پیشنهادهای Mahya Shahrokhi (٣٤)
نجس. [ ن َ / ن َ ج ِ / ن َ ج َ / ن ِ / ن َ ج ُ ] ( ع ص ) پلید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از فرهنگ نظام ) ( از ناظم الاطباء ) . مقابل طاهر. ( فرهن ...
لاوه. [ وَ / وِ ] ( اِ ) لابه. چرب زبانی. لامانی. لابه گری. تملق. ( برهان ) . چاپلوسی. ( لغت نامه اسدی در کلمه لامانی ) . تبصبص : اما عاقلتر از او در ...
belonging to me oh my!, goodness!, oi! ( expression of surprise or dismay ) a speaker or writer uses my to indicate that something belongs or relate ...
mine, her, his, theirs, its, my, ours, their, your
جامدادی ها
لمبر. [ ل ُ ب َ ] ( اِ ) لُنْبَر. در تداول عوام ، قسمت زیر سرین ازپشت. گوشت سرین. گوشت پشت ران آدمی خاصه فربه آن. لمبر. [ ل َ / ل ُ ب ُ ] ( اِ ) لنْ ...
معنی انگلیسی: wealthy, loaded, capitalist, circumstanced, millionaire, moneyed, rich, substantial, well - off, well - to - do, well - fixed, well - h ...
دلنشین، زیبنده، شایسته، نیکو، قشنگ، ویژگی آن که دیدنش لذت بخش و چشم نواز است، جمیل، مطبوع، خوشایند، لایق، در خور، آن که یا آنچه دیدنش چشم نواز و خوشا ...
دوام آوردن، پاینده بودن، پایا بودن، باقی ماندن
subsequent, hindmost, hinder, last
[ویکی الکتاب] معنی رِّبَاطِ: بسته شده ( رباط مبالغه در ربط است ، و ربط همان عقد یا گره است ، با این تفاوت که ربط سستتر از عقد و عقد محکمتر از ربط است ...
ربطداشتن. [ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) اتصال داشتن. پیوسته بودن. ارتباط داشتن. ( ناظم الاطباء ) . مربوط بودن. مرتبط بودن. رابطه داشتن. پیوستگی داشتن. || با ...
ربط داشتن چیزی به کسی ۱ - مربوط به او بودن آن تعلق داشتن وی بدان : [[ . . . . تبریزی الاصل بود و ربطی باهل صفاهان نداشت ]] ( عالم آرا ۲ . ) ۱۶۵۴ - حق ...
ring road ( انگلیس ) جاده ی کمربندی ( امریکا: beltway )
هرچیز حلقه مانند که برای نگهداشتن به کار می رود:، طوقی، چنبره، چرخ، غل، گردی، برنجن، رزه، زرفین، دایره
a ring of mountains in which the town is pocketed حلقه ای از کوه که شهر را احاطه کرده است
to ring denunciations on somebody باران تکذیب و تقبیح را برسر کسی فرود آوردن
• examination; stopping, pausing; verification; cheque, written order from one party directing a bank to pay a specified amount of money to another p ...
the monkey caught hold of the branch and swung dangling there میمون به شاخه چسبید و در آنجا آویزان ماند و تاب خورد
beh ( the 2nd letter of the persian alphabet )
یکی از حروف صامت فارسی و آن دومین حرف از الفبای فارسی و عربی و دومین حرف ابجد محسوب شود و آنرا در حساب جمل دو ( ۲ ) حساب کنند . این حرف را بنامهای ذی ...
ویکی فقه] ب ِ، دومین حرف از الفبای زبان فارسی و عربی در ترتیب ابتثی و ابجدی است. �ب � را از حروف انفجاری، انسدادی یا شدیده دانسته اند، از آن رو که ب ...
یشوندیست که به واژگان جنبه مثبت می بخشد. مثلاً ارز که می شود بیرز یعنی ارزنده یا بیامرزی که می شود آمرزیده می؛ بِنِهادیسَی؛ ب نهادی س ی؛ میگذاشتیش؛ م ...
( حر. ) دومین حرف از الفبای فارسی که در حساب ابجد برابرِ عدد ۲ می باشد. ( بِ ) ( پیش . ) ۱ - بر سر اسم درآید ( به جای تنوین منسوب عربی ) و از آن قی ...
the ceremony of exchanging gifts at christmas آیین تبادل هدیه در ایام کریسمس. جشن یا مراسم.
عجله کنید .
شکل جمع man است. به معنی مرد ها.
شکل جمع woman است . به معنی زن ها.
Any در جملات منفی و سوالی یا جملات در جملات درخواستی و پیشنهادی میاد. به معنی چقدر ، کدام و . . . است.
Some در جملات مثبت، درخواستی و پیشنهادی میاد. و در جملات سوالی هم کاربرد دارد. به معنی کمی یا مقداری و . . . است.
یک رویداد که عمومی و رسمی است
Would you یک واژه ه مؤدبانه است کی در جملات خبری و سوالات کاربرد دارد . مثل : ?Would you please eat some cake میشه لطفا یه کم کیک بخورید؟
Life معنی های متفاوتی دارد مانند : زندگی ، عمر ، ابد . Life and death:زندگی ومرگ Life experience:طول عمر Life imprisonment: زندان ابد
Would you یک کلمه ی مؤدبانه است که در جملات سوالی و خبری میاد . مثل: ?Would you please eat some cake میشه لطفا یه کم کیک بخوری؟