حامد رسولی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deceive: فریب دادن گول زدن، فریفتن، اغفال کر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forage: علوفه، تلاش وجستجو برای علیق، غارت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cabbage: کلم. دله دزدی، کش رفتن، رشد پیدا کر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bore: بی حوصله، کسل؛ خسته کننده، کسالت آو ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preparations: ترکیبات، تمهیدات، تدارکات

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aproval: درستش approval هست به معانی زیر تای ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mumble: chunter, fumble, muddle, mump, murm ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

start: begin, appear, arise, commence, iss ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corporal: بدن، بدنی، جسمی، فیزیکی، جسمانی، گو ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apply: request, appeal, claim, inquire, pe ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strange: odd, abnormal, bizarre, curious, ex ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lame: چلاق، شل، افلیج، لنگ شدن، عاجز شدن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paid: I paid dearly for it گرون برام تموم ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wreck: خراب کردن، ویران کردن؛ خرابه، ویران ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

formal: رسمی قانونی، صوری، دارای فکر، مقید ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bionic: علم فرایندای زیستی، کامپیوتر: مطالع ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bush: A bird in the hand is worth two in ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blackball: رای مخالف دادن، مخالفت کردن، تحریم ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shallow: superficial, empty, slight, surface ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revolt: قیام، نهضت، جنبش، شورش کردن، شورش ی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miniscule: کوچولو، ریزه میزه، فسقلی، خرد، کوچک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baby bust: کاهش موالید. کاهش زاد و ولد. کاهش ف ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scruffy: کثیف و ژولیده ناهنجار، ناسترده. هپل ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep it inside: با سلام علاوه بر نظرات دوستان، این ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fungus: فونجی، ( گ. ش ) . گیاه قارچی، قارچ، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pseudoarthrosis: شبه آرتروز. آرتروز کاذب . حرف p اول ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

start: Don't get me started on نزار دهنم ب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acupuncturist: person trained in acupuncture ( the ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gaze: خیره شدن خیره نگاه کردن، چشم دوختن، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hair: Don't split hairs

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hair: Do not split hairs Don't split hair ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hair: مو، زلف، گیسو

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perhaps: شاید گویا، ممکن است، توان بود، اتفا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weary: tired, done in ( informal ) , drain ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overdue: معوق، از موعد گذشته، منقضی شدن، دیر ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exciting: هیجان انگیز مهیج، محرک، افروزنده

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eye: Eye eye master cheif بله چشم فرماند ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nerve: Don't get on my nerve رو اعصابم رژه ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

need: نیاز داشتن ضرورت، احتیاج لازم داشتن ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cohort: گروه، پیرو، طرفدار، همکار. همگروه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imagine: فرض کردن بخود گرفتن، بخود بستن، وان ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

healthy: well, active, fit, hale and hearty, ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cumulative: accumulative, additive, additory, c ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vogue: fashion, craze, custom, mode, style ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dang: God damn you خدا لعنتت کنه God dang ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baffle: puzzle, bewilder, confound, confuse ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iguana: سوسمار درختی، هرنوع سوسمار بزرگ. آف ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complement: completion, companion, consummation ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baffle: puzzle, bewilder, confound, confuse ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transparent: شفاف روشن، شفاف ( کاغذ شفاف ) ، پشت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adolescent: نوجوان. بالغ. جوان . رشید

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoe: I wish I were in your shoes ای کاش ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in need: A freind in need is a freind indeed ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doodle: ابله، گول زدن، فریفتن، سروصدا کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fate: Fate was so decreed قسمت چنین بود

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fate: destiny, chance, divine will, fortu ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eye: It's all my eye مزخرف است، دروغ اس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fig: انجیر چیز بی بها، آرایش، صف آرایی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

name: اسم، نام بردن، به نام صداکردن نام و ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extract: pull out, draw, pluck out, pull, re ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strive: سعی کردن کوشیدن، کوشش کردن، جهد کرد ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beautiful: زیبا. قشنگ. خوبرو. خوشگل. جذاب. گیر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interest: Such things just don't interest me ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intricate: بغرنج. پیچیده

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

need: A friend in need is a friend indeed ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conjecture: ظن، تخمین، حدس زدن، گمان بردن، گمان ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

garnish: پارچه سفید، علامت محل عبور سیم مسلح ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aback: unawares, short, sudden, suddenly, ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sputter: تند ومغشوش سخن گفتن، باخشم سخن گفتن ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoe: If I were in your shoes اگر من به ج ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sacrilege: توهین به مقدسات، سرقت اشیاء مقدسه، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

authentic: اصل، معتبر، درست، موثق، قابل اعتماد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feather: He is in high feather کیفش کوکه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feather: پر با پر پوشاندن، با پر آراستن، بال ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feather: type, breed, ilk, kidney, kind, ord ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feather: Fine feathers do not make fine bird ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

murmur: mumble, mutter, whisper - grumble, ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caustic: نیشدار، تند، تیز، هجو امیز، سوزش او ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scenic: picturesque, beautiful, panoramic, ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تیامو: Te amor در اسپانیایی یعنی دوستت دار ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suffer: احساس درد و ناراحتی کردن، از چیزی ر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guerilla: پارتیزان، جنگجوی غیر نظامی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ARM: بازو دست ( از شانه تا نوک انگشت ) ، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ARM: دست ( از شانه تا نوک انگشت ) ، شاخه ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ARM: upper limb, appendage, limb ( Espe ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tenor: صدای تنور، صدای زیر مردانه مفاد، نی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proposal: The proposal was approved پیشنهاد م ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

participatory: شرکتی ، مشارکتی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

picture: در پزشکی: شرح و توصیف

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whistle: سوت. صفیر. سوت زدن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patron: حامی. حافظ، نگهدار، پشتیبان، ولی نع ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pooped: له و لورده، خسته و کوفته، مالیده، ج ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rome: All roads lead to Rome هر جا بری آس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cramp: گرفتگی عضله، چنگه، چنگوک، گرفتگی عض ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

binge: عیاشی، شراب خواری، میگساری

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ration: جیره غذایی، ( نظ ) . جیره، مقدار جی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

panik: املا درستش panic به معناهای زیر میب ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concert: کنسرت. انجمن ساز و آواز، هم آهنگی، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

word: کلمه. واژه پرداز . لغت، لفظ، گفتار، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

center: مرکز. میان، وسط، نقطه مرکزی، درمرکز ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rascal: ادم رذل، شخص پست، ادم حقه باز، پست ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accelerate: شتاب گرفتن، شتاباندن، تسریع کردن، ت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grass: The grass is greener on the other s ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tartar: زبان تاتاری، تاتار، ته نشین، رسوب، ...

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concert: کنسرت. انجمن ساز و آواز، هم آهنگی، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paper: کاغذ در کاغذ پیچیدن، روی کاغذ آوردن ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chest: سینه صندوق، یخدان، جعبه، تابوت، خزا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marked: He is a marked man in the family ا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overlying: Over lying بیش از حد دروغ گفتن ( اگ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dine: ناهار خوردن، شام خوردن، شام دادن. غ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plague: !Plague on it مرده شورشو ببره

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

migrant: مهاجر ( معنی عام: انسان، حیوانات و ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tropics: نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

activation: فعال سازی. به کارانداختن، به فعالیت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detour: diversion, bypass, indirect course, ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stroll: آرام و ریلکس قدم زدن قدم زنی، گردش، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rifle: زیر و رو کردن توپ بدون عقب نشینی، د ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

antagonist: opponent, adversary, competitor, co ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

antagonist: هم ستیز، هم اورد، مخالف، ضد، رقیب، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sore: Do not put your finger in my sore ن ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foreign body: در پزشکی loose body هم به معنای جسم ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reckless: بی احتیاط بی پروا، بی بیاک، بی ملاح ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infusion: دم کرده، ریزش، ریختن، پاشیدن، القاء ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plumb: شاغول بنایی، سطح شاغولی ( n. ) ژرف ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

locate: چیزی را در یک مکان ساختن، بنا کردن ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

governer: املا درستش governor است فرماندار. و ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ablation: ریشه کنی، ساییدگی، ( طب ) قطع عضوی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

butter: کره . روغن زرد، کره مالیدن، چاپلوسی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crude: خام. ناپخته. بی پروا. بی دقت. زمخت.

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gluten: موم اندر اب، ماده چسبنده گندم، چسب، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punch: He is pleased as punch اون با دمش گ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attentive: مواظب، ملتفت، متوجه، بادقت

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

realist: واقع گرا واقع بین، تحقق گرا، راستین ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lit: You are so lit خیلی خفنی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oblivion: فراموشی، نسیان، از خاطر زدایی، گمنا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cervical cages: کیج های گردنی از جنس تیتانیوم، کروم ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

real in vitro mechanical test: تست مکانیکی واقعی در محیط آزمایشگاه ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consistent feature: ویژگی سازگار. امکان سازگاری. شاخص س ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transarticular: فرا مفصلی. ترا مفصلی. ماورای مفصلی. ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taskmaster: کارفرما، سرکار، مباشر ظالم، جبار، س ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worm: کرم خزنده، خزیدن، لولیدن، مارپیچ کر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hyalinization: پزشکی: نیم شفاف یا مات شدن یا به اص ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intervertebral discs: دیسکهای بین مهره ای . دیسک بین مهره ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abundant: بسیار. فراوان. وافر. سرشار. زیاد. خ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pincers: انبرک. انبر. چنگک . چنگول. گازانبر. ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

verify: check, authenticate, bear out, conf ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pigeon: He came and put the cat among the p ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immense: بی نهایت بی اندازه، گزاف، بی کران، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clip: کلیپ، ویدیوی کوتاه گیره کاغذ، گیره ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lavish: فراوانی، وفور، اسراف کردن، ولخرجی ک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

analysis: آنالیز، تحلیل و بررسی آنالیز ریاضی، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retaliate: تلافی کردن. تاوان دادن، عین چیزی را ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retaliate: تلافی کردن تاوان دادن، عین چیزی را ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

driven load: بار رانده، مقدار بار رانده شده در ف ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glossal: مربوط به زبان، زبانی Of or relating ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prosy: کسل کننده. خسته کننده. طول و اطناب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kingcup: الاله تکمه دار، الاله خزنده

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

actinism: The intrinsic property in radiation ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

value of yield load: مقدار بار بازده

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in vitro mechanical test: تست یا آزمایش مکانیکی در محیط آزمای ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cellular senescence: پیری سلولی. کهولت سلولی. ازکار افتا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bone turnover: تغییر و تبدیل استخوان. بازده استخوا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beacoup: Beaucoup دیکته درستش اینه و" بوکو " ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fervent: ardent, devout, earnest, enthusiast ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

geographic demarcation: مرزبندی جغرافیایی. حد بندی محلی یا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

metal projection: برآمدگی فلزی. بیرون زدگی فلزی. قلمب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steel loaders: بارگرهای فولادی. بار کننده های استی ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coo: صدای کبوتر وقمری، بغبغو کردن، با صد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prawn: میگو. شاه میگو. خوراک میگو. گوشت می ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knot: نات، گره دریایی ( برابر با 0 183متر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mainly: عمدتا. اساسا. بیشتر. اکثرا. در اصل. ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hump: گوژ، کوهان، برامدگی گرد، پیاده روی، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worm: wretch, blighter, lowlife, mucker, ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gorget: گلو پوش، گلو پناه، زره گردن، طوقه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call to act: دعوت به اقدام

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

croquette: Croquet شبیه این کلمه به معناهای ب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

debris particles: ذرات باقیمانده. لاشه باقیمانده The ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epoxy: نوعی اندود پلاستیکی لوله ها

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

musterbation: سلام و عرض ادب و احترام استاد کتابد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vertebral bodies: جسم مهره یا تنه مهره ( به انگلیسی: ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whipster: شخص سبک، بچه کوچک

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cumulative: تراکمی، تجمعی، انباشته، یکجا، جمع ش ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

country: کشور مملکت، دیار، بیرون شهر، دهات، ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gonococcus: انگل یا میکرب سوزاک، گونوکوک

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shortest operating time: کوتاهترین زمان عمل جراحی

٢ ماه پیش

مدال‌های حامد رسولی