دکترحامد رسولی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shortest operating time: کوتاهترین زمان عمل جراحی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reinsurance: بیمه مجدد، بیمه اتکایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diametric: قطری، شدیدopposite, antipodal, ، مخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

segmental: قطعه قطعه، بندبند، جدا جدا، بخش بخش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discogenic: discogenic Discogenic pain is a for ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marl: گل اهک، مارن، سنگ اهک ابی ( بف ) ، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

porous cervical cages: کیج های گردنی متخلخل این نوع کیج ها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

willful: خودسر، مشتاق، مایل obstinate, heads ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glenoid: کاسه ای، گود مجوف، حفره دار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vertebral cages: کیج های ستون فقرات که در اعمال اسپا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prefacer: دیباچه نگار

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fist: He/she is close fisted اصطلاحا یعنی ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dysregulating: بی نظمی. عدم تعادل

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freeze: منجمد شدن، یخ بستن، بی اندازه سرد ک ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heterotrophic ossification: استخوان سازی هیتروتروفیک . یعنی رشد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mechanical test: تست مکانیکی آزمایش مکانیکی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

load cells: سلول وزن کشی یا مبدل وزن ( به انگلی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stew: brothel, bagnio, bawdy house, borde ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

merit: ارزش، شایستگی. سزاواری، لیاقت، شایس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

polyorchidism: چند بیضه ای

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

advocacy: مدافعه، دفاع، وکالت

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lentigo: گندمه، ککمک، کنجدک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

formalin: در ذیل فرمایش استاد سلطانی زرندی با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undoubtful: بدون شک و تردید، بی شک ، مطمئن، بدو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وقت تمومه: Time is up

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وقت تمومه: Time is finished Time is over Time ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pally: همدستی. خودمانی. شریکی. دوست جونی. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poultice: ضماد روی محل درد گذاشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out look: چشم انداز. رویکرد دور نما، منظره، چ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amatory: شهوت انگیز، عشقی، عاشقانه، عشق امیز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

templating: قالب بندی کردن، الگو و شابلون زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

word of gospel: سخنی از انجیل مقدس. کلامی از انجیل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

croquet: بازی کروکه، نوعی بازی با گوی وحلقه، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lister: حاشیه دوز، سجاف دوز، ماشین خیش یا ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clite: به معنای کلیتوریس یا زبانک روی نقطه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enzootic: مرض همه گیر دامها، امراض فصلی و ناح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

choline: A natural amine, C5H15NO2, often cl ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هزاررود: درود و هزاران درود به هزار رود یک ق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

puffery: publicity, advertising, buildup, hy ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yond: دورتر، عقب تر، آن، آنها

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mamm: خطاب به خانم بزرگسال مثلا سرکار عال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

winner of the contest: He was the winner of the contest او ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leftie: طرفدار جناح چپ، چپی، چپ دست ، چپ گر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corpora cavernosal: بافتهای اسفنجی مانند دور میزراه ( م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

penile induration: پزشکی: سفتی یا سختی آلت تناسلی مردا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corpus cavernosum: پزشکی ( ارولوژی ) : بافت نعوظی داخل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right time: زمان صحیح، زمان درست، زمان واقعی، و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nerve sparing: نگهدارنده عصب، محافظ عصب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unselected: غیر منتخب، انتخاب نشده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baroque: ارایش عجیب وغریب، بی تناسب، وابسته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bruise: کبود کردن؛ کبودی خون مردگی، کوبیدن، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equire: Acquire درستش این کلمه است بدست آو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punnet: زنبیل کوچک، سبد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

end points: نقاط پایانی، نقاط انتهایی، نکات پای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fewtrils: Trifles جزئی، اندک، ناچیز، کمی،

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

voided: خالی، تهی، عاری از، بی اعتبار، باطل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sojourner: آدم سیار، ساکن موقتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بنارود: بنارود، روستایی است از توابع بخش مر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compile: put together, accumulate, amass, co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manifestly: به طور واضح و آشکار. بطور شفاف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

senescence: دوره سالخوردگی، کهولت سن، پیری، پیر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

illstrator: املا درستش illustrator است به معنای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

multimorbidity: چند بیماری ، چند مرض

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

geriatric ward: بخش سالمندی، بخش سالمندان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paediatric: دارو و درمان کودکان. طب خردسالان. ط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compile: جمع آوری کردن همگردانی کردن، توده ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

recalcitrant: مقاوم . خودمختار. چغر. بد بدن. کله ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knives: چاقوها. تیغ ها. کاردها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right: It serves him right تا چشمش کور شود ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

small talk: خوش و بش، گپ و گفت خودمانی، گفتگوی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

said: I said what I said حرف، حرفه منه 😎

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

registration: ثبت نام ثبت کردن، نام نویسی، اسم نو ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idiopathy: صفت خاص، علاقه خاص، ناخوشی جداگانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knee joint: مفصل زانو تشکیل شده از فمور و تیبیا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

musterbate: عادتی بسیار زشت و ناپسند که در بین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

musterbation: استمنا. ناچاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stoop: دولاشدن، خم شدن، سرفرود اوردن، خمید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perish: die, be killed, expire, lose one's ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coroner: مامور بررسی و تحقیق در مورد علت مرگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pimple: Spotکورک، عرق گز، جوش دراوردن boi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obstipation: انسداد روده، یبوست شدید، یبوست زیاد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bilk: frustrate, baffle, balk, beat, circ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bilk: گول، کلاه سر ( کسی ) گذاشتن، از پرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pillar: support, column, pier, post, prop, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lineage: دودمان، اصل ونسب، اجداد، اعقاب، نیا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abysmally: ژرف، گردابی، ناپیمودنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enucleation: تخلیه یا درآوردن اندامی مانند: چشم، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interoperative: بین عمل جراحی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chemosensitive: شیمیایی حساس در پزشکی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

psychopharmaca: داروهای روانگردان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reconvalescent: Reconvalescent patients بیماران درح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low normal: زیر نرم، زیر نرمال، کم نرمال، پایین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convex: Convexمحدب، برآمده، برجسته Concave ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heyday: فصل درو محصول و خرمن ، جهان آخرت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jolt: jerk, bump, jar, jog, jump, lurch, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jolt: تکان دادن یا خوردن، تکان دادن، دست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chug: صدای لوکوموتیو، صدای انفجاری که گاه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lineage: ancestry, blood, descent, extractio ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cease: متوقف کردن موقوف کردن، قطع کردن عمل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gobble: devour, bolt, cram, gorge, gulp, gu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barge: دوبه، کرجی، با قایق حمل کردن، سرزده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

load frame: قاب بارگذاری. فریم بارگذاری. ابزار/ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dull: کسل کننده تیره کردن، کند شدن، گرفته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear: وصول کردن، خالص، پاک ، تخلیه جمع کر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

holy: پرهیزکار مقدس، منزه و پاکدامن، وقف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corvette: رزمناوی که یک ردیف توپ دارد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

timer: زمان سنج، وقت نگهدار هر راننده، کسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prank: شوخی امیخته با فریب، شوخی خرکی، مزا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collateral: رباطهای زانو Anterior Cruciate Lig ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fickle: Fortune is fickle چنین نبوده و چنان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mope: خودخوری کردن، غصه خوردن افسرده بودن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vomit: قی کردن، استفراغ کردن، برگرداندن، ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hasty: speedy, brisk, hurried, prompt, rap ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intranet: شبکه اینترانت و محلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pillage: تاراج، یغما، غارت کردن، قانون فقه: ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

propulsion: نفوذ، خروج، دفع، حرکت، رانش، سوق، پ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

natal: زایشی. مولودی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preceding: previous, above, aforementioned, af ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ploy: تمحید، عمل، اقدام، کار، امر، ورزش، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glide: حمله با سر دادن شمشیر روی شمشیر حری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

little: Great boast little toast اصطلاحا: پ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

basket: Don't put all your eggs in one bask ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

basket: cause, aim, goal, grounds, incentiv ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blacklist: فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boner: error, blooper, blunder, bull, bung ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sunday: When two sundays meet اصطلاحا یعنی: ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comprende: Comprehend دریافتن، درک کردن، فهمید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vagina: واژن. آلت تناسلی زنان. مهبل، نیام، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

graze: مسیر تراشنده، نزدیک به زمین، تیر تر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defiant: resisting, audacious, bold, daring, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

residency: محل اقامت، اقامتگاه، ( طب ) اقامت پ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

antioxidant: a substance in some foods that clea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

antioxidant: آنتی اکسیدان یا ضد اکسنده ماده ای د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innate: معانی مترادف inborn, congenital, co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lore: اموزش، معرفت، دانش، مجموعه معارف وف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lore: traditions, beliefs, doctrine, sayi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dust: When the dust settled وقتی آبها از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turtle: هر نوع لاک پشت ابی، کبوتر قمری، لاک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

see: perceive, behold, catch sight of, d ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

temptation: اغوا، وسوسه، فریب، ازمایش، امتحان، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jolly: سر کیف، خوشحال، بذله گو، خیلی شاد و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stimulated: فعال کرده، به فعالیت واداشته تحریک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

see: دیدن؛ فهمیدن، متوجه شدن؛ کسی را ملا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rock: تخته سنگ، صخره تکان دادن، جنبیدن، ت ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

account: On my own account به حساب خودم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

test drive: رانندگی با ماشینی که قصد خرید آنرا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terminal: الکترونیک: پایانه، پایانی، ترمینال، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foster mother: دایه، مادر رضاعی، پرستار، شیرده، ما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innate: inborn, congenital, constitutional, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reluctant: بی میل، مخالف، ناراضی، نا رضا، بی ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

puff: Puff with pride باد تو دماغ انداختن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tabloid: روزنامه مصور و نیم قطع sensational, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhibit: به نمایش گذاشتن. نمایش دادن، در معر ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mortality: impermanence, transience - killing ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

YA: Ye بله، بلی، Yo سلام غیر رسمی یا د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

Intension: قصد، نیت اراده، عمد، منظور، خیال، غ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

visor: Vizor ) افتاب گردان، لبه پیش امده ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

YA: Ye بله، بلی، Yo سلام غیر رسمی یا د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ini: Ini mini, maini , mow Catch a tige ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snugly: با اماده گی ومجهز، گرم ونرم، بانداز ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nobody: nonentity, cipher, lightweight ( in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mistake: خطا. غلط، اشتباه کردن، درست نفهمیدن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

advanced: پیشرفته. عالی، جلویی، ترقی کرده، پی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fighter: جنگجو، رزمنده. جنگ کننده، جنگنده، م ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

celebrity: personality, big name, big shot ( i ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barrenness: عقیمی، بی حاصلی، بی باری، نازایی، خ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pup: توله سگ، بچه سگ ماهی، توله زاییدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

market: The market rose بازار رونق گرفت The ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

market: The market fell بازار کساد شد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fragile: delicate, breakable, brittle, daint ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fragile: fragile, delicate, frail, insubstan ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fomentation: تحریک. ترویج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ideate: To form an idea of; imagine or conc ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anamnesis: خاطره، شرح حال، یادآوری

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fornix: طاق ( فورنیکس ) . نوار سفید زیر نیم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

submicroscopic: زیر میکروسکوپی، خیلی ریز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

submariner: کارگر زیر دریایی، علوم نظامی: خدمه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intersexual: میان جنسی، دوجنسیتی، بین جنسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tumescence: بادکردگی، ورم، آماس، انقباض، سفتی، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

continuer: دنبال کننده. ادامه دهنده. تحمل کنند ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های دکترحامد رسولی