میرزایی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ancestor: لانگمن دیکشنری : جد ancestor like y ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beam: لانگمن دیکشنری : اسم : ۱ _ تیر آهن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accordingly: از این رو ، طبق این

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accrue: لانگمن دیکشنری : حاصل شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quilt: به فرق این چند واژه خوب دقت کنید ⭕️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

taximan: cab driver = cabby = cabbie = cabma ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outlander: 𝗳𝗼𝗿𝗲𝗶𝗴𝗻𝗲𝗿 = خارجی Definiti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

given: Given her age , the emperor will mo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knot: Tie the knot = to get marry ازدواج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

auburn: رنگ خرمایی ، رنگ قرمز مایل به قهوه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appetizer: 🟢 appetizer = پیش غذا 🔴 appetize ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

logical: منطقی ، معقول reasonable , logical ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appetizer: appetizer = پیش غذا appetite = اشته ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adjective: { ترتیب و اولویت قرار گیری صفات در ...

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

labor: Ministry of Labor = وزارت کار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commission: خریدن ، سفارش دادن ، استخدام کردن ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intensification: ⭕️🅥🅔🅡🅑 intensify = تشدید کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barely: دقت کنید که barely و barley فرق دار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick up: ◾ برداشتن He picked up a long pipe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AID: لانگمن دیکشنری : کمک _ کمک کردن _ ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

articulate: ۱ _ واضح ۲ _ شمرده صحبت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arena: استادیوم ، صحنه به تلفظ خوب دقت کنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dozer: بولدوزر Also : bulldozere e. g. We ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leading: Malaria is a leading cause of death ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appoint: لانگمن دیکشنری : ۱_ منصوب کردن ( فر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bugler: شیپورچی a person who plays the bugl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arsenal: انبار اسلحه و مهمات ، زراد خانه Def ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

buddhist: بودایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innovation: ⭕️🅥🅔🅡🅑 innovate = نوآوری کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

SO: بنابراین در کل واژگانی که چنین معنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

to be afraid: 📏 عبارت to be afraid دو تا معنی دا ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

administration: administrate = اداره کردن administe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flat: مسطح ، ساختمان ( بریتیش انگلیش ) ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ride hailing: سرویس های حمل و نقل آنلاین مانند اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acid test: لانگمن دیکشنری : آزمایش تعیین کننده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

broad jumper: پرش زن ، پرش کننده ( در ورزش پرش طو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

long jumper: پرش زن ، پرش کننده ( در ورزش پرش طو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

annoy: عباراتی که تقریباً یک مقصود و معنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so far: ? Any questions so far = تا اینجا س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recite: بازخوانی کردن تلاوت کردن قرائت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poem: poem : شعر poet : شاعر scop : شاعر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

earmarked: اختصاصی ، اختصاص داده شده ، تخصیص ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crash helmet: انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

souwester: انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trilby: انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be walking on air: Also : be floating on air رو ابر ها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pneumonoultramicroscopicsilicovolcanoconiosis: معنای واژه رو دوستان گفتن فقط خواست ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quite: به فرق این چند واژه خوب دقت کنید ⭕️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

administrative: administrate = اداره کردن administe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affect: affect = تحت تاثیر قرار دادن ، موثر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

develop: توسعه دادن _ گسترش دادن مترادفش میش ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bond: ۱ _ پیوند ، ارتباط ۲ _ پیوند دادن ، ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innovative: ⭕️🅥🅔🅡🅑 innovate = نوآوری کردن ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what: ( چه ، چی ) گاهی اوقات what معنای ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

behavior: رفتار behaviour هم نوشته میشود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trophy: Trophy case جام قهرمانی _ جام مساب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aegis: لانگمن دیکشنری : حمایت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comply: رعایت کردن ، موافقت کردن ، تبعیت کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worse: Worth = ارزش Worse = بدتر Worst = ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

angle: معانی دیکشنری لانگمن 👇 ۱_ زاویه ۲_ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offend: عباراتی که تقریباً یک مقصود و معنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rational: منطقی ، معقول reasonable , logical ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appraise: لانگمن دیکشنری : ارزیابی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convince: متقاعد کردن ، راضی کردن synonym : p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eloquent: سخنگو ، سخنور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bracken: کَرَف، چماز یا سرخس عقابی ( نام علم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apposite: لانگمن دیکشنری : مناسب Her remarks ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bow window: پنجره کمانی ، پنجره خمیده ، پنجره م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جعبه پاندورا: در اساطیر یونان ، پاندورا یک زن بود ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bow legged: پا کمانی ، پا پرانتزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

awkward: لانگمن دیکشنری : ۱_ دست و پا چلفتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

boutonniere: بوتونیر یا گل تزئینی یک تزیین گل اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spot: ۱ _ خال ، لکه ۲ _ جا ، محل ۳ _ تشخی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speak up: بلند تر حرف زدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by the way: به این ۵ عبارت که با واژه way همراه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

avert: لانگمن دیکشنری : ۱ _ جلوگیری کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

boudoir: اتاق خصوصی بانوان Woman's private r ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

knock the bottom out of: این اصطلاح به معنی از بین بردن یا ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

room: ۱_ اتاق Like bathroom , dining room ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anticipate: ۱_ توقع داشتن ، انتظار داشتن ۲_ پیش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

response: respond = پاسخ دادن response = پاسخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in one's book: In one's opinion به عقیده کسی 🔻برا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut out: عبارات cut out و cut down هر دو یک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adverse: ناگوار ، مخالف ، نامساعد، نامطلوب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inquire: جویا شدن enquire هم نوشته میشود

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make a bolt for: 𝙼𝚊𝚔𝚎 𝚊 𝚋𝚘𝚕𝚝 𝚏𝚘𝚛 𝚒𝚝 جی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make a bolt: 𝙼𝚊𝚔𝚎 𝚊 𝚋𝚘𝚕𝚝 𝚏𝚘𝚛 𝚒𝚝 جی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set: صحنه Definition : the place where ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bobby sox: 🚺 𝐛𝐨𝐛𝐛𝐲 𝐬𝐨𝐜𝐤𝐬 𝐨𝐫 𝐛𝐨� ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bobby socks: 🚺 𝐛𝐨𝐛𝐛𝐲 𝐬𝐨𝐜𝐤𝐬 𝐨𝐫 𝐛𝐨� ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adversary: لانگمن دیکشنری : رقیب Synonym : opp ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homesick: دلتنگ خانه دلتنگ وطن دلتنگ خانواده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bluestocking: زن روشنفکر ، زن فاضله ، زن فرهیخته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resonable: دقت کنید که reasonable صحیح است نه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blue laws: laws in some US states preventing s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alternate: متناوب _ متناوب کردن جایگزین 🔶 متن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blow someone's brains out: کشتن ( با تفنگ ) ، مغز کسی را ترکان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aide: لانگمن دیکشنری : کمکیار _ دستیار e. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poetry: poem : شعر poet : شاعر scop : شاعر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

antiquity: antiquated = قدیمی antique = عتیقه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vary: 🧷 فرق different ( متفاوت ) و vary ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bloodstain: لکه خون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in a way: به این ۵ عبارت که با واژه way همراه ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

court: زمین های ورزش های مختلف ⛹‍♂🤺🤸‍♂🏂 ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goodness: Thank goodness خدارا شکر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

safari: exploratory trip ( esp. to Africa )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outsider: 𝗳𝗼𝗿𝗲𝗶𝗴𝗻𝗲𝗿 = خارجی Definiti ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blind alley: ۱ _ کوچه بن بست Narrow street with ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outline: زمینه ، طرح کلی شرح دادن ، خلاصه نو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sure: این واژه هم صفت است و هم قید ! به د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vers libre: شعر سپید ، شعر بی قافیه ، شعر آزاد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seaplane: هواپیمای دریایی

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collocation: این واژه وقتی استفاده میشه که چند و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unblended: نامخلوط ، مخلوط نشده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

big ticket: ۱ _ بسیار گران Very expensive ۲ _ ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quiet: به فرق این چند واژه خوب دقت کنید ⭕️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bewail: سوگواری کردن ، ابراز ناراحتی کردن ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bad mouth: لانگمن دیکشنری : بدگویی کردن speak ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intensity: ⭕️🅥🅔🅡🅑 intensify = تشدید کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sailor: sailor = ملوان seller = فروشنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overseas: اونور آب واژه oversee یعنی نظارت کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appendix: ۱ _ آپاندیس small organ leading off ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attorney: وکیل دعاوی، وکیل دادگستری 🔗 فرق at ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

praise: تعریف _ تمجید _ ستایش _ تحسین تعریف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scenery: منظره view _ landscape

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relation: 🔗 فرق relation و relationship واژ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bedstead: بدنه تخت ، چهارچوب تخت Main framewo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

questionnaire: questionnaire = پرسشنامه questioner ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ailment: مریضی ، بیماری synonym : sickness _ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nevertheless: با این وجود synonym : despite

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beachcomber: ۱ _ اهل ساحل ، ساکن ساحل Person who ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

framework: framework = ساختار ، بدنه firework ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bawl: لانگمن دیکشنری : ۱ _ فریاد کشیدن ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

advent: لانگمن دیکشنری : ظهور در پاسخ به حس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concrete: عینی ( متضاد انتزاعی ) برای بیان ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handle: اسمش : دستگیره _ دسته فعلش : کنترل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relationship: 🔗 فرق relation و relationship واژ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

baste: Longman Dictionary 1️⃣ Pour fat ov ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intensify: ⭕️🅥🅔🅡🅑 intensify = تشدید کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quite: به فرق این چند واژه خوب دقت کنید ⭕️ ...

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throughout: 🔍 فرق through و throughout حرف اض ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

barhop: میخانه گردی کردن ، به شراب خانه ها ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bangle: لانگمن دیکشنری : النگو Band worn as ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick: چسباندن گیر افتادن گیر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bandy words: جر و بحث کردن

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

residential: ⭕️🅥🅔🅡🅑 reside = ساکن بودن، سکو ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clause: 🔗 فرق phrase و clause 📍A phrase i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crash: crash = تصادف کردن _ سقوط کردن crus ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spot: ۱ _ خال ، لکه ۲ _ جا ، محل ۳ _ تشخی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

phrase: 🔗 فرق phrase و clause 📍A phrase i ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quit: به فرق این چند واژه خوب دقت کنید ⭕️ ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anguish: رنج شدید Definition : great sufferi ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resident: ⭕️🅥🅔🅡🅑 reside = سکونت داشتن ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marco polo: دو تا معنا داره : ۱ _ مارکو پولو ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stretch: ۱_ کشیدن ۲_ کش آمدن یا دادن ۳_دراز ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extremely: شدیداً مترادف : intensely

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stabiliser: ثبات گر ، متعادل کننده ، تثبیت کنند ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take it slow: ۱_ قدم به قدم به جلو رفتن ۲_ سخت ن ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accost: لانگمن دیکشنری : مصادف شدن ( روبرو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hungary: یک نکته ریز : تلفظ این واژه با واژه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slimmer: لاغر تر _ خوش اندام تر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freer: آزادتر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

along: Get along with = have a good relati ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

backslap: با اشتیاق تأیید یا تبریک گفتن به یک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

backslapping: رفتار تحسین آمیز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

must've: 𝗡𝗼𝘁𝗲 must have = must've = mus ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

مدال‌های میرزایی