کوروش شفیعی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chamber: این واژه در واقع از اصل فرانسوی است ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chamber music: The chamber music Ensemble یعنی گرو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mortar: ما به هاون، هَوَنْگْ هم می گوییم، گ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

merest: کوچکترین؛ نه بیشتر و نه کمتر از آنچ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

route: این واژه از اصل فرانسوی است و در ان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

buoy: از دیکشنری فرهنگ معاصر: گویه شناور، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concession: معادل واژه های admit و confess اعت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speak down to: To speak condescendingly to ❤️

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

authorities: اداره ها ادارات بسته به محتوای جمله ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as though: به طوری که به نحوی که انگار که به ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fit in: اندازه شدن. سایز شدن. جا شدن و . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کراش: از نظر تعریفی در فرهنگ لغات انگلیسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ray: بسته به جمله ممکن است ٫رگه٫ نیز ترج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

statistics: Advanced Persian dictionary: آماری، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

berm: از نظر مکانی، یک جاییست با ساختار ص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

berm: از نظر مکانی، یک جاییست با ساختار ص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

passion: برخلاف نظر دوستان نمیتوان علاقه یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freud: زیگموند فروید پدر علم روانکاوی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freud: زیگموند فروید پدر علم روانکاوی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bounce: از نظر معنا و مفهوم، وقتی توپی را ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compromise: از نظر معنا و مفهوم، تقریبا مانند م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maelstrom: با توجه به معانی فرهنگ لغت آبادیس و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bind: این معانی بر اساس فرهنگ واژگان یک ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسکل: واقعا جای خجالت دارد یک مشت آدم که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fit: می تواند معنای حمله، هجوم، نهیب، نه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glacial: در معنای استعاری، به معنی رفتار سرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blunt: این رک بودن که در معانی نوشته شده ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mirthless: خانم یا آقای نفیس، غمگین و دل مرده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inflection: اگر برای احساسات به کار رفته باشد، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

music score: نت نوشت موسیقی، نت نوشته موسیقایی. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

music score: نت نوشت موسیقی، نت نوشته موسیقایی. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chitchat: دوستان چیت چت به معنای گپ و گفت، و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chance: دوستان لطفاً لطف کنید معانی ای که خ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

soon enough: دوستانِ در آینده، توجه کنید، معنای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at all: دوستان توجه کنید اگر در معنای اصطلا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stubborn: معانی خودسر، لجباز، لجومج، کله شق، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

panic attack: جناب عجمنده خسته نباشید با این ترجم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

semen: اسپرم یا علمی تر، اسپرماتوزوئید در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doomscrolling: آقای علی بندری در کانال یوتیوب بی پ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ambivert: Extrovert 🛑 برونگرا ❇️ someone wh ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spawn: در معنای اصطلاحی و مجازی می تواند ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overload: دوستان واژه load به معنای بار است و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

civility: مصدر civilization به معنای تمدن است ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ingrain: نهادینه شدن پیشینی شدن ملکه ذهن شدن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

best wishes: با آرزوی بهترین ها! آقای پیام، bes ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let someone down: خواننده Alec Benjamin هم آهنگی تیک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put up: نرم افزار Duolingo برای واژه put up ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

introvert: Extrovert 🛑 برونگرا ❇️ someone who ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

muscular: عضله عربی است ماهیچه فارسی است از ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grip: Get a grip یعنی محکم باش به صورت عب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rush in and out: با عجله وارد و خارج شدن ( از جایی ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doze: چرت یا خواب کوتاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doze: چرت یا خواب کوتاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amid: تفاوت amid با کلماتی چون middle, am ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

political correctness: یعنی ملاحظه کاری، محتاطانه صحبت کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crush: از نظر تعریفی در فرهنگ لغات انگلیسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oratory: فن بیان🙃 بسیار خلاصه و مختصر 🙌

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fish out: در آوردن I wondered where had I fis ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

claptrap: قصیده مدح و ستایش اگر مفید بود لطف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scholarly: می تواند به معنای - علمی - نیز ترجم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hog: به نقل از فرهنگ معاصر: ( به عنوان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amble: یورغه آروم آروم قدم زدن اسب میشه مخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amble: یورغه آروم آروم قدم زدن اسب میشه مخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

environmental law: حقوق محیط زیست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lorry: Lorry: کامیون به انگلیسی بریتانیایی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jackknife: چپ کردن و یا واژگون شدن مثلا a lorr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wane: Wax and wane: ماه بدر و ماه هلال! W ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wax: Wax and wane: ماه بدر و ماه هلال! W ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

setting case: تاریخ دادگاه بعدی یک اصطلاح حقوقی ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cord: در کتابی که ترجمه می کردم به معنای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

basin: معنایی که بنده در ترجمه با آن مواجه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off the table: به معنای غیرممکن و نشدنی و امکان نا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by: تعجب می کنم چرا این همه آدم باید یک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rattler: به نظر می آید رتلر یعنی آن زنگ انته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tangle: در حین ترجمه دو برابر کلنجار رفتن و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bolt: در متن ترجمه ی من، به نظر می رسد به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leap of faith: آقای احمد رجبی، اولا مشیت الهی! دو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tarmac: تارمک آسفالت نیست عزیزان. نمی دونم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

m4w: Man looking for a woman = ) 💙

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

product: فرآورده فارسی است و محصول عربی. تف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hut: برخلاف نظر فرهنگ آبادیس، به معنای ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

organize: تعجب کردم کسی نگفته، اما راست و ریس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barely: به وضوح به شفافی آشکارا هویدا پیدا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yelp: نام شرکتی آمریکایی به مرکزیت سان فر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yelp: نام شرکتی آمریکایی به مرکزیت سان فر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

newest: تازه ترین نوترین جدیدترین به روزتری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

random: واژه تصادفی ارائه شده. درست است که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mumble: آقای عجمنده، منمنیدن؟ واقعا؟ شوخی م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anticlimactic: به نظر معنای آن "ضدحال" که در گفتار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cringe: معانی ای که نوشتند خیلی معنای کرینج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self conscious: از لحاظ روانشناسی به معنی خود آگاه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

screw: در ترجمه من به معنای کوبیدن و محکم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knock over: به معنای قدم گذاشتن روی چیزی، یا پا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کنترل: اگر نخواهیم �کنترل� را در متنمان به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

control: اگر نخواهیم �کنترل� را در متنمان به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pretend: تظاهر و وانمود هر دو به یک معنا هست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thick: مترجم محترمی در ترجمه ی رمانی به تر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thick hair: مترجم محترمی در ترجمه ی رمانی به تر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

passage of time: گذر زمان گذشت زمان ( اثر ) مرور زم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passage of time: گذر زمان گذشت زمان ( اثر ) مرور زم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bartender: در فارسی معمولا از لفظ باریستا استف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ride up: The elevator rides up. آسانسور بال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capital: Capital: سرمایه Capitalism: سرمایه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fanfare: جار و جنجال قیل و قال سروصدا پرسروص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deal: در یک کاربرد به این صورت استفاده می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wildly: ترجمه کاربر بالا ( Masoud ) اشتباه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roll your eyes: در فارسی می گوییم رو برگرداندن، رو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mundane: ممکن است در متنی به معنای چیزهای بد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swizzle stick: اگر به عنوان صفت برای انسان به کار ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shifted his weight: to ( cause something or someone to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mesne: intermediate assignment بر اساس تعر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

executer: به executor رجوع کنید.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

terrier: نژادی از سگ هاست. آن را مستقلاً در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hushed: بسیار ساکت و آرام اگر مفید بود لطف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lead vox: "lead vox" refers to the lead vocal ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decent: موقر. با وقار. اگر مفید بود لطفاً ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shma israel: حدس می زنم از ریشه زبان آرامی باشد. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go on a tear: To "go on a tear" typically refers ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suburb: عزیزان حومه شهر که معنی این کلمه اس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dismiss: گاهی به معنای بی محلی و بی اعتنایی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dispute resolution chamber: اتاق حل اختلاف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

core: اگر حالت استعاری داشته باشد، در جای ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nvld: "NVLD" به معنی "اختلال غیرچشمی در ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

had a difficult birth: تولد دشوار به مشکلات و مسائلی اشاره ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وزارت بهداشت درمان و اموزش پزشکی: به انگلیسی: Ministry of Health and ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upon: پادشاه بر تخت خویش بنشست.

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bound: بخاطر قولش، موظف است با او ازدواج ک ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spill: واگن واژگون شد و ما را روی جاده اند ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set off: زمانی که راه افتادند، خورشید طلوع ک ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retrieve: قرقاول تیر خورد و سگ رفت تا آن را ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

کاهش تنش خواباندن تنش فرونشاندن ...

١٠ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

چرت زدن خواب کوتاه و کم‌عمق، معمو ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های کوروش شفیعی