جلیل جعفری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political center or centrisme: In politics, centrism or the centre ...

جدید ٤ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

educated elites: The richest, most powerful, best - ...

جدید ١٤ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moral terms: A. : of or relating to the judgment ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

productive forces productive powers or forces of production: A 'productive force' refers to the ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بربریسم: یک سازمان غیردولتی بین المللی است ک ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

research oriented: Research - oriented refers to a min ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

research scientist: A research scientist finds solution ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to forge a pact: If one person or institution forges ...

٤ روز پیش

ثبت اولین پرسش

-

بپرس

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

research imperative: The research imperative as the purs ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cutting edge research: Cutting edge research usually addre ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extraordinary professor: In Germany, professor without chair ...

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

endowment fund: A endowment fund or financial endow ...

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unreserved: Without reservations; complete. تم ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

timely news: Events or stories that have recentl ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personal resignation: A resignation letter for personal r ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fairly: بگویی نگویی، بگی نگی، بفهمی نفهمی، ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reasonable hope: Reasonable hope as a practice is no ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

altogether: در جملات دارای بار منفی: از هر نظر ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

piecemeal measures: One piece at a time : gradually. 2. ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

normal conditions: Normal Conditions means operational ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

modest result: Not large in size or amount, or not ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nestle: جاخوش کردن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gross abuse: Gross abuse means knowingly causing ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to arrange for something: To make plans so that something hap ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come to consider: It can be used to introduce a new p ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political boundaries: Political boundaries are the dividi ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a major shift: A major shift refers to a significa ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the situation with: The phrase 'the situation with' is ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prevailing norm: Prevailing norms is a term used to ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

engineering school: A technical school offering instruc ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in someone's judgment: According to someone's opinion به ب ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

minter: ضراب سکه/کسی که سکه درست می کند/مبد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

provided input: Advice or opinions that help someon ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

individual paper: Records created and originally kept ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one phrase: A phrase is a group of words that w ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

experiment: دقیق شدن روی چیزی, از چند و چون چیز ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

living in clover: If you say that someone is in clove ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

then recently: At that time/Over that period of ti ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sit in jail: "sit in jail" is a correct and usab ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

according to one account: Such as a story. بنابر روایتی/بناب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so obvious: 1. easy to see or understand; evide ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social institution: An institution is a humanly devised ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very largely: 1. principally; to a great extent. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self reflectiveness: Self - reflection is the ability to ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

real estate broker: دلال املاک

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whiskey runner: A person trading or selling whisky, ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oratorio: قطعه موسیقایی بزرگ برای اجرا با ارک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to blast someone: To criticize someone or something s ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sticky keys: Sticky keys is an accessibility fea ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

autograph book: An autograph book ( also known as a ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set up the stall: To make all the necessary plans or ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no better than one should be: Sexually promiscuous or of doubtful ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infant exposure: In ancient times, exposition ( from ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's get one thing perfectly clear: I want you to understand completely ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one thing after another: Used to complain about the large nu ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

careful management: Giving a lot of attention to what y ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fleapit: چرک و چیل، فکسنی، زهواردررفته، درب ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run down cinema: سینمای قدیمی/کلنگی/

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برگشتنی: دربازگشت، هنگام برگشتن، هر چیزی که ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

christmastide: موسم میلاد ( انگلیسی: یک دوره جشن د ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teddy bear coat: At some point in history, given tha ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cloche hat: The cloche hat or simply cloche is ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

got interested: Wanting to give your attention to s ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to go to tula with your own samovar: Literally, “to go to Tula with your ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high denomination banknotes: اسکناس درشت، پول درشت کاغذی.

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get or take the bit between one's teeth: To start doing something in a very ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

words get around: When word gets around, news spreads ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoot someone down: 1. To shoot and usually kill someon ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

borscht: سوپ بُرش یک غذای سنتی از اروپای شرق ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being a target: 1. An object of ridicule or critici ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stub out something: To stop the end of something, such ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have or want nothing to do with someone or something: To have or want no connection or in ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tempt out of: This phrase is used to mean to pers ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حقه اطمینان: ترفند اعتماد به نفس

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

garter belt: بند جوراب

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

form of charity: There are four main legal forms for ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nasty disposition: A disagreeable, irritable, or malev ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prayer wheel: چرخ نماز، چرخ دارما، چرخ گیتی یا رو ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set about something: To start to do or deal with somethi ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to have a nice one: "Have a nice one" is a casual way o ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

raise one's hat: کلاه از سر برداشتن به نشانه احوالپر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quiet enough: Characterized by an absence or near ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deputy manager: Deputy managers are second - in - c ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be stung: Slang: Aroused to impatience or ang ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be at rock bottom: If something has reached rock botto ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not the same: As something or someone was formerl ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to sound somebody or something out: To talk to someone in order to find ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all boys: Being “all boy” seems to mean playi ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parade ground: A place where troops assemble regul ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be a scholar: A person who has done advanced stud ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mahomet and the mountain: This phrase does not belong to Prop ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open up the market: Freely competitive market in which ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slovenliness: The fact of being careless, untidy ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bitter alum: Alum is bitter to taste and soapy t ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if a situation or problem arises: You can use it when you're talking ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anything to do with: 1: involvement with ( a person ) in ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roof space: An attic ( sometimes referred to as ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a to do: A commotion or fuss. غوغا، هیاهو، ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be guarded: If you describe someone as guarded, ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plastered hair: To smooth down with a sticky or shi ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cause disappointment: To fail to meet the expectation or ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get what's coming to one: To get the punishment one deserves. ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

honest to a fault: The phrase honest to a fault descri ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sit on your fanny: The part of the body that you sit o ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just get on with it: To start or continue doing somethin ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

servants’ hall: The servants' hall is a common room ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be a doubting thomas: A person who refuses to believe any ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chevalier guard regiment: The Chevalier Guard Regiment was a ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calm voice: Voices with a moderate pitch and a ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personal maid: Domestic. lady - in - waiting. lady ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

luxuriate in something: To get great pleasure from somethin ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at the far end: Used to refer to something that is ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

protegee: A person who is guided and supporte ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

times being what they are: It simply means you must consider t ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

block of houses: A city block is a block of houses, ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

again: وقتی در ابتدای جمله و پس از آن ویرگ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in shock: در اثر تصادف یا ضربه روحی: مات و مب ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to have flat eyes: This type of eye does not have much ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be one's line: To be the type of thing that someon ...

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

سلام تعادل اقتصادی. در علم اقتصا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rapping out: If you rap out an order or a questi ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lounge lizard: A lounge lizard is a man who freque ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all except: With the exclusion of; excluding; s ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tie and tails: Formalwear consisting of full eveni ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

camping out: To stay and sleep in an outside are ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be high: a. : filled with or expressing grea ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moonlit: پرتوی ماه، مهشید، ماهتاب.

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hatcheck: of, noting, or engaged in the check ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

civvy: civilian clothes, as opposed to uni ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elaborate clothing or costumes: Elaborate clothing or material is m ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to subject someone to something: To cause or force ( someone or some ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

protect: چهارده بار معنی محافظت یا محافظت کر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stood like a rock: Firm, dependable محکم و قابل اعتماد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fallen soldier: سرباز کشته شده در جنگ، سرباز شهید،

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

order somebody around: To tell someone what to do in an an ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

state occasion: An official formal occasion with tr ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lack of interest: Indifference is the trait of lackin ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lack sympathy: If you lack sympathy ( a feeling of ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to put someone's mind to something: to decide you are going to do somet ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

characteristically: مشخصه، منحصر بفرد

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being out of control: No longer under management, directi ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no soul: Lacking any humanizing qualities or ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soiled goods: Soiled goods means a used, dirty pr ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tone someone down: Make less strong or intense; soften ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

country gentleman: A wealthy man living in his country ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stage designer: A scenographer, also known as a sta ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sliding shutter: Rather than being mounted inside a ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn up: دیده شدن به چشم آمدن آفتابی شدن به ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

telephone switchboard: A telephone switchboard was a devic ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raised flesh: Milia are white, raised, hard bumps ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raised skin: Milia are white, raised, hard bumps ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

You can use it when referring to a ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

towpath: باریکه راه/پیاده راه کنار رودخانه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

and: پیرو نظر دکتر محمدرضا ایوبی صانع بن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waiter service: More commonly known as sit - down s ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pox ridden: Facetious ( of a man ) harassed by ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hope in hell: If you say that someone has not got ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the day of awakening: It is time to awaken out of the dre ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

compare to or compare with: "Compare to" expresses similarity b ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put the top down: To lower or remove the roof of a co ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

passenger’s seat: The front seat of a vehicle ( such ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

safelight: نور امن ( نور فانوس دریایی ) نورها ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am developing: You can use it to describe somethin ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barely: _ How’s Nina’s car running? - Bare ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

planes of the face: Imagine the face as a 3D sculpture ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to read someone's soul: مترادف است با: to see someone's so ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

line a route: If people or things line a road, ro ...

٤ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

سلام در جمله But the little ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

panjandrum: پانجاندرام: سلاحی شامل تعدادی راکت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the hell you say: 1. ( idiomatic ) I vehemently disag ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're a hell of a guy: A really good person. آدم کار درست ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hell with you: Used to say in a forceful and angry ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a man woman of his her word: Someone who keeps their promises. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smoke someone or something out: If you smoke out an animal or perso ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to make a study of: To think about and consider so that ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

private view: An occasion when a few people are i ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to tap the side of the nose: This common gesture means something ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

surly looking: 1 : menacing or threatening in appe ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that is the rub: The difficulty or problem. مشکل ای ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

say boo to goose: Said to mean that someone is very q ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

may the best man win: The phrase "May the best man win" i ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swear to something: ( informal ) to say that something ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep coming back: It is used to emphasize that someon ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in just a glimpse: A very brief, passing look, sight, ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

simply said: خیلی عادی گفتن، یکهو گفتن، بدون ابه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you know what i mean: Expressing the hope that one has be ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flash something around: To show something to a lot of peopl ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arm sling: بازوبند، اسلینگ شانه. وسیله ای که ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

having intuition: An ability to understand or know so ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

toad like: Similar to, or resembling, a toad. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

next thing i know: Used to say that something happened ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

despite himself: Even though one does not want to. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

know something like the back of one's hand: To know something completely. با چ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be blank faced: مترادف است با poker face به معنای: ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flurry of activity: Sudden commotion, excitement, or co ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a glimpse: If you get a glimpse of someone or ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get on the phone: Using a telephone to talk to someon ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

down someone's way: In the place where someone lives. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inland port: بندر داخلی یا بندر درون سرزمینی: ب ...

٥ ماه پیش

مدال‌های جلیل جعفری