
محمد افشاری
دیکشنری
٥٩
٠
امتیاز در دیکشنری
٧,٥٦٦
رتبه در دیکشنری
٤٥٤
لایک
٧٦٥
دیسلایک
٤٢
پیشنهادهای برتر
٦ سال پیش
٦٦
جنس بنجل از آب درآمدن - چشم بسته خرید کردن
٥ سال پیش
٦١
درخشش کوتاه مدت؛ کوشش گذرا؛ تلاش ناپایدار؛ اقدام بی ثمر
٥ سال پیش
٣٨
روز فراموش نشدنی؛ روز خاطره انگیز؛ روز به یاد ماندنی
٥ سال پیش
٣٥
به عذرخواهی افتادن؛ به غلط کردن افتادن
٤ سال پیش
٣٣
این فقط از دماغ سوختگی اش است؛ گربه دستش به گوشت نمی رسه میگه بو میده
ترجمههای برتر
ترجمهای موجود نیست.
سوالهای برتر
پاسخی موجود نیست.
پاسخهای برتر
پاسخی موجود نیست.