تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

میتونه به معنای هم سطح، هموار، لب به لب، هم باشه The eyes lie flush with the body and do not protrude at all بر اساس یک کتاب تافل. متن راجع به یک نو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "You got it" بسته به لحن و موقعیت، چند معنی رایج داره: 1. حتماً / چشم / باشه ( وقتی کسی ازت درخواستی می کنه ) A: Can you send me the report b ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متوقف کردن کسی از انجام کاری نقشه رو نقش بر آب کردن بر باد دادن، نابود کردن به چیزی خاتمه دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خسته، کوفته بی رمق بی حال، بی انرژی میتونه با drained هم معنی باشن emphasize the physical or mental effort💥 required💥 در حالی ک این دوتا Challengin ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به خوبی وصل نشده شل و ول، به طور معلق و آویزان براساس کمبریج 7. تست 2

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

حق الزحمه حق الزحمه ای که معمولاً به شکل نمادین یا برای قدردانی به کسی داده میشه، نه حقوق رسمی. جمع این کلمه: honoraria مفرد این کلمه: honorarium

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

میل، تمایل، تصمیم time in a novel passed at the whim of the reader زمان در یک رمان، بسته به میل خواننده می گذرد بر اساس کتاب کمبریج 6. تست 3

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پایبندی، رعایت، موافقت، تسلیم ( وقتی میگوییم یک فرد یا یک سازمان چیزی رو compliance میکنه یعنی ب یک سری قوانین پایبند هست، موافقت داره و در برابرشون ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

به معنای :منفجر کردن" هم میتونه باشه Ignite بر اساس آخرین پسیج کمبریج ۱۰ It would not ignite untill set off by a blasting cap کلمه blasting cap : چا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظاهر عجیب

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

املای صحیح allude هستش

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

به معنای پیدا کردن یا کشف کردن به صورت اتفاقی، هم میتونه باشه ی جورایی هم معنی come upon✅️ historians had alighted on one interesting factor around t ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

winds of chance" refers to the unpredictable and uncontrollable factors that can influence events or outcomes. It suggests that sometimes, luck or fa ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

نه به خاطر اینکه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

thanks a lot➡️ ( also thanks a bunch American English spoken ) used when really you are "annoyed" about something and you do not mean ‘thank you’ at ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

همراه با ( from ) گاهی به معنای: بدست آوردن آشکار کردن DNA teased from these human remains may help answer one of the most puzzling questions in pac ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان عزیز دقت بفرمایید این کلمه" صفت" هست، پس معانی زیر میتونن مناسب باشن. . . باهوش، مخترع، مبتکر زرنگ، نوآور، پرابتکار نابغه، ماهر، خلاق

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. شکسته، ویران شده، خرد شده ۲. علیل، بیمار، ضعیف

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

SCHOOL [transitive] British English to put school children in groups according to their ability Synonym : track American English —streaming noun [unc ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوراخ، حفره، فضای خالی Trees with many cavities are extremelyimportant habitats for insects predators . . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Flies مگس ها Fly ( فعل ) پرواز کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

به معنای بستن، چفت کردن، قفل کردن در هم ممکنه باشه to lock a door or window by sliding a bolt across بر اساس کتاب کمبریج 17 تست اول they had no w ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

۱. انتقال دادن ( اطلاعات ) to give someone a piece of information that someone else has given to you ۲. دادن، سرایت دادن ( بیماری ) to give someth ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم فعل هست و هم اسم * در جایگاه فعل معنای نیاز داشتن دارد As a verb means NEED or WANT

پیشنهاد
٢

دوستان عزیز دقت بفرمایید ک عبارت صحیح It is worth noting that هستش که به اشتباه nothing نوشته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دماغه; به پیشروی خشکی در آب گویند. برعکس واژه خلیج که به معنای پیشروی آب در خشکی است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صفت های انتسابی ( مثل زیبایی، قد و آنچه انسان در بدست آوردن آنها دخیل نبوده ==> درمقابلِ صفت های اکتسابی ک هر فرد خودش کسب کرده، هنر یا تحصیلات، . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آقای پوریا جسارتا املای mediocre رو اشتباه نوشتین اما از لحاظ هم معنی بودن درسته ب مفهوم معمولی و متوسط

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Those who study traditional stories پژوهشگر داستان های قدیمی، سنتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Take over, promise به عهده گرفتن، متعهد شدن، قول دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Insolation : جداسازی، ایزوله کردن، کناره گیری insulation: عایق بندی کردن * لطفا تفاوت رو دقت بفرمایید*

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Idiom ۱. روشن کردن آتش ۲. شلیک کردن ۳. انتقاد کردن از کسی ۴. امتحان کردن چیزی ۵. عکس گرفتن ( informal )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

فکر کردن I'll have a think about it and let you know بهش فکر خواهم کرد، و بهت خبر میدم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به معنای exhibit: ارائه دادن، ب نمایش گذاشتن هم میتونه باشه البته اینها دور از مفهوم بالیدن نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

درک نفس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ی سطح ملایم تر از I dont give a shit 🙂

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Hooking up میتونه به معنای سکس داشتن باشه و hookedup به معنای اتصال ( مثل دو چیز الکترونیکی ) چندان هم از هم دور بنظر نمیان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

to find hidden or forgotten information by careful searching میشه گفت: بررسی مجدد اطلاعات، پیدا کردن اطلاعات هم معنی میده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به معنی بد نام، ننگ هم میتونه باشه My stepdad didnt want to have a brand new baby

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک متل ارزان قیمت یا ، یک ملک بسیار قدیمی در حال خراب شدن، و در یک منطقه در حال زوال شهر واقع شده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به معنی احساس شرمندگی بر اساس کتاب word skill adv. چاپ اول. درس 5

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به نوعی معنی رد شدن، عبور کردن هم میتونه بده The car missed me by inches

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میشه گفت همون "کروکی کشیدن" بعد از تصادف، ب هدف درخواست پول از بیمه هستش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to hide ( something that is illegal, embarrassing, or wrong ) مخفی کردن، پنهان کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Being IN denial با حرف اضافه in در وضعیت انکار، وقتی کسی چیزی رو نمی پذیره یا اصطلاحا زیر بار نمیره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

مشتاقم بدونم چرا نظرات آقا یا خانم عجمنده همچنان ثبت میشه. بنظر ایشون از یک ایران دیگری اومدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جانبدارانه، طرفدارانه میتونه هم معنی partial باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

اصطلاحا" رو مخ"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جای تعحب نداره، تعجب نداره دقت کنین بعدش جمله باید بیاد No wonder I never go there

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

طرح خام، طرح اولیه ( در مورد داستان ) مثلا: the story - writing team and the artist who produces crude drawings of initial ideas

١