مینا مهرآذر

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
heads up display١٣:٣٨ - ١٣٩٩/١٢/٢٠نمایشگر سربالا سامانه هاد ( نمایشگری فرانما است که اطلاعات را در جلو دید و منظر بیننده، بدون اینکه بیننده مجبور باشد جایی دیگر را بنگرد، نمایش می د ... گزارش
7 | 0
hospitality industry١٩:٢٩ - ١٣٩٩/١٢/١٣صنعت مهمان یاری ( [گردشگری و جهانگردی] مجموعۀ فعالیت های مؤسسات و سازمان هایی که تسهیلات لازم را برای رفاه گردشگران و جهانگردان فراهم کنند )گزارش
18 | 0
sample size١٧:٥٤ - ١٣٩٩/١١/٠٧جامعه ی نمونه ( تعداد واحدهایی که در آزمایشها یا تحقیقات به عنوان نمونه مورد بررسی قرار میگیرند )گزارش
16 | 0
cargo cult١٥:٠٣ - ١٣٩٩/١١/٠٥آیین بارپرستی یا محموله پرستی آیین محموله پرستی یا بارپرستی ( Cargo Cult ) آیینی نسبتاً جدید مربوط به قرن نوزدهم تا بعد از جنگ جهانی دوم است که در م ... گزارش
7 | 0
looking over his shoulder١٦:٣١ - ١٣٩٩/١٠/١٩looking over some one's shoulder کارهای کسی را زیر نظر داشتن ، کسی را پاییدن گزارش
12 | 1
intergovernmental panel on climate change١١:٤٣ - ١٣٩٩/٠٩/٢٨هیئت بین دولتی تغییر اقلیم ( IPCC )گزارش
9 | 0
consciousness١٠:٥١ - ١٣٩٩/٠٩/١٧لطفا دقت کنید دوستان هم به دیکته هم به معنی conscience = وجدان باطن شعور consciousness = آگاهی یا خودآگاهی consciousness mind = ضمیر خودآگاه self c ... گزارش
87 | 0
empirical studies١٨:٢٣ - ١٣٩٩/٠٧/١٣مطالعات تجربی field survey = بررسی میدانی Field research = تحقیق میدانی گزارش
7 | 0
second guessed٢٢:٤٧ - ١٣٩٩/٠٧/١٠1 - anticipate or predict ( someone's actions or thoughts ) by guesswork. پیش بینی یا قضاوت کسی یا چیزی از روی حدس و گمان 2 - criticize ( someone or ... گزارش
7 | 0
conscience١٧:٥٥ - ١٣٩٩/٠٦/٣١conscience با consciousness و self consciousness تفاوت معنایی داره conscience = وجدان باطن شعور consciousness = آگاهی یا خودآگاهی consciousness mi ... گزارش
64 | 0
it bears repeating١٧:٣٣ - ١٣٩٩/٠٦/٢٩ارزش تکرار را دارد to be important enough to state more than onceگزارش
5 | 0
this is not to say that٠٩:٤٨ - ١٣٩٩/٠٦/٢٤این بدان معنا نیست که . . . منظور این نیست که . . .گزارش
18 | 0
stare one in the face٢٣:٠٠ - ١٣٩٩/٠٦/٢٣it is very easy to see or obvious: برای او کاملا واضح و شفاف است جلوی چشمان او استگزارش
2 | 0
stare in the face٢٢:٥٩ - ١٣٩٩/٠٦/٢٣it is very easy to see or obvious: کاملاً واضح و شفاف است جلوی چشم مان است گزارش
2 | 0
now٢٣:٢٩ - ١٣٩٩/٠٦/١٤در ابتدای جمله، به عنوان پل ارتباطی نکات قبل و جدید : پس حالا، ( به نشان رفتن از یک نکته به نکته ی جدید یا برای تاکید ) خاطر نشان می شود، باید توجه ... گزارش
60 | 0
dive into١٦:٠٥ - ١٣٩٩/٠٦/١٣To start a task enthusiastically, perhaps without much forethought. شروع کاری با شور و شوق و بدون تعلل گزارش
12 | 0
calling١١:٤٧ - ١٣٩٩/٠٦/١٠رسالت شغلی، حرفه ای که بیشتر با هدف کمک به دیگران و با رضایت قلبی جهت تحقق آرزوها و خواسته های درونی فرد برای تمام عمر انجام میشود و میزان درآمد، د ... گزارش
48 | 1
don't throw the baby out with the bathwater٢١:٥٤ - ١٣٩٩/٠٤/١٧اصطلاح : تر و خشک را با هم نسوزان یعنی چیزهای ارزشمند همراه با زباله ها درو نریز ترجمه تحت لفظی میشه : آب تشت و بچه رو با هم دور نریز. . .گزارش
9 | 0
blend٢٣:١٤ - ١٣٩٩/٠٤/١٦چقدر جالب دو تا معادل �شیوانیدن� و �شیویدن� برای این فعل پیشنهاد شده که از کلمات اصیل فارسی هستند و در زبان لری روزمره استفاده میشن به معنی کارها به ... گزارش
23 | 2
fall through the crack٠١:١٥ - ١٣٩٩/٠٤/١٣از قلم افتادن کسی یا چیزی نادیده گرفته شدن بطور غیرعمد گزارش
2 | 0
foreclosure٠٠:٤٦ - ١٣٩٩/٠٣/٢٢اجرائیه سند رهنی ( یکی از اصطلاحات حقوقی و به معنی فروش زودهنگام اجباری یک دارایی است ) ویکیپدیاگزارش
2 | 0
walkability١٠:٠٤ - ١٣٩٩/٠٢/٢٩پیاده راهوری پیاده راهوری معیاری است برای اندازه گیری میزان مناسب بودن یک محیط برای عابر پیادهگزارش
18 | 1