دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٥٣,٧٦٤
رتبه
رتبه در دیکشنری
٨٥
لایک
لایک
٥,٥٥٨
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٩١٥

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٤
رتبه
رتبه در بپرس
٧,٥٦١
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٠

نوعی منجنیق بزرگ قلعه کوب

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٢

حلبی = آهن ( Fe ) روکشی از قلع ( Sn ) *** حلبی آلیاژ آهن و قلع نیست!!!! حلبی آهنی است که روکشی از قلع دارد!

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
١٩

عهد ( دور ) = epoch دوره = period دوران = era اَبَردوران = eon ابردوران > دوران > دوره > عهد eon > era > period > epoch

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
١٩

عهد ( دور ) = epoch دوره = period دوران = era اَبَردوران = eon ابردوران > دوران > دوره > عهد eon > era > period > epoch

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٢

عهد ( دور ) = epoch دوره = period دوران = era اَبَردوران = eon ابردوران > دوران > دوره > عهد eon > era > period > epoch

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The Mardi Gras crowds danced in the streets with abandon.
دیدگاه
٠

توده های مردمی "ماردی گراس" با بی خیالی در خیابان ها رقصیدند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He abandoned himself to hysteria.
دیدگاه
٠

او خودش را به هیستری ( هیجان و احساسات غیرقابل کنترل ) زده بود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
They abandoned the project when they realized it was too costly.
دیدگاه
٢

آنها وقتی پی بردند بسیار پرهزینه است، پروژه را رها کردند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He abandoned his dream of becoming an actor.
دیدگاه
٠

او بیخیال رویای بازگیر شدنش شد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The army abandoned the fort.
دیدگاه
٠

ارتش دژ را ترک کرد.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.