پیشنهادهای ملیحه کریمی پناه (٢٨)
آسیب دیده
دروج ؛دروخش نسوش؛ نسو ؛ دروج نسو ، در آیین مزدیسنا نام دیوی است که بر تنِ مرده می تازد و آن را ناپاک می کند. این دیو هنگامی که در تن کسی حلول می کرد، ...
چمروش ( Chamrosh ) پرنده ایست در اساطیر ایران، که در قله البرز زندگی می کند. او یاری رسان یکی از ایزدهای باستانی به نام �بُرزایزد� است و به دستور ا ...
سایه مهتاب✒: گئوکرن�یا�گائوکرن�یا�گائوکرنا، که همان هوم سفید است و در�افسانه های�فارسی زبان ، �ایرانی و اسطوره ای با نام�گئوکرن توانا�نیز خوانده می ش ...
کرکوی . [ ک َ ] ( اِخ ) ( آتش . . . ) آتش کرکویه . آتشگاهی بوده است در سیستان و معبد جای گرشاسب که مردمان به امید برکات آنجا می شدند و دعا می کردند و ...
مطبخ ، حویج خانه. جایگاه دیگ افزار و آنچه دیگ را برای پختن نیاز است .
میر برهان الدین محمدباقر استرآبادی معروف به �میرداماد�، معلم ثالث و متخلص به اشراق؛ فیلسوف، متکلم و فقیه برجسته در عصر صفویه و از ارکانِ مکتب فلسفی ا ...
درنگریستن ، التفات ، توجه
گروتمان ( فارسی میانه[۱]:garōdmān؛ اوستایی:garō - nmāna ) که در ثبت پازند به صورت گروتمان نوشته شده است و از دو کلمه گَرو بمعنی �سرود و نیایش� و نمان ...
آرامگاه هالیکارناس هالیکارناس نام یکی از شهرهای یونانی نشین آسیای صغیر ( آناتولی ) بود که در زمان هخامنشیان شهریار و ساتراپی ایرانی داشت به نام موزول ...
موزول یا ماسول شهریار و ساتراپی ایرانی بر هالیکارناس از شهرهای یونانی نشین آسیای صغیر ( آناتولی ) بود که در زمان هخامنشیان به همراه همسر زیبای خود، آ ...
معنی، یعنی؛ مثلاً �آذر به چمار آتش است�: آذر به معنی آتش است. یا واژه ی جشن از واژه ی "یسنه" اوستایی و "یزشن" پهلوی به چمار ( معنای ) ستایش، نیایش و ...
یکی از معانی آن، قمارباز چیره دست پاکباخته است . این کلمه با این معنی گویا از فرهنگ ها فوت شده است . سنایی گوید : باد کم کن جان خود را تا توانی همچنا ...
در قبل از اسلام زنگان ( zəngan ) یا زندیگان به معنای منسوب به کتاب زند نام داشته است که پس از استیلای اعراب بنا به ضرورت تلفظ معرب به زنجان تغییر یاف ...
�داش کسن� به زبان آذری به معنی �سنگ بُر� است و نام معبدی است که در استان زنجان قرار دارد و جزو آثار تاریخی منحصر به فرد این شهر است . "معبد اژدها" ن ...
شصت خم : طویل و بلند ، کمندی که بتوان آن را شصت بار حول ساعد و بازو پیچانید و گرد کرد . اسفندیار پور گشتاسب به داشتن این کمند معروف بوده است . فرخی ...
فرشته و الهه ی شعر با نام هایی همچون تابعه ، هوبر ، هوجل ، میوز و دختران خاطره در میان ملل مختلف مشهورند .
صدای جنّ را �عَزیفُ الجنّ� می نامیدند. از اشعار عرب ، که در آن ها صوتِ جنّ وصف شده ، ابیاتی موجود است . ( الحیوان جاحظ )
[ع. ] ( ص. ) سیر شده، و در اصطلاح عروض مترادف با مسبغ و مسبغ است. ( المعجم ) ، جیعان ؛جیاع [ع. ] ( ص. ) ج جائع ، گرسنه ( مسامره ص270 ) ؛مشبع جیعان:سی ...
ترکیب اضافی است مرکب از یمین به معنای سوگند و قسم و حلف و غموص به معنای کذب و دروغ = سوگند دروغ ، سنایی گوید : ( ( خاک بر سر دبیر حضرت را که نداند ...
مه تینا اسم مرکب از مه و تینا ؛مه مخفف ماه و تینا به معنای گل سرخ ؛ ( ( ماه گل سرخ ) ) . نامی دخترانه
مرحوم بهار در سبک شناسی جلد دوم می نویسد : ( ( خشکار ، نانی که در وقت پختن آن را خشک کرده باشند. ) )
به معنی خاله بازی و معنای کنایی کارهای حقیر کردن . حدیقه الحقیقه سنایی:"[روح]گاه با امر سوی حق یازد /گاه با خلق خالکی بازد.
خشم ، انسانیت ، خصوصیت بشری ، خوی بشری ، مرکب از به شر و نشانه ی یت مصدری ؛به شریت به تشدید یا، مجازا به معنای؛ به خشم و غضب شدن . همچنان که در سیاست ...
با توجه به آیه: لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمیمٍ وَ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْفُرُون. به گوشه هایی از مجازات های دردناک دوزخیان اشاره کرده، می فرماید ...
چم ( به کسر چ ) به معنای حکمت ، قانون ، آیین ، فرهنگ . کستی ( به ضم کاف و سکون سین ) ( کشتی ) :شال سفید و باریکی که زردشتیان به هنگام انجام مراسم دین ...
فقیر شیرازى در کتاب خرابات از زبان خواجه نظام الملک نقل می کند : سپاس یزدان را در پاس بندگان وى دان، و مرا مانع مباش که در مملکت تو ( قزلباش ) از حمل ...
چاق ، پَروار . سَمین. ناصر خسرو در سفرنامه آورده که : ( ( آنجا ( لَحسا ) سگ را فربه کنند همچون گوسپند معلوف، تا از فربهی چنان شود که رفتن نتواند ، بع ...