دکتر رسولی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

munificent: generous, beneficent, benevolent, b ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contribute: اذعان کردن، درمیان گذاشتن، موجب، با ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come on: یالا، عجله کن، بجنب، تکونی بخور، بد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow: She got blown up by her boss for be ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chronic: مزمن. دیرینه، سخت، شدید habitual, a ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

glutton: ادم پر خور، شکم پرست، دله. به اصطلا ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inducing: اغوا، تحمیل، القا، وادار، فراهم، اس ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

postnatal: پسازایمان، پس از زایمان، پس از تولد

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concert: کنسرت. انجمن ساز و آواز، هم آهنگی، ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

between: amidst, among, betwixt, in the midd ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nationwide: national, countrywide, general, wid ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

storey: Date: 1300 - 1400; Origin: story; p ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

storey: He is wrong in the upper storey بال ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

will: وصیت. میل . اراده . خواسته. مشیت، ا ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

encourage: دلگرم کردن، تشویق کردن ترغیب کردن، ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frag: قتل عمدی یا اقدام به قتل یک سرباز، ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ache: I ache for you دلم برات پر میکشه، خ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn: نوبت دور زدن، پیچ مسیر، تاباندن، پی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ditch: ابرو کنار راه، کنده، چاله، سنگر راب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bridal: matrimonial, conjugal, connubial, m ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boot: یک جفت ) چکمه. راه اندازی، بوت، سود ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

premise: پیش فرض. قضیه ثابت یا اثبات شده، بن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

premise: assumption, argument, assertion, hy ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

repertoire: range, collection, list, repertory, ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ache: Toothache دندان درد Backache کمردرد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

avenger: کین خواه، خونخواه، دادگیر، انتقام ج ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infiltrate: نفوذ کردن در منطقه، تراوش کردن، نشر ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feather: Birds of a feather flock together ک ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

second: next, following, subsequent, succee ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrong: اشتباه. مخالف اخلاق یا قانون، ناحق، ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raw: Is that right you eat raw fish for ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suspect: مشکوک بودن. بدگمان شدن، ظنین بودن، ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vigor: قدرت، نیرومندی، زور، نیرو، انرژی، ت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

some: ٢٧سلام جناب استاد قربانی با همه احت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

justify: توجیه کردن. هم تراز کردن، قضاوت کرد ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boot: چکمه راه اندازی، بوت، سود، کفش فوتب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

haste: More haste, less speed Haste makes, ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

definitive: قطعی، قاطع، صریح، معین کننده، نهایی ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trail: به دنبال کشیدن پشت سر یکدیگر قرار گ ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chive: تعقیب کردن، اذیت کردن. پیازچه، پیاز ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

program: برنامه، نرم افزار؛ برنامه تلویزیونی ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

haste: شتاب، سرعت، عجله کردن، قانون فقه: ت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ligature: بستن، وصل کردن، پیوند دادن، اتصال و ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lemon: لیموترش. رنگ لیمویی، ورزش: باخت عمد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proud: متفخر، مایه افتخار، سربلند

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

formation: ساختار، تشکیل. صورت بندی، فرم، زیرگ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gorge: دره کوچک، حلق، دره تنگ، گلوگاه، ابک ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reconcile: وفق دادن، سازگار کردن صلح دادن، آشت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ache: hurt, pain, pound, smart, suffer, t ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collide: crash, clash, come into collision, ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

migrate: نقل مکان، جابجایی، کوچیدن، جابجا شد ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complication: عوارض بیماری. عواقب . پیچیدگی. مشکل ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

variant: قابل تغییر، مغایر، نوع دیگر، گوناگو ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slot: شکاف. چاک دادن، شیار درآوردن، رنده ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intestinal: روده ای، امعایی، روده دار، مجرای گو ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desirable: مطلوب، پسندیده. مرغوب، خواستنی، خوش ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

degenerate: هم ارزی، چند حالتی، هم تراز، تباه، ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bit: کم. خرده، تکه، پاره، ریزه، ذره، لجا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glutton: ادم پر خور، شکم پرست، دله. به اصطلا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

program: برنامه، نرم افزار؛ برنامه تلویزیونی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frilly: دارای تزیینات. دارای زوائد. پر زرق ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bridal: matrimonial, conjugal, connubial, m ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

justify: توجیه کردن. هم تراز کردن، قضاوت کرد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chive: تعقیب کردن، اذیت کردن. پیازچه، پیاز ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scalding: بااب گرم سوزاندن، اب جوش ریختن روی، ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

browbeat: عتاب کردن، تشر زدن، نهیب زدن به

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ache: I ache for you دلم برات پر میکشه، خ ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alliteration: اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشاب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AIR: هوا دم، هوای دم، فضا، هوایی، هر چیز ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recantation: انکار، دست کشی، ترک

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

constant: همیشگی، پایا. مداوم، پایدار، ثابت ق ...

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reluctant: unwilling, disinclined, hesitant, l ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

emitter: ساطع کننده، تشعشع کننده، منتشر کنند ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regulation: کنترل، نظارت. مقررات و نظامات، نظام ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disturb: interrupt, bother, butt in on, disr ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cantor: a man who leads the prayers and son ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infidel: کافر، بیدین، بی ایمان، شخص غیر مومن ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall out: دعوا و مشاجره کردن اتفاق افتادن، رخ ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trigger: ماشه. مدار رهاساز، برانگیزنده، پاشن ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

multicentre: چند مرکزی , چند حوزه ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defects: نواقص، عیوب، خطاها، اشتباهات

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stationery: ثابت، نوشت افزار، لوازم تحریر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

colleoni: به ایتالیایی یعنی بیضه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear: وصول کردن، خالص، پاک ، تخلیه جمع کر ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

word: کلمه. واژه پرداز . لغت، لفظ، گفتار، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

word: Upon my word اصطلاحا یعنی به شرافت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hamstring: زردپی طرفین حفره پشت زانو، عضلات عق ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infallibility: مصونیت از خطا، عصمت، معصومیت، پاکی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feel: احساس کردن لمس کردن، محسوس شدن touc ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plague: disease, epidemic, infection, pesti ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

manage: با سلام و ادب اساتید دوستان و بزرگو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manage: administer, be in charge ( of ) , c ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drop: انداختن. کم کردن، فرود، قطره، چکه، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concert: negotiate, arrange, settle, agree, ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boast: توانایی های خود را به رخ کشیدن، پز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contribute: give, add, bestow, chip in ( inform ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inventory: فهرست اموال. لیست موجودی، صورت دارا ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thumb: A valid rule of thumb یک قانون کلی ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come on: سلام اساتید و دوستان بزرگوار خواهشا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

huge: بزرگ، عظیم الجثه، هیکلی، سترگ، غول ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

productive: فر آورا . پر بازده، مثمر ثمر. بارآو ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit: Hit the road بزن به جاده، بزنیم به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

replicate: تکرار کردن برگرداندن، تازدن، جورساخ ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assume: فرض کردن. بخود گرفتن، بخود بستن، وا ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

business: Business is very quiet کار و کاسبی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swallow: gulp, consume, devour, drink, قورت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mendacious: دروغگو، کاذب. نعناعی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alteration: تغییر، تبدیل، تعویض، دگرگونی، ابدال

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall out: We shall fall out کلاهمون تو هم میر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promote: help, advance, aid, assist, back, b ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

identical: یکسان، همسان برابر، همانند، همان، م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fist: He/she is close fisted اصطلاحا یعنی ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

business: trade, bargaining, commerce, dealin ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

business: کسب و کار موسسه بازرگانی، داد و ستد ...

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

certainly: اطمینان، یقین. قطع، امر مسلم، قانون ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

randomized: تصادفی سازی شده، بصورت اتفاقی یا تص ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

butt: end, haft, handle, hilt, shaft, sha ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collide: برخورد کردن، تصادف کردن. تصادم کردن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supposed: presumed, accepted, alleged, assume ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

مدال‌های دکتر رسولی