پیشنهادهای میلاد (٣٤)
دانشش را گسترش میدهد
خصوصیات برجسته
از نظر ظاهری
حالتها یا حرکتهای فیزیکی از تشویق
دانشجویان اهل منطق و فلسفه
قانونهایی که دولت وضع میکند برای بهبود یک چیزی
مورد تایید دولت
مراقبت از کودک در محل
جریان الکتریکی
compensative measures یعنی اقدامات جبرانی
مستلزم بودن
a simultaneous withdrawal from the classroom experience به معنای کناره گیری
معلولیت و ناتوانی
تقلید
بیش از حد اسان گیر
شرط لازم
فکر کردن به چیز متفاوت
یه نوع استخوانی که در زمان چین قدیم ازش استفاده میکردند برای پیشگویی.
به راحتی کنترل و مدیریت کردن
به طور کلی
موفقیت بدون اشتباه و حرف
the activity of meeting people who might be useful to know ملاقات افراد مهم و سرشناسی
برابر کردن
From Longman Dictionary of Contemporary English ˈblade ˌrunner noun [countable] informal a runner who runs with blades attached to their legs because ...
غنی و یا پربار
خیلی زیاد Profoundly gifted children have IQs over 1 80 بچه های خیلی با استعداد ای کیو بالای 180 دارند
اسم: برابری فعل :برابر بودن صفت: برابر
شرکتی ( adj )
واگذار کردن کار
مانع
disposal: به معنای واگذاری the disposal of his shares in the company و یه جای دیگه به معنای دفع هستش. garbage disposal: دفع زباله
گسترش دادن
نقض کردن
متناسب