پیشنهادهای مجید خوش خلق سیما (١,٠٠١)
ویزایش برابر پارسی امتحان کردن
به پارسی : گمراه کننده
گونه گری - پیرنگ گری - برنامه ریزی هر کدام در فرازها و گفتار گوناگون می تواند کاربرد داشته باشد
به پارسی = ژاد مرد
به پارسی = ژاد زن
همتای پارسی برای جنسیت - جنسیّت = ژادینگی
ورزیدن به
گستره کسانه به نگر بنده واژه مناسبی برای جایگزینی وژه بیگانه حریم خصوصی می باشد - حریم خصوصی = گستره کسانه
فرهدهش می تواند برابر واژه بیگانه نعمت باشد
معادل پارسی واژه بیگانه عمری = زیوشی دیرپا
به پارسی : زمانِ گذر - زمان گذشتن
به پارسی : درخورِ بهره مندی
نگر گویی هم می شود جایگزین واژه بیگانه اظهار نظر گردد - نگرگویی = اظهارنظر
به پارسی = آگس برابر واژه بیگانه زلال می باشد
ریاکار - متزور
واکش همتای واژه بیگانه جلب است - جلب کردن = واکش کردن
هندِمانگری برابر پارسی واژه بیگانه "معرفی" می باشد
به پارسی : بدونِ چرایی و گواه
چرایی و گواه
روندی که کس تلاش می کند درست بودنِ خود را به دیگران نشان دهد تا آنان او را هایش کنند و باره آفرین نمایند
ناراستی گری
به پارسی : نادرست - راستی ندار
به پارسی : راستی نداری - با نادرستی
ارج نشناسی - ناسپاسی
زمانِ درخور - پیشامد مناسب
برابر پارسی مجهول
به پارسی : رازگشایی
به پارسی : هزینه کردن نیرو
به پارسی : همبودگاه آدمیزاده
در زمانِ بایسته
چشم داشتِ بیجا
به کام
گاهی بدست آوردن و به زیر پای در آوردن هم معنی می دهد
بهره مندی بهینه
به پارسی : آگاشتن دادخواهی - آگاشتن گله مندی
برابر پارسی : آگاشتن
به پارسی : آگاشتنِ درخواست
به پارسی : گزیرش ها
به پارسی : گمان های پوچ
ژرف نگری
باره بررسی
هماکان می تواند جایگزین واژه بیگانه کلیات جمعی کلی گردد
بسنده است
برابر پارسی دقیق شدن
به پارسی : با ژرف بینی
به پارسی : جستار بنیادی
به پارسی : سویه همانندی
به پارسی : سپردن
به پارسی : سپردن به
به پارسی : آزمودن ها