headland

/ˈhedlænd//ˈhedlænd/

معنی: پرتگاه، دماغه
معانی دیگر: زمین شخم نشده در حاشیه ی کشتزار یا کردو، کردوکنار، کرت کنار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a prominent and usu. high piece of land that projects into a body of water; promontory.

جمله های نمونه

1. A rocky headland jutted into the sea.
[ترجمه گوگل]کوهستانی صخره‌ای به دریا می‌زد
[ترجمه ترگمان]دماغه سنگی از دریا بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The patio gave an unimpeded view across the headland to the sea.
[ترجمه گوگل]پاسیو منظره ای بدون مانع از سرتاسر سرتاسر به دریا می داد
[ترجمه ترگمان]حیاط نمای بلامانع ساحل را به دریا زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Grand Isle is a precarious headland, little more than a sandy breakwater, a mile across and less in some places.
[ترجمه گوگل]Grand Isle یک سرچشمه متزلزل است، کمی بیشتر از یک موج شکن شنی، عرض یک مایل و در برخی نقاط کمتر
[ترجمه ترگمان]گرند Isle یک دماغه precarious است، کمی بیشتر از یک موج شکن شنی، یک مایل عرض و کم تر در بعضی جاها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One last rocky outcrop of headland; it seemed to take an age to round. the waves began to decrease.
[ترجمه گوگل]آخرین رخنمون صخره ای سردر; به نظر می رسید که مدتی طول می کشد امواج شروع به کاهش کردند
[ترجمه ترگمان]یک تخته سنگ آخرین صخره ای بود که به نظر می رسید به سن و سال می رسد امواج به کاهش درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The dramatic headland of St Govan's Head is a firm favourite with climbers and there are many bridlepaths and riding schools.
[ترجمه گوگل]کوه دراماتیک St Govan's Head یکی از محبوب ترین کوهنوردان است و تعداد زیادی لگام و مدارس سوارکاری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دماغه دراماتیک رئیس سنت s یک شرکت محبوب با کوهنوردان است و بسیاری از مدارس و مکاتب سواری بسیاری وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The headland looming ahead of us out of the growing daylight would be the one immediately to the west of the cottage.
[ترجمه گوگل]سردری که از نور روز رو به رشد پیش روی ما قرار می گیرد همانی است که بلافاصله در غرب کلبه قرار دارد
[ترجمه ترگمان]دماغه کشتی از ما جلوتر بود و در روشنایی روز به سمت غرب می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nora is standing on the headland like the figure-head on the prow of a ship.
[ترجمه گوگل]نورا روی سردر ایستاده است مانند سرشاخه یک کشتی
[ترجمه ترگمان]نو را مثل سر پیکری که روی دماغه کشتی است ایستاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After one more headland we joined the official high level route to go round the edge of a deep gully.
[ترجمه گوگل]پس از یک سردر دیگر به مسیر رسمی در سطح بالا پیوستیم تا لبه یک خندق عمیق را دور بزنیم
[ترجمه ترگمان]بعد از یک دماغه دیگر، ما به مسیر رسمی سطح بالا رفتیم تا به حاشیه یک دره عمیق برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Little on the headland was private for long.
[ترجمه گوگل]قسمت کوچکی در سردر برای مدت طولانی خصوصی بود
[ترجمه ترگمان]مدتی بود که در دماغه خلوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He could not now imagine life on the headland without either of them.
[ترجمه گوگل]او اکنون نمی‌توانست زندگی را بدون هیچ کدام از آنها تصور کند
[ترجمه ترگمان]اکنون نمی توانست زندگی را بدون هیچ یک از آن ها تصور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A headland is now seen jutting into the estuary with a line of white cottages fronting a bay.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک سرچشمه در خور با صفی از کلبه های سفید در مقابل یک خلیج دیده می شود
[ترجمه ترگمان]اکنون دماغه کشتی دیده می شود که در مصب a که کنار خلیج کشیده می شود، به مصب jutting
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sea and headland now grew dim.
[ترجمه گوگل]دریا و سردر اکنون کم نور شده بودند
[ترجمه ترگمان]دریا و دماغه حالا تیره و تار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Having enjoyed the rides at the Headland, visitors can take the shuttle to the Lowland.
[ترجمه گوگل]پس از لذت بردن از سواری در Headland، بازدیدکنندگان می توانند با شاتل به Lowland بروند
[ترجمه ترگمان]بازدیدکنندگان با لذت بردن از سواری در the، می توانند شاتل را به Lowland ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A coastline of 472 kilometers, multi headland and harbor.
[ترجمه گوگل]خط ساحلی به طول 472 کیلومتر، چندین سردر و بندر
[ترجمه ترگمان]ساحلی از ۴۷۲ کیلومتر، چند دماغه و بندرگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. During a violent storm it broke away and drifted westwards until it hit land on the barren headland of San Quentin.
[ترجمه گوگل]در طی یک طوفان سهمگین از هم جدا شد و به سمت غرب حرکت کرد تا اینکه به زمینی در منطقه بایر سن کوئنتین برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]در طی یک طوفان شدید، به سمت غرب حرکت کرد و به سمت غرب منحرف شد تا آن که به خشکی عریان سن کانتن افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرتگاه (اسم)
bluff, precipice, headland, promontory, crag

دماغه (اسم)
head, headland, promontory, cape, nose, ness

تخصصی

[عمران و معماری] پرتگاه - دماغه

انگلیسی به انگلیسی

• promontory, point of land jutting out into a body of water; strip of unplowed land at the end of a furrow or along a fence
a headland is a narrow piece of land which sticks out into the sea.

پیشنهاد کاربران

بپرس