کوروش شفیعی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

suburb: عزیزان حومه شهر که معنی این کلمه اس ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dignity: حرمت ، منزلت

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clouded: بستگی به متن دارد، در جاهایی که به ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drooling: در گویش تهرانی به آبی که از دهان آو ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

altar: به مکانی در کلیسا که زن و مرد سوگند ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

store: Store اگر به معنای جایی برای فروش چ ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

block out: "مسدود کردن" "جلوگیری کردن" "نادیده ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hog: به نقل از فرهنگ معاصر: ( به عنوان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hushed: بسیار ساکت و آرام اگر مفید بود لطف ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

core: اگر حالت استعاری داشته باشد، در جای ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stack: فروشگاه ها از چندین و چند راهرو تشک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coy: وقتی می گوییم کسی coy است، یعنی آن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ta da: تادا! عبارتی است که انگلیسی زبانان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weirdo: در فارسی برابر دقیق و درستی ندارد، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be clear about: گاهی اوقات ممکن است به معنای "حواس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grounding: در متن من هیچ کدام از این معانی نبو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consideration: در حقوق: ثمن، عوضین، بدل، توجه در ک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meekly: به آرامی با ملایمت با نرمی با ملاطف ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

implied: مضمر، پنهان، پوشیده، مستتر، نهان، ض ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mindful: اگر به عنوان صفت یک فرد به کار رود، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

basically: گاهی اوقات معنای آن با simply برابر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overreaction: واکنش افراطی عکس العمل افراطی زیاده ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tracking: اگر بگوییم پلیس گوشی های ما را trac ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mundane: ممکن است در متنی به معنای چیزهای بد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affected: در جواب کاربر کامرانی باید عرض کنم ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leap of faith: آقای احمد رجبی، اولا مشیت الهی! دو ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concise: در فارسی معمولاً به آن "موجز" می گو ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cancel: محض توجه کاربر عجمنده لغو واژه عربی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attachment: دوستان توجه داشته باشید ضمیمه و پیو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mystic: در ادبیات فارسی به این زمره افراد ص ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wind down: در ترجمه یک آهنگ، مترجم به باد دادن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

awkward: گاهی اوقات به معنای معذب شدن نیز هس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snowboarding: همان اسکی روی برف است، ولی بجای دو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dismiss: گاهی به معنای بی محلی و بی اعتنایی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

town: دوستان، town به معنای شهر نیست، اگر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

estoppel: مانع طرح دعوی، منع انکار بعد از اقر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extrovert: Extrovert 🛑 برونگرا ❇️ someone who ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neat: برای خودم جالب بود، گفتم با شما هم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trail off: گاهی اوقات در فارسی به آن می گوییم ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

owning to: به خاطر به دلیل زیرا به واسطه ی چون ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

process: اگر در جمله انگلیسی بگوید: "it help ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crazy: توجه کنین در فارسی گاهی به معنای am ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crack open: برای کتاب اگر استفاده شود به نظر می ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trip over: اگر دارید راه می روید و پای تان به ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tangle: در حین ترجمه دو برابر کلنجار رفتن و ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knock over: به معنای قدم گذاشتن روی چیزی، یا پا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drab: برای لباس ها ممکن است بسته به متن، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let alone do something: - شنیدین می گن مثلا من فلان کارو نک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جهر: جهر در اصول فقه یعنی خواندن حمد و س ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

livestock: با عرض جسارت معنای خانم ستاره عالمی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

barely: به وضوح به شفافی آشکارا هویدا پیدا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commute: The journey that a person makes whe ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

chamber: این واژه در واقع از اصل فرانسوی است ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let alone: - شنیدین می گن مثلا من فلان کارو نک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

block out: "مسدود کردن" "جلوگیری کردن" "نادیده ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

merest: کوچکترین؛ نه بیشتر و نه کمتر از آنچ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

depression era: دوران رکود اقتصادی این دوره به دورا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waste and opulence: به نظر می رسد می توان این ترکیب را ...

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

الیگارشی: دوستانی که سرمایه داری، یا کره شمال ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doomed: "محکوم به فنا" هم برابر خوبی است. ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rolling hills: Rolling hills مجموعه ای از تپه های ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mortar: ما به هاون، هَوَنْگْ هم می گوییم، گ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

control: اگر نخواهیم �کنترل� را در متنمان به ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bum out: به نظرم حالتی که فرد هم ناراحت باشد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hut: برخلاف نظر فرهنگ آبادیس، به معنای ک ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

awkward: گاهی اوقات به معنای معذب شدن نیز هس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

competitive: رقابتی ترجمه درست و مناسبی نیست، زی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brutal: رو راست، سر راست، رک و پوست کنده، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overtook: گذشته چیره شدن گذشته مستولی شدن فائ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

depose: معنایی که کاربر پدرام نوشته درست اس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shove: به معنی فرو کردن نیز قابل استفاده ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plaintiff: در کتاب law texts هم همین سه معنا آ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loads better than bad: معنای آن به درستی در فرهنگ های انگل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trip over: اگر دارید راه می روید و پای تان به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

doomscrolling: آقای علی بندری در کانال یوتیوب بی پ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull the rug from under one's feet: به نظر می رسد گاهی می توان آن را شا ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

better the devil you know than the devil you don't: برابر ضرب المثل فارسی: سیلی نقد به ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swung by: به swing by مراجعه شود. اگر مفید ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grounding: در متن من هیچ کدام از این معانی نبو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

route: این واژه از اصل فرانسوی است و در ان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عضله: ماهیچه و عضله با هم از نظر معنایی ت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

CAR: در متن من car به معنای واگن قطار و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blossom: به نظر میاد �فاش شدن� �آشکار شدن� ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by: تعجب می کنم چرا این همه آدم باید یک ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deal: گاهی به معنای زور و اجبار است. I g ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wane: Wax and wane: ماه بدر و ماه هلال! W ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rushmore: راش مور کوهی در داکوتای جنوبی ایالا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emancipation celebration: جشن براندازی برده داری در تاریخ نوز ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overtake: در بر گرفتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meditation: دقت به کار ببندید عزیزان که مراقبه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

critter: در ترجمه ام صرفا �موجود� ترجمه کردم ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marshal: در درجه بندی نظامی فارسی: ژنرال، ام ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wind: ٢٠:٢٨ - ١٤٠١/٠١/٢٥ ابتدایی ترین معن ...

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kick in: مواجه شدن و درگیر شدن هم ممکن است م ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grade: گویا اگر بگوییم he grades the paper ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self conscious: از لحاظ روانشناسی به معنی خود آگاه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flail: در ترجمه من دست و پا تکان دادن معنی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smear: برای آرایش makeup اگر استفاده شود، ...

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

building: خیلی اوقات بیلدینگ به معنای "سازه" ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

otherwise: در دیگر سو در سوی دیگر معادل ِِ on ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brand: برند را برند می نویسید؟ حال تان خوش ...

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوژیده: خم شده، دولا شده، خمیده

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بسدین: مرجان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snowboarding: همان اسکی روی برف است، ولی بجای دو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nigga: Nigga در واقع یک کلمه نژادپرستانه م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

groupie: گروپی به انسان هایی گفته می شود که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abbreviation: Abbreviation:مخفف ( New York ➡️NY ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

petting zoo: واژه petting به معنای نوازش است و z ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coy: وقتی می گوییم کسی coy است، یعنی آن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crackling: صدای دو رگه برای مثال crackling voi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crackling: صدای دو رگه برای مثال crackling voi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

man to man: مردانه/مردونه چیزی که بین مردان می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

luxury: در جواب خانم عاطفه عارف باید بگم شم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fuddle: گوگل ترنسلیت در جایی �غوغا کردن� مع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misread: سؤ تعبیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

resolve: ۱. تصمیم گرفتن ۲. تصویب کردن، رأی د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blandishment: چرب زبانی، زبان بازی، چاپلوسی، وسوس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throw in: اضافه کردن He threw in: او افزود ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eye water: آبریزی از چشم آبریزش از ناحیه چشم آ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

faggot: فگت اصطلاحی تحقیرآمیز برای همجنسگرا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

closing time: ساعت خاموشی، ساعت تعطیلی ساعتی که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pub: مترجم ترگمان، pub را �کافه� معنی کر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intend: قصد و نیت واژه نیت را از آنجایی ذک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come along: �کنار آمدن� نیز معنا می دهد. I ca ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

must confess: اعتراف اجباری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adagio: لارا فابیان ترانه ای به همین نام من ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alert: می تواند به معنای �خبر دادن� نیز مع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hook: چوب لباسی گیره لباس جا لباسی رخت آو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pried: زمان گذشته ی pry به این واژه مراجعه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pried: زمان گذشته ی pry به این واژه مراجعه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fold: برای لباس ها، می تواند �چین و چروک� ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come: بسته به متن و محتوا، می تواند برابر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

possess: از آنجایی که برابر واژه �مستولی� اس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feel: دقت کنید، احساس برابر feel هست و وا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knight: واژه شوالیه در واقع از واژه cheval ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upon: بسته به کاربرد در متن، ممکن است برا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resolution: در حقوق: حل و فصل، فیصله، تصمیم، قط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nuance: نوانس ( به فرانسوی: nuance ) از اصط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

discombobulate: می شود معادل گیج کردن و گم و گمراه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discombobulate: می شود معادل گیج کردن و گم و گمراه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ixnay: این واژه از زبان رمزی و دست ساخته ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deal with: مقابله کردن. روبه رو و مواجه شدن. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flourish: من در متن با این جمله مواجه شدم: Hi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retrieve: در ترجمه می توان به جای پس گرفتن، ف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tallis: نوعی جامه و ردا و تن پوش یهودی است، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تالیس: یک نوع جامه ی سفیدرنگ برای یهودیان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blossom: به نظر میاد �فاش شدن� �آشکار شدن� ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outdone: در فیلم اسپایدرمن، دکتر اختاپوس می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hetero: به گی ها ( gays ) میگن homosexuel. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spilt: از دیکشنری تحلیل گران: spill : ریز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doozy: شگفت آور، عجیب و غریب، حیرت انگیز، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الیگارشی: دوستانی که سرمایه داری، یا کره شمال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set off: The pheasant was hit and the dog se ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wind: ٢٠:٢٨ - ١٤٠١/٠١/٢٥ ابتدایی ترین معن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perpetual: بی انتها یا نامتناهی اگر مفید بود، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تا دا: تادا! عبارتی است که انگلیسی زبانان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تادا: تادا! عبارتی است که انگلیسی زبانان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

تادا: تادا! عبارتی است که انگلیسی زبانان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

m c escher: موریتز کورنلیس اشر یک گرافیست هلندی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scorebook: �Scorebook� کتاب خوان الکترونیک و ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accuse: جناب عجمنده، اتهام واژه عربی است. م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at some point: بعضی مواقع، گاهی اوقات، بعضی اوقات، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apply: برای داروهای استعمال خارجی، یعنی رو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

verdict: در حقوق به تصمیم و رأی هیأت منصفه گ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost soul: شخص رقت انگیز، شخص گمراه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cerino: چوب کبریت سرینو یک برند ایتالیایی ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glass eyed: شخص تنبلی که فکر می کند بهترین است. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the iron was burning hot: یک اصطلاح انگلیسی است که در فارسی ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

there: گاهی اوقات ممکن است اول اول جمله به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

store: Store اگر به معنای جایی برای فروش چ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confide: بسته به جایگاه در متن می توان مطمئن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cancel: محض توجه کاربر عجمنده لغو واژه عربی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unload: برای اتوبوس و مترو و دیگر وسایل حمل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rickety: اگر برای مثلا صندلی به کار برود، به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drab: برای لباس ها ممکن است بسته به متن، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hound: پی کسی یا چیزی رفتن دنبال کسی یا چی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

devastate: برای انسان اگر استفاده شود می تواند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dissolve: آقای عجمنده حل واژه عربی است، نمی ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distance: به نقل از دیکشنری فرهنگ معاصر: به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ensemble: این واژه فرانسوی است به معنای با هم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

due to: برای مثال Something due to happen ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chamber: این واژه در واقع از اصل فرانسوی است ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chamber music: The chamber music Ensemble یعنی گرو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mortar: ما به هاون، هَوَنْگْ هم می گوییم، گ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

merest: کوچکترین؛ نه بیشتر و نه کمتر از آنچ ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های کوروش شفیعی