپزخانه : کفگیر، ملاقه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ahead of: پیشرفته جلوتر ( مثلا جلوتر از زمان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prescient: مترادف foresight آینده نگر، دوراندی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slipware: انگوب ( زیر لعاب ) به دوغاب رس یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

round: دور ( بازی ) - نوبت ( بازی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

round: همان لغت راند است که در بازی های رز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feed: تأمین کردن ( مثلا نیروی انسانی، نفر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feeder: تأمین کننده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tetrapod: چهاراندامان ( موجوداتی که دارای چها ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wild game: گوشت شکار It is often used as a sp ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wild game: گوشت شکار It is often used as a sp ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

content addressable memory: کامپیوتر: حافظه قابل آدرس دهی با م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emotional outburst: طغیان هیجانی ابزار احساسات شدید ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

molybdic acid: مولیبدیک اسید

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

populist party: People's Party حزب مردمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self defense: دفاع شخصی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self defense: دفاع شخصی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scene: lest he create a scene or run into ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

significant other: مخاطب خاص دیگری مهم[۱] ( به انگلیسی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

means of production: در علم اقتصاد و جامعه شناسی: به معن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

means of production: در علم اقتصاد و جامعه شناسی: به معن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contradiction in terms: تناقض ظاهری مثل ترکیبات کلامی: غم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contradiction in terms: تناقض ظاهری مثل ترکیبات کلامی: غم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

even out: یکسان سازی ، یکنواخت کردن دو چیز t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

household: در حسابداری و اقتصاد : خانوار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if you will: به بیانی. . . اینطور گفته می شود . ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with that account: با توجه به آن . . . ( شرایط، گفته، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take heed of: مراقب بودن احتیاط کردن توجه کردن ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take heed of: مراقب بودن احتیاط کردن توجه کردن ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethnographic: مردم نگاری قوم نگاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

classless: غیرطبقاتی ( جامعه )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

polarisation: قطبیدگی ( در سیاست و علوم اجتماعی ) ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw the baby out with the bathwater: اصطلاح : تر و خشک را با هم سوزاند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

throw the baby out with the bathwater: اصطلاح : تر و خشک را با هم سوزاند ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

following in footsteps: یک اصطلاح است به معنی : پیروی از چ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bridge: اتصال، پل ، پیوند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turmoil: بحران شرایط آشفته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

currency: انتشار ( مقاله، مطلب و . . . ) روا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chain of command: در مدیریت و علوم نظامی: زنجیره فر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chain of command: در مدیریت و علوم نظامی: زنجیره فر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

premise: فرض مقدم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worker: کارکنان ( که هم شامل کارمند و هم کا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caller: تماس گیرنده، کسی که زنگ زده است

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walkability: پیاده راهوری پیاده راهوری معیاری ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

graspable: قابل درک قابل فهم ملموس قابل تصور

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pencil out: - estimate or calculate تخمین زدن ی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fall through the crack: از قلم افتادن کسی یا چیزی نادیده گ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blend: چقدر جالب دو تا معادل �شیوانیدن� و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't throw the baby out with the bathwater: اصطلاح : تر و خشک را با هم نسوزان ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't throw the baby out with the bathwater: اصطلاح : تر و خشک را با هم نسوزان ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

calling: رسالت شغلی، حرفه ای که بیشتر با ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self awareness: خویشتن آگاهی با خودآگاهی ( conscio ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dive into: To start a task enthusiastically, p ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

now: در ابتدای جمله، به عنوان پل ارتباطی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pasteboard: مقوا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

closed mindedness: obstinate , inflexible انعطاف ناپذ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stare in the face: it is very easy to see or obvious: ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stare one in the face: it is very easy to see or obvious: ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

this is not to say that: این بدان معنا نیست که . . . منظور ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leap of faith: قدم با ایمان با ایمان قدم برداشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the middle of: در بحبوحه ی در اواسط در گرما گرم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it bears repeating: ارزش تکرار را دارد to be important ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conscience: conscience با consciousness و self ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to be clear: بدیهی است که. . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

second guessed: 1 - anticipate or predict ( someone ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

empirical studies: مطالعات تجربی field survey = بررسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

input: راهنمایی - مشارکت - نظر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

core values: ارزشهای بنیادی یا بنیادین ارزشهای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

consciousness: لطفا دقت کنید دوستان هم به دیکته هم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subject matter experts: متخصصین خبره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intergovernmental panel on climate change: هیئت بین دولتی تغییر اقلیم ( IPCC )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international energy agency: آژانس بین المللی انرژی IEA

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

looking over his shoulder: looking over some one's shoulder کا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fast track: مسیر میانبر ( به سمت موفقیت )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well off: مرفه پولدار ( در حد زندگی خوب ) ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cargo cult: آیین بارپرستی یا محموله پرستی آیین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sample size: جامعه ی نمونه ( تعداد واحدهایی که د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sample size: جامعه ی نمونه ( تعداد واحدهایی که د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bare facts: حقایق یا اطلاعات دقیق، درست ( بدون ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick your ear: گوش به زنگ باش ، با دقت گوش بده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all bark and no bite: کسی که زیاد حرف می زند ولی عمل نمیک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hospitality industry: صنعت مهمان یاری ( [گردشگری و جهانگر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hospitality: مهمان یاری ( به عنوان یک صنعت )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heads up display: نمایشگر سربالا سامانه هاد ( نمایش ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های مینا مهرآذر