دکترحامد رسولی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fate: Fate was so decreed قسمت چنین بود

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fate: destiny, chance, divine will, fortu ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eye: It's all my eye مزخرف است، دروغ اس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fig: انجیر چیز بی بها، آرایش، صف آرایی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

name: اسم، نام بردن، به نام صداکردن نام و ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extract: pull out, draw, pluck out, pull, re ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strive: سعی کردن کوشیدن، کوشش کردن، جهد کرد ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beautiful: زیبا. قشنگ. خوبرو. خوشگل. جذاب. گیر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interest: Such things just don't interest me ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intricate: بغرنج. پیچیده

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

need: A friend in need is a friend indeed ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conjecture: ظن، تخمین، حدس زدن، گمان بردن، گمان ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

garnish: پارچه سفید، علامت محل عبور سیم مسلح ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aback: unawares, short, sudden, suddenly, ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sputter: تند ومغشوش سخن گفتن، باخشم سخن گفتن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoe: If I were in your shoes اگر من به ج ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sacrilege: توهین به مقدسات، سرقت اشیاء مقدسه، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

authentic: اصل، معتبر، درست، موثق، قابل اعتماد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feather: He is in high feather کیفش کوکه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feather: پر با پر پوشاندن، با پر آراستن، بال ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feather: type, breed, ilk, kidney, kind, ord ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feather: Fine feathers do not make fine bird ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

murmur: mumble, mutter, whisper - grumble, ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caustic: نیشدار، تند، تیز، هجو امیز، سوزش او ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scenic: picturesque, beautiful, panoramic, ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تیامو: Te amor در اسپانیایی یعنی دوستت دار ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suffer: احساس درد و ناراحتی کردن، از چیزی ر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guerilla: پارتیزان، جنگجوی غیر نظامی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ARM: بازو دست ( از شانه تا نوک انگشت ) ، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ARM: دست ( از شانه تا نوک انگشت ) ، شاخه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ARM: upper limb, appendage, limb ( Espe ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tenor: صدای تنور، صدای زیر مردانه مفاد، نی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proposal: The proposal was approved پیشنهاد م ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

participatory: شرکتی ، مشارکتی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

picture: در پزشکی: شرح و توصیف

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whistle: سوت. صفیر. سوت زدن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patron: حامی. حافظ، نگهدار، پشتیبان، ولی نع ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pooped: له و لورده، خسته و کوفته، مالیده، ج ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rome: All roads lead to Rome هر جا بری آس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cramp: گرفتگی عضله، چنگه، چنگوک، گرفتگی عض ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

binge: عیاشی، شراب خواری، میگساری

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ration: جیره غذایی، ( نظ ) . جیره، مقدار جی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

panik: املا درستش panic به معناهای زیر میب ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concert: کنسرت. انجمن ساز و آواز، هم آهنگی، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

word: کلمه. واژه پرداز . لغت، لفظ، گفتار، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

center: مرکز. میان، وسط، نقطه مرکزی، درمرکز ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rascal: ادم رذل، شخص پست، ادم حقه باز، پست ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accelerate: شتاب گرفتن، شتاباندن، تسریع کردن، ت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grass: The grass is greener on the other s ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tartar: زبان تاتاری، تاتار، ته نشین، رسوب، ...

٧ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concert: کنسرت. انجمن ساز و آواز، هم آهنگی، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paper: کاغذ در کاغذ پیچیدن، روی کاغذ آوردن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chest: سینه صندوق، یخدان، جعبه، تابوت، خزا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marked: He is a marked man in the family ا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overlying: Over lying بیش از حد دروغ گفتن ( اگ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dine: ناهار خوردن، شام خوردن، شام دادن. غ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plague: !Plague on it مرده شورشو ببره

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

migrant: مهاجر ( معنی عام: انسان، حیوانات و ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tropics: نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

activation: فعال سازی. به کارانداختن، به فعالیت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detour: diversion, bypass, indirect course, ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stroll: آرام و ریلکس قدم زدن قدم زنی، گردش، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rifle: زیر و رو کردن توپ بدون عقب نشینی، د ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

antagonist: opponent, adversary, competitor, co ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

antagonist: هم ستیز، هم اورد، مخالف، ضد، رقیب، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sore: Do not put your finger in my sore ن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foreign body: در پزشکی loose body هم به معنای جسم ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reckless: بی احتیاط بی پروا، بی بیاک، بی ملاح ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infusion: دم کرده، ریزش، ریختن، پاشیدن، القاء ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plumb: شاغول بنایی، سطح شاغولی ( n. ) ژرف ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

locate: چیزی را در یک مکان ساختن، بنا کردن ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

governer: املا درستش governor است فرماندار. و ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ablation: ریشه کنی، ساییدگی، ( طب ) قطع عضوی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

butter: کره . روغن زرد، کره مالیدن، چاپلوسی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crude: خام. ناپخته. بی پروا. بی دقت. زمخت.

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gluten: موم اندر اب، ماده چسبنده گندم، چسب، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punch: He is pleased as punch اون با دمش گ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attentive: مواظب، ملتفت، متوجه، بادقت

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

realist: واقع گرا واقع بین، تحقق گرا، راستین ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lit: You are so lit خیلی خفنی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oblivion: فراموشی، نسیان، از خاطر زدایی، گمنا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cervical cages: کیج های گردنی از جنس تیتانیوم، کروم ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

real in vitro mechanical test: تست مکانیکی واقعی در محیط آزمایشگاه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consistent feature: ویژگی سازگار. امکان سازگاری. شاخص س ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transarticular: فرا مفصلی. ترا مفصلی. ماورای مفصلی. ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taskmaster: کارفرما، سرکار، مباشر ظالم، جبار، س ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worm: کرم خزنده، خزیدن، لولیدن، مارپیچ کر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hyalinization: پزشکی: نیم شفاف یا مات شدن یا به اص ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intervertebral discs: دیسکهای بین مهره ای . دیسک بین مهره ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abundant: بسیار. فراوان. وافر. سرشار. زیاد. خ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pincers: انبرک. انبر. چنگک . چنگول. گازانبر. ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

verify: check, authenticate, bear out, conf ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pigeon: He came and put the cat among the p ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immense: بی نهایت بی اندازه، گزاف، بی کران، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clip: کلیپ، ویدیوی کوتاه گیره کاغذ، گیره ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lavish: فراوانی، وفور، اسراف کردن، ولخرجی ک ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

analysis: آنالیز، تحلیل و بررسی آنالیز ریاضی، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retaliate: تلافی کردن. تاوان دادن، عین چیزی را ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retaliate: تلافی کردن تاوان دادن، عین چیزی را ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

driven load: بار رانده، مقدار بار رانده شده در ف ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glossal: مربوط به زبان، زبانی Of or relating ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prosy: کسل کننده. خسته کننده. طول و اطناب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kingcup: الاله تکمه دار، الاله خزنده

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

actinism: The intrinsic property in radiation ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

value of yield load: مقدار بار بازده

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in vitro mechanical test: تست یا آزمایش مکانیکی در محیط آزمای ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cellular senescence: پیری سلولی. کهولت سلولی. ازکار افتا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bone turnover: تغییر و تبدیل استخوان. بازده استخوا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beacoup: Beaucoup دیکته درستش اینه و" بوکو " ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fervent: ardent, devout, earnest, enthusiast ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

geographic demarcation: مرزبندی جغرافیایی. حد بندی محلی یا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

metal projection: برآمدگی فلزی. بیرون زدگی فلزی. قلمب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steel loaders: بارگرهای فولادی. بار کننده های استی ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coo: صدای کبوتر وقمری، بغبغو کردن، با صد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prawn: میگو. شاه میگو. خوراک میگو. گوشت می ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knot: نات، گره دریایی ( برابر با 0 183متر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mainly: عمدتا. اساسا. بیشتر. اکثرا. در اصل. ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hump: گوژ، کوهان، برامدگی گرد، پیاده روی، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worm: wretch, blighter, lowlife, mucker, ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gorget: گلو پوش، گلو پناه، زره گردن، طوقه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call to act: دعوت به اقدام

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

croquette: Croquet شبیه این کلمه به معناهای ب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

debris particles: ذرات باقیمانده. لاشه باقیمانده The ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epoxy: نوعی اندود پلاستیکی لوله ها

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

musterbation: سلام و عرض ادب و احترام استاد کتابد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vertebral bodies: جسم مهره یا تنه مهره ( به انگلیسی: ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whipster: شخص سبک، بچه کوچک

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cumulative: تراکمی، تجمعی، انباشته، یکجا، جمع ش ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

country: کشور مملکت، دیار، بیرون شهر، دهات، ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gonococcus: انگل یا میکرب سوزاک، گونوکوک

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shortest operating time: کوتاهترین زمان عمل جراحی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reinsurance: بیمه مجدد، بیمه اتکایی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diametric: قطری، شدیدopposite, antipodal, ، مخ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

segmental: قطعه قطعه، بندبند، جدا جدا، بخش بخش ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discogenic: discogenic Discogenic pain is a for ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marl: گل اهک، مارن، سنگ اهک ابی ( بف ) ، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

porous cervical cages: کیج های گردنی متخلخل این نوع کیج ها ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

willful: خودسر، مشتاق، مایل obstinate, heads ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glenoid: کاسه ای، گود مجوف، حفره دار

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vertebral cages: کیج های ستون فقرات که در اعمال اسپا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prefacer: دیباچه نگار

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fist: He/she is close fisted اصطلاحا یعنی ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dysregulating: بی نظمی. عدم تعادل

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freeze: منجمد شدن، یخ بستن، بی اندازه سرد ک ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heterotrophic ossification: استخوان سازی هیتروتروفیک . یعنی رشد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mechanical test: تست مکانیکی آزمایش مکانیکی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

load cells: سلول وزن کشی یا مبدل وزن ( به انگلی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stew: brothel, bagnio, bawdy house, borde ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

merit: ارزش، شایستگی. سزاواری، لیاقت، شایس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

polyorchidism: چند بیضه ای

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

advocacy: مدافعه، دفاع، وکالت

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lentigo: گندمه، ککمک، کنجدک

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

formalin: در ذیل فرمایش استاد سلطانی زرندی با ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undoubtful: بدون شک و تردید، بی شک ، مطمئن، بدو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وقت تمومه: Time is up

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وقت تمومه: Time is finished Time is over Time ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pally: همدستی. خودمانی. شریکی. دوست جونی. ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poultice: ضماد روی محل درد گذاشتن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out look: چشم انداز. رویکرد دور نما، منظره، چ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amatory: شهوت انگیز، عشقی، عاشقانه، عشق امیز ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

templating: قالب بندی کردن، الگو و شابلون زدن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

word of gospel: سخنی از انجیل مقدس. کلامی از انجیل

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

croquet: بازی کروکه، نوعی بازی با گوی وحلقه، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lister: حاشیه دوز، سجاف دوز، ماشین خیش یا ش ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clite: به معنای کلیتوریس یا زبانک روی نقطه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enzootic: مرض همه گیر دامها، امراض فصلی و ناح ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

choline: A natural amine, C5H15NO2, often cl ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هزاررود: درود و هزاران درود به هزار رود یک ق ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

puffery: publicity, advertising, buildup, hy ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yond: دورتر، عقب تر، آن، آنها

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mamm: خطاب به خانم بزرگسال مثلا سرکار عال ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

winner of the contest: He was the winner of the contest او ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leftie: طرفدار جناح چپ، چپی، چپ دست ، چپ گر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corpora cavernosal: بافتهای اسفنجی مانند دور میزراه ( م ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

penile induration: پزشکی: سفتی یا سختی آلت تناسلی مردا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corpus cavernosum: پزشکی ( ارولوژی ) : بافت نعوظی داخل ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right time: زمان صحیح، زمان درست، زمان واقعی، و ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nerve sparing: نگهدارنده عصب، محافظ عصب

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unselected: غیر منتخب، انتخاب نشده

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baroque: ارایش عجیب وغریب، بی تناسب، وابسته ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bruise: کبود کردن؛ کبودی خون مردگی، کوبیدن، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equire: Acquire درستش این کلمه است بدست آو ...

٨ ماه پیش

مدال‌های دکترحامد رسولی